• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2200
تعداد نظرات : 159
زمان آخرین مطلب : 3890روز قبل
بیماری ها
تاکرین Tacrine

 

نام ژنریک: Tacrine
نام تجاری: Cognex
طبقه درمانی:
تاکرین عملکرد سلول های عصبی مغز را بهبود می بخشد. این دارو از تجزیه ماده شیمیایی خاصی در مغز به نام استیل کولین جلوگیری می کند. افراد مبتلا به زوال عقل (دمانس)، اغلب دچار کاهش این نوع ماده شیمیایی هستند. این ماده در فرآینده هایی مانند: حافظه، تفکر و استدلال نقش مهمی ایفا می کند. تاکرین اغلب به منظور درمان فراموشی های خفیف ناشی از آلزایمر تجویز می شود.

راهنمایی های کلی:
اگر شما هریک از شرایط زیر را دارید، قبل از مصرف تاکرین به پزشک خود اطلاع دهید:
بیماری های کبدی
بیماری های قلبی
اختلالات ریتمی قلب مانند کاهش ضربان قلب
سابقه زخم معده
بزرگ شدن پروستات و مشکلات ادراری
صرع یا سایر اختلالات تشنجی
آسم یا بیماری انسداد ریوی مزمن

مصرف در دوران بارداری:
تاکرین جزء گروه دارویی C می باشد. این دارو ممکن است برای جنین مضر باشد. در صورت شک یا تصمیم برای بارداری در طول درمان با پزشک خود مشورت کنید.

مصرف در دوران شیردهی:
مشخص نیست که این دارو وارد شیر می شود یا خیر. اگر شما کودکتان را با شیر خودتان تغذیه می کنید برای مصرف دارو با پزشک خود مشورت کنید.

راهنمای مصرف:
این دارو را دقیقا به همان میزانی که برایتان تجویز شده است مصرف کنید و هرگز بیش از میزان تجویز شده مصرف نکنید و طول درمان با دارو را به میزانی که پزشکتان تعیین کرده است ادامه دهید.
این دارو را با لیوانی کاملا پر از آب مصرف کنید. این دارو بیشترین تاثیر را زمانی دارد که بین وعده های غذایی و با معده خالی مصرف شود. اما اگر مصرف با معده خالی باعث آشوب در معده تان می شود آن را با غذا میل نمایید.
به منظور تاثیردهی مطلوب این دارو را به صورت منظم مصرف نمایید و اگر نیاز به ادامه مصرف دارو دارید قبل از تمام شدن کامل داروهایتان از پزشک بخواهید نسخه تان را دوباره تایید نماید.
ممکن است پزشکتان به منظور ایجاد بهترین نتیجه درمانی چندین بار دوز دارویتان را تغییر دهد. هرگز بدون توصیه پزشک دوز دارو را تغییر ندهید.
هنگامی که تازه مصرف تاکرین را شروع کرده اید ممکن است دچار عوارض خفیفی مانند حالت تهوع، استفراغ یا اسهال شوید. این عوارض ممکن است در زمان تغییر دوز دارو یا حتی پس از شروع مصرف پس از یک دوره قطع دارو نیز نمایان شوند. بدون مشورت با پزشک مصرف دارو را قطع نکنید. در صورت قطع یکباره تاکرین ممکن است شرایط شما بدتر از قبل شود.
برای اطمینان از عدم تاثیرات سوء دارو لازم است که به صورت منظم خونتان آزمایش شود. همچنین عملکرد کبدتان نیز نیازمند بررسی و آزمایش منظم می باشد. به صورت منظم تحت مراقبت و نظر پزشک باشید.
در صورت نیاز به هرگونه عمل جراحی قبل از انجام عمل، جراحتان را مطلع کنید که تحت درمان با تاکرین هستید. شاید نیاز باشد که مدت کوتاهی مصرف دارو را متوقف نمایید.
دارو را در دمای معمولی اتاق دور از رطوبت و گرما نگهداری کنید.

فراموش کردن دوز مصرفی:
به محض یادآوری دوز فراموش شده را مصرف کنید. اگر نزدیک به زمان مصرف نوبت بعدی دارو هستید دوز فراموش شده را مصرف نکنید و طبق برنامه مصرفتان نوبت بعدی را مصرف نمایید.

مسمومیت با دوزهای بیش از اندازه:
در صورت مصرف زیاد دارو سریعا در پی دریافت مراقبت های پزشکی فوری باشید.
تهوع و استفراغ شدید، سرگیجه، تعرق، کاهش ضربان قلب، احساس سبکی در سر، ضعف و بیحالی، تشنج، تنگی نفس و کما از نشانه های مصرف دوزهای بیش از اندازه می باشند.

موارد احتیاط
تاکرین ممکن است باعث اختلال در هوشیاری و سرعت واکنش فرد بشود. هنگام رانندگی و یا استفاده از وسایلی که نیاز به هوشیاری دارند مراقب باشید.
اگر هریک از نشانه های حساسیت دارویی در پی مصرف دارو در شما نمایان شد به سرعت در پی دریافت کمک های اروژانسی پزشکی برآیید. عمده ترین نشانه های حساسیت دارویی عبارتند از: کهیر، مشکلات تنفسی، گر گرفتگی صورت، لبها، زبان و سایر قسمت های بدن.
در صورت مشاهده هریک از علائم زیر فورا با پزشکتان تمام بگیرید:
خطاهای ادراکی و توهم
تغییرات ناگهانی و شدید در رفتارها
درد یا سوزش در هنگام دفع ادرار
تهوع، درد معده، تب خفیف و کاهش اشتها
ادرار تیره، مدفوع رنگ خاک رس، یرقان (زرد شدن پوست و چشمها)
عوارض جانبی تاکرین شامل موارد متعددی مانند موارد زیر می باشد:
تهوع، استفراغ، اسهال و دل پیچه ملایم
کاهش وزن
دفع بیش از معمول ادرار
آشفتگی و خلق افسرده
تحریک پوست، کاهش تعریق
تب و لرز، آبریزش بینی و سرفه
سرگیجه، خواب آلودگی و احساس خستگی
درد عضلات و مفاصل
ضعف و کاهش تعادل و هماهنگی
عوارض دیگری غیر از موارد ذکر شده نیز ممکن است در اثر مصرف دارو ایجاد شود. در صورت مشاهده هرگونه علائم غیرمعمول و ناراحت کننده با پزشکتان مشورت کنید.

تداخلات دارویی
اگر هرکدام از داروهای زیر را مصرف می کنید قبل از مصرف تاکرین با پزشک خود مشورت کنید:
آتروپین
سایمتیدین
دی سیکلومین
دونیپزیل
فلوواکسامین
گالانتامین
هیوسامین
پروپانتینل
لیواستیگمین
اسکوپولامین
فهرست تداخل دارویی کامل نیست و امکان تداخل داروهای دیگری در عملکرد تاکرین وجود دارد.
در مورد تمامی داروهای مصرفی تجویز شده و داروهای خارج از نسخه تان با پزشک مشورت کنید. این موارد شامل ویتامین ها، املاح، مجصولات گیاهی و دیگر داروها نیزهست.
مصرف داروی جدیدی را بدون مشورت با پزشکتان شروع نکنید.

منبع: http://ali-rezaee.blogfa.com

دوشنبه 21/5/1392 - 12:11
اخلاق


1-عن ابى عبد الله علیه السلام،قال:ایما مسلم اقال مسلما ندامه فى بیع،اقاله الله عثرته یوم القیمه.

1-امام صادق علیه السلام فرمودند:اگر مسلمانى در خرید پشیمان شود و از برادر مسلمان خود فسخ كردن آن معامله را بخواهد و او هم بپذیرد خداوند از لغزشش در روز قیامت در مى گذرد.

 

منبع: azha.ir

يکشنبه 20/5/1392 - 19:26
اخلاق
حقوق خویشان ( علامه مجلسی ره)

در احادیث معتبره بسیار وارد شده است كه خویشاوند در روز قیامت چنگ در عرش الهى مى‏زند و مى‏گوید:
پروردگارا هر كه مرا در دنیا صله كرده است، تو امروز او را به رحمت خود وصل كن، و هر كه مرا قطع كرده است، در دنیا تو امروز او را از رحمت خود قطع كن.


در احادیث بسیار منقول است كه نیكى با خویشان كردن باعث قبولى اعمال است و مال را زیاد مى‏كند، بلاها را دفع مى‏كند، عمر را دراز مى‏كند و حساب قیامت را آسان مى‏كند.

در حدیث حسن از حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم منقول است كه

دو طرف صراط امانت و صله رحم است. پس كسى كه در امانت مردم خیانت نكرده است و با خویشان خود نیكى كرده، از صراط به آسانى مى‏گذرد و زود به بهشت مى‏رود و كسى كه خیانت در امانت‏ها كرده و قطع صله رحم كرده است، عمل دیگر او را نفع نمى‏دهد و صراط، او را در آتش مى‏افكند.

حضرت صادق علیه‏السلام فرمود:

صله رحم كردن و با همسایگان نیكو سلوك كردن خانه‏ها را آبادان مى‏كند، عمرها را زیاد مى‏كند.

از حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم منقول است كه هیچ عملى ثوابش زودتر از صله رحم نمى‏رسد.

در حدیث حسن از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است كه ما چیزى را نمى‏دانیم كه عمر را زیاد كند مانند صله رحم تا آن كه گاه است كه شخصى سه سال از عمرش مانده است، به سبب صله رحم سى و سه سال مى‏شود، گاه هست كه كسى از عمرش سى و سه سال مانده است، به سبب قطع صله رحم سه سال مى‏شود.

در حدیث موثق منقول است كه شخصى از آن حضرت سؤال كرد: خویشان دارم كه شیعه نیستند، آیا ایشان را بر من حقى هست؟ فرمود: بلى، حق رحم را هیچ چیز قطع نمى‏كند. اگر شیعه باشند دو حق دارند: یكى رحم و یكى حق اسلام.
و فرمود:
صله رحم و نیكى با برادران مؤمن حساب قیامت را آسان مى‏كند، از گناهان نگاه مى‏دارد، پس صله رحم و نیكى با برادران را ترك مكنید، اگر چه به سلام كردن و نیكو جواب سلام دادن باشد.

حضرت امیر المؤمنین علیه‏السلام فرمود:
هر گاه خویشان با یكدیگر بدى كنند، مالشان به دست ‏بدكاران مى‏افتد.

حدیث صحیح از حضرت امام محمد باقر علیه‏السلام منقول است كه:
سه چیز است هر كه مرتكب آن‏ها شود پیش از مردن عقوبت آن‏ها را مى‏یابد: ظلم و قطع رحم و قسم دروغ. و بسیار است كه جماعتى بدكردارند، به سبب صله رحم مال و فرزندان ایشان بسیار مى‏شود. قسم دروغ و قطع صله رحم خانه‏ها را از اهلش خالى مى‏كند، نسل را منقطع مى‏كند.

از حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم منقول است كه :
هر كه به پاى خود برود به خانه خویشان به دیدن ایشان یا براى آن كه مالى به ایشان برساند، حق تعالى ثواب صد شهید او را كرامت فرماید به عدد هر گامى كه بردارد، چهل هزار حسنه در نامه اعمالش نوشته شود و چهل هزار گناه محو شود و چهل هزار درجه براى او در بهشت بلند شود و چنان باشد كه صد سال عبادت خدا به اخلاص كرده باشد.

در حدیث دیگر فرمود:
سه كس‏اند كه داخل بهشت نمى‏شوند: كسى كه همیشه شراب بخورد یا همیشه سحر كند، یا قطع صله رحم كند. فرمود: هر كه رعایت حق خویشان كند، حق تعالى در هشت‏به او هزار درجه كرامت كند، كه از هر درجه‏اى تا درجه دیگر صد ساله راه باشد: یك درجه از نقره، دیگرى از طلا، دیگرى از مروارید، دیگرى از زمرد، دیگرى از زبرجد، دیگرى از مشك، دیگرى از عنبر و دیگرى از كافور و همچنین از سایر چیزهایى كه خداى تعالى در بهشت خلق كرده است.

در حدیث صحیح از آن حضرت منقول است كه :
در شب معراج دیدم رحمى به عرش آویخته و از رحم دیگر شكایت مى‏كند به پروردگار خود. پرسیدم: در چند پشت نسبت تو و او به هم مى‏رسد. گفت: در چهل پشت.

در حدیث معتبر دیگر فرمود:
من ضامنم براى كسى كه صله رحم كند: آن كه خدا او را دوست دارد و روزى‏اش را فراخ كند و عمرش را زیاد كند و او را داخل بهشت كند.

فرمود:
بوى بهشت از هزار ساله راه شنیده مى‏شود. آن را نمى‏شنود عاق پدر و مادر و قطع كننده صله رحم و مرد پیر زناكار.
 

منبع: azha.ir


 
يکشنبه 20/5/1392 - 13:15
اخلاق
دیدار و عیادت مؤمنان (علامه محمد باقر مجلسی ره )

در احادیث معتبر وارد شده است از حضرت باقر و صادق علیهما السلام كه :
هر كه به دیدن برادر مؤمن خود برود از براى خدا، حق تعالى هفتاد هزار ملك به او موكل گرداند كه او را ندا كنند تا به خانه خود برگردد كه خوشا حال تو و گوارا باد بهشت از براى تو.
از حضرت امام جعفر صادق علیه‏السلام منقول است كه :
به دیدن برادر مؤمن رفتن از براى خدا، بهتر است از ده بنده آزاد كردن و هر كه بنده مؤمنى را آزاد كند، حق تعالى به هر عضوى از آن بنده عضوى از او از آتش جهنم آزاد گرداند.
از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است كه :
هر كه قادر نباشد به ما احسانى بكند، به صالحان و شیعیان ما احسان كند تا ثواب احسان كردن به ما در نامه عملش نوشته شود و هر كه قدرت بر دیدن ما نداشته باشد، به دیدن صالحان شیعیان ما برود تا ثواب دیدن ما بر او نوشته شود.
در حدیث معتبر منقول است از حضرت صادق علیه‏السلام كه :
هر كه عیادت كند برادر مسلمان بیمارى را، در آن روز هفتاد هزار ملك بر او صلوات بفرستند، اگر صبح باشد تا شام، و اگر شام باشد تا صبح.
در حدیث دیگر فرمود:

هر كه بیمارى را عیادت كند، هفتاد هزار ملك او را مشایعت كنند و براى او استغفار كنند تا به خانه خود برگردد.
از حضرت امام محمد باقر علیه‏السلام منقول است كه :

هر كه مؤمنى را عیادت كند، در رحمت الهى فرو رود. پس چون نزد او بنشیند، رحمت‏به او احاطه كند. پس چون برگردد، حق تعالى هفتاد هزار ملك را به او موكل گرداند و از براى او طلب آمرزش كنند، بر او ترحم كنند، گویند خوشا حال تو و گوارا باد بهشت از براى تو تا روز دیگر این وقت و به او عطا فرماید زاویه‏اى در بهشت كه سواره در آن چهل سال بتازد.
از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است كه :
هر مؤمنى كه مؤمنى را در بیمارى عیادت كند از براى خدا، حق تعالى به او موكل سازد ملكى را كه در قبر او را عیادت كند و براى او استغفار كند تا روز قیامت.
در حدیث دیگر فرمود:
هر كه عیادت كند بیمارى را، حق تعالى موكل سازد به او هفتاد هزار ملك را كه همیشه به خانه او آیند و در آن خانه تسبیح و تكبیر و تهلیل 2 و تقدیس الهى گویند تا روز قیامت و نصف ثواب ایشان از براى او باشد.
در حدیث دیگر فرمود:
سزاوار است كسى كه بیمار شود، برادران مؤمن را اعلام كند كه به عیادت او بیایند كه آن‏ها ثواب ببرند و او ثواب بیابد به خبر كردن آن‏ها كه اگر چنین كند، ده حسنه براى او نوشته شود و ده گناه از او محو شود و ده درجه براى او بلند شود.
در حدیث صحیح از حضرت امام موسى علیه‏السلام منقول است كه :
چون كسى بیمار شود، مردم را رخصت دهد كه به عیادت او بیایند. به درستى كه هیچ كس نیست مگر آن كه او را دعاى مستجابى هست.
از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است:
كسى كه به عیادت برادر مؤمن برود، از بیمار براى خود طلب دعا كند كه دعاى او مانند دعاى ملائكه است.
در حدیث دیگر فرمود:
چون به دیدن بیمار روید، سیبى یا بهى یا ترنجى یا بوى خوشى یا عودى با خود ببرید كه بیمار به آن استراحت مى‏یابد.
از حضرت امیر المؤمنین علیه‏السلام منقول است كه :
از عیادت كنندگان، كسى ثوابش بیشتر است كه زودتر برخیزد، مگر آن كه بیمار، نشستن او را خواهد و از او سؤال كند كه بنشیند.

پى‏نوشت‌ها:

1. گزیده حلیة المتقین، ص 121.

2. تسبیح پروردگار گفتن

منبع: azha.ir

يکشنبه 20/5/1392 - 13:15
اخلاق
بسم الله الرحمن الرحیم

و در مجمع البیان در ذیل آیه: "و اتقوا الله الذى تسائلون به و الارحام"، از امام باقر (ع) روایت آورده كه فرمود: معناى تقواى از ارحام این است كه از قطع رحم بپرهیزید (1) .

مؤلف قدس سره: بناى این تفسیر بر قرائت ارحام به فتحه میم است تا مفعول"اتقوا" در تقدیر باشد.
و در كافى (2) و نیز در تفسیر عیاشى آمده: كه منظور از ارحام، ارحام مردم است كه خداى عز و جل امر به صله آن فرموده و آنقدر مورد اهمیت و اهتمامش قرار داده كه در ردیف خودش آورده است كه فرموده: "از خدا بترسید و از ارحام...".
مؤلف قدس سره: اینكه امام ع فرمود: "مگر نمى‏بینى..."بیان وجه تعظیم ارحام است و منظور از اینكه فرمود: در ردیف خود قرارش داده، این است كه همانطور كه گفتیم فرموده: "از خدا بترسید و از ارحام" (3) .
و در تفسیر الدر المنثور است كه عبد بن حمید از عكرمة روایت كرده كه ذیل جمله:" الذى تسائلون به و الارحام"گفته است: ابن عباس گفت: رسول خدا(ص)در معناى این جمله فرمود: خداى تعالى امر مى‏كند به اینكه: صله رحم كنید و صله رحم، هم زندگى دنیاى شما را طولانى‏تر مى‏كند، هم در آخرت برایتان بهتر است (4) .
مؤلف قدس سره: اینكه فرمود: طولانى‏تر مى‏كند، اشاره است‏به روایات بسیار زیادى كه وارد شده كه صله رحم عمر را زیاد مى‏كند و بر عكس قطع رحم عمر را كوتاه مى‏سازد و ممكن است وجه آن را با بیانى كه به زودى در تفسیر آیه: "و لیخش الذین لو تركوا من خلفهم ذریة ضعافا خافوا علیهم..." (5) مى‏آید، به ذهن نزدیك ساخت.و ممكن است مراد از جمله:"فانه ابقى لكم"این باشد كه صله رحم زندگى را از حیث آثارش طولانى مى‏كند، چون باعث وحدت جارى بین اقارب مى‏شود و وقتى وحدت خویشاوندى محكم‏تر شد، انسان در از بین بردن عوامل ناسازگار زندگى بهتر مقاومت مى‏كند و بهتر از بلاها و مصائب و دشمنان جلوگیرى به عمل مى‏آورد.
و در تفسیر عیاشى از اصبغ بن نباته روایت‏شده كه گفت: من از امیر المؤمنین ع شنیدم كه مى‏فرمود: بسیار مى‏شود كه بعضى از شما در باره كسى و یا چیزى باید
خرسندى و رضایت‏به خرج دهد لیكن خشمگین مى‏شود تا جائى كه مستوجب آتش دوزخ مى‏گردد، (این در صورتى است كه روایت"فیما یرضى"باشد و اگر"فیما یرضى"باشد معنایش این مى‏شود كه شما گاهى دچار خشمى مى‏شوید كه بعد از آن روى خشنودى را نمى‏بینید تا داخل آتش گردید، پس بنا بر این هر گاه یكى از شما نسبت‏به فردى از ارحام خود خشمگین شد به او نزدیك شود و با او تماس پیدا كند)، كه(این خاصیت در میان ارحام هست كه)هر گاه بدن این با آن تماس پیدا كند آرامش و ثبات مى‏یابد، آرى رحم به عرش خدا آویزان است، صدائى در آن پیدا مى‏شود نظیر صدائى كه از آهن در هنگام كوبیدن بر مى‏آید، پس ندا مى‏دهد: "بار الها وصل كن با كسى كه مرا وصل كرد و قطع كن با كسى كه مرا قطع كرده"و این سخن خداوند سبحان است كه: "و اتقوا الله الذى تسائلون به و الارحام ان الله كان بكم رقیبا"و هر شخصى آنگاه كه دچار خشم شد اگر ایستاده است فورا بنشیند و در روى زمین و لو شود كه همین نشستن روى زمین پلیدى شیطان را از بین مى‏برد (6) .
مؤلف قدس سره: معناى كلمه"رحم"همانطور كه توجه فرمودید عبارت از آن جهت وحدتى است كه به خاطر تولد از یك پدر و مادر و یا یكى از آن دو در بین اشخاص بر قرار مى‏شود، و(در حقیقت)باعث اتصال و وحدتى مى‏شود كه در ماده وجودشان نهفته است، این یك امر اعتبارى و خیالى نیست، بلكه حقیقتى است جارى در بین ارحام، و آثار حقیقى در خلقت و در خوى آنان دارد، و نیز در جسم و در روحشان موجود است كه به هیچ وجه نمى‏شود آن را منكر شد، هر چند كه احیانا عواملى دیگر با آن یافت مى‏شود كه اثرى مخالف آن را دارد و اثر آن را ضعیف و یا خنثى مى‏كند تا جائى كه ملحق به عدم شود ولى با آن عوامل نیز به كلى از بین نمى‏رود.
و به هر حال رحم یكى از قوى‏ترین عوامل براى التیام و آشتى و دوستى بین افراد یك عشیره است و استعداد قوى‏ترین اثر را دارد و به همین جهت است كه مى‏بینیم نتایجى كه عمل خیر در بین ارحام مى‏بخشد، شدیدتر است از نتایجى كه همین خیر و احسان در اجانب دارد و همچنین اثر سوئى كه بدرفتارى در میان ارحام مى‏بخشد بسیار قوى‏تر است از آثار سوئى كه اینگونه رفتارها در بین بیگانگان دارد.اینجا است كه معناى كلام امیر المؤمنین ع روشن‏تر فهمیده مى‏شود كه فرمود:"هر گاه یكى از شما نسبت‏به فردى از ارحام خویش خشمگین شد به او نزدیك شود..."
چرا كه نزدیك شدن به رحم، هم رعایت كردن حكم رحم است و هم تقویت و پشتیبانى از او است كه همین دو جهت او را به یاد مى‏آورد كه طرف مقابل رحم او است و تحریك مى‏كند به اینكه بیشتر حكم رحم را رعایت كند و در نتیجه بار دیگر اثرش ظاهر گشته و در طرفین رافت و رحمت پدید آورد.
و همچنین معناى جمله دیگر كه در آخر حدیث آمده فرموده بود: "و هر شخصى در حال ایستاده دچار خشم گردید فورا به زمین بچسبد(بنشیند)..."چرا كه آن حالت‏خشم، اگر از طپش نفس و سبعیت‏شخص سرچشمه بگیرد و نه از ناحیه خدا(و به خاطر او)قهرا ظهور و پیدایش مستند به هواهاى خود نفس خواهد بود و در حقیقت‏شیطان نفس را غافل‏گیر كرده، به جاى آنكه او را متوجه اسباب حقیقى كند، به سوى اسباب و همى و خیالى مى‏كشاند و در چنین وضعى اگر تغییر حالتى به خود بدهد مثلا اگر در حال قیام است‏بنشیند، نفس خویش را از شانى به شانى دیگر منصرف كرده، به این معنا كه امكان آن دارد كه نفس هم از آن اسباب و همى به سوى سبب جدیدى واقعى متوجه گشته، در نتیجه از آن اسبابى كه باعث‏خشم او بودند، غفلت كند، چون علاقه نفس آدمى به رحمت، به حسب فطرت، بیش از غضب است و به همین جهت است كه مى‏بینیم در بعضى از روایات آمده است كه تغییر حالت در حال غضب منحصر به نشستن نیست‏بلكه هر تغییرى كه ممكن باشد كافى است، نظیر روایاتى كه صاحب مجالس آن را از امام صادق از پدرش ع نقل كرده كه در محضرش سخن از غضب به میان آمد، امام ع فرمود:انسان گاهى آنچنان غضب مى‏كند كه دنبالش روى خشنودى را نمى‏بیند و با همان غضبش داخل آتش مى‏شود، (خلاصه معنا اینكه غضب او را وادار مى‏كند جنایتى را مرتكب گردد و مستوجب آتش شود)پس هر گاه فردى دچار غضب شد، اگر در حال قیام است‏سعى كند كه بنشیند كه همین خود باعث مى‏شود پلیدى شیطان از او برود و اگر در حال نشسته است‏برخیزد و هر مردى كه بر یكى از ارحام خود خشم گرفت‏به او نزدیك شود و سعى كند دستش به بدن او تماس پیدا كند، چون رحم هر گاه رحم خود را لمس كند آرامش مى‏یابد.
مؤلف قدس سره: تاثیر لمس رحم در فرونشاندن خشم محسوس و تجربه شده است.
و اینكه فرمود: "تنقضه انتقاض الحدید..."معنایش این است كه از رحم صدائى نظیر صداى آهنى كه بر آن بكوبند در مى‏آید، و مى‏گوید: "چنین و چنان...".
و در كتاب صحاح اللغة در معناى"انقاض"مى‏گوید: این كلمه به معناى آواز مختصرى نظیر نوك به زمین زدن است (7) ، و اما در باره معناى عرش در سابق كه بحثى پیرامون كرسى داشتیم، بطور اجمال اشاره كردیم كه عرش عبارت است از مقام علم اجمالى و فعلى به حوادث و این خود مرحله‏اى است از هستى كه زمام تمام حوادث گوناگون و اسباب و علل مختلف عالم بدانجا منتهى مى‏شود، پس عرش به تنهائى سلسله جنبان همه علل و اسباب مختلف و متفرق است، به این معنا كه روح عرش دویده در همه و محرك آن است، همچنان كه از همه امور یك مملكت كه در عین اینكه آن امور جهات و شؤون و اشكال مختلفى دارد، همه در یك جا، یعنى در روى تخت‏سلطنتى جمع مى‏شوند، به طورى كه یك كلمه كه از آن مقام صادر مى‏شود، زنجیره و سلسله همه قواى مملكتى و مقامات فعاله آن را به حركت و جنب و جوش در مى‏آورد و همان یك كلمه در سراسر كشور اثر و ظهور پیدا مى‏كند، چیزى كه هست در هر موردى اثرش متناسب با آن مورد است و شكلى و خاصیتى دارد كه غیر از شكل و خاصیت‏سایر حلقه‏هاى زنجیر است.

رحم - نیز همانطور كه توجه فرمودید همچون روح حقیقتى است كه در كالبد اشخاص و افراد یك دودمان نهفته است، پس به این اعتبار مى‏توان گفت رحم از متعلقات عرش است، (همان طور كه عرش جامع و حافظ وحدت مختلفات است، رحم نیز جامع افراد بسیارى است كه در قرابت مشتركند)، هر گاه به رحم ظلم شود و حقش سلب گشته و مورد آزار واقع گردد، به عرش خدا كه وابسته بدانجا است پناهنده مى‏شود و از آن مقام مى‏خواهد تا حق را از كسى كه آن را ربوده بگیرد و از كسى كه آزارش كرده انتقام بكشد، این است معناى اینكه امام امیر المؤمنین فرمود:"تنقضه انتقاض الحدید..."و این تعبیر از زیباترین تمثیل‏ها است كه در آن"مشبه"و "مشبه به"و"وجه شبه"اى هست، آنچه در حال قطع رحم حادث مى‏شود مشبه است، یعنى تشبیه شده است‏به نقرى كه بر حدید واقع شود، ساده‏تر این كه شباهت‏به ضربتى دارد كه مثلا به تیر آهن و یا ناقوس و یا جام فلزى زده شود و صداى مخصوصى از آن بر خیزد، صدائى كه در اثر ارتعاش تمامى جسم آهن را فرا گیرد.و ضربت كذائى، مشبه به و وجه شبه - صدا و ارتعاش در آهن و - صدا و لرزه در عرش است.
(و نیز سخن رحم در عرش مشبه است، یعنى تشبیه شده به صداى نامبرده و صداى نامبرده مشبه‏به، و وجه شبه وجود ارتعاش در هر دو مورد است هم در سخن عرش و هم در آهن).

"مترجم"

و اینكه فرمود: پس ندا مى‏دهد: "بار الها وصل كن با كسى كه مرا وصل كرده و قطع كن با كسى كه مرا قطع كرده..."حكایت معنا و فحواى عملى است كه صله رحم انجام مى‏دهد و آن پناهنده شدن به عرش و یارى خواستنش از آن مقام است و در روایاتى بسیار آمده كه صله رحم عمر را زیاد مى‏كند و قطع رحم آن را قطع مى‏سازد و در سابق در جلد دوم عربى این كتاب آنجا كه احكام اعمال را شرح مى‏دادیم بحثى پیرامون روابط اعمال با حوادث خارجى گذشت و در آنجا گفتیم كه: مدیر این نظام كه در عالم جارى است، این نظام را به سوى اغراضى و هدفهائى شایسته سوق مى‏دهد.نه به بیهودگى و عبث، و این معنا را تا ابد مهمل نخواهد گذاشت و هر گاه جزئى و یا اجزائى از عالم و یا از نظام آن گسیخته و فاسد شد، بلا فاصله آن خرابى و فساد را اصلاح مى‏كند یا به اینكه همان را اصلاح كند و یا آنكه آن جزء را به كلى از بین ببرد و جزئى دیگر در جایش قرار دهد، و كسى كه قطع رحم مى‏كند با خدا در تكوین او جنگ مى‏كند، خداى تعالى اگر راه اصلاح فراهم شد اصلاحش مى‏كند و گرنه عمرش را قطع و ناتمام مى‏سازد، و اما اینكه انسان امروز توجهى به این حقیقت نكرده، و ایمانى به آن و به امثال آن ندارد، ضرر به جائى نمى‏زند، و نظام عالم را زیر و رو نمى‏كند، و دلیل بر آن نمى‏شود كه چنین حقیقتى وجود ندارد براى اینكه آنقدر دردهاى بى درمان به طرف جثمان بشریت هجوم آورده كه دیگر به او نوبت نمى‏دهد درد قطع رحم را درك كند.پس بگو حس بشریت از درك این حقیقت عاجز شده، نه اینكه این حقیقت، حقیقت نباشد و بر عكس خیال باشد، نه، بلكه حس بشر فراغت پیدا نمى‏كند كه درد عذاب قطع رحم را احساس كند.

1) مجمع البیان ج 3 ص 3.
2) اصول كافى ج 2 ص 150 ح 1.
3) تفسیر عیاشى ج 1 ص 217 ح 10.
4) الدر المنثور ج 2 ص 117.
5) "سوره نسا، آیه 9".
6) تفسیر عیاشى ج 1 ص 217 ح 8.
7) از صحاح ج 3 ص 1111.



منبع المیزان ج 4 ص 232 تا 732
يکشنبه 20/5/1392 - 13:14
اخلاق
بسم الله الرحمن الرحیم


چشم اندازى از حیات طیبه در مورد تكالیف خانواده نسبت به ارحام و خویشاوندان ((آیین خویشاوندى ))

صله رحم چیست ؟
((صله )) در لغت به معناى وصل و پیوند و ارحام ، جمع ((رحم )). رحم در اصل به معنى ((جایگاه جنین در شكم مادر)) است . سپس این تعبیر به نام خویشاوندان و بستگان اطلاق شده است زیرا منشاء وجود همه آنها از رحم واحدى بوده است .
مراد از رحم ، از نظر عرفى عبارت است از نزدیكان انسان كه خویشاوندى واحد یا نسب شناخته شده آنها را به یكدیگر ارتباط مى دهد، چه این قرابت نزدیك باشد یا دور، (خویشاوندان ) مرد باشند یا زن . ((ابن اثیر)) مى گوید: ((صله رحم كنایه از نیكى كردن به خویشاوندان سببى و نسبى و عطوفت و مهربانى و رعایت احوال آنان است )).(456)
مراتب خویشاوندى
البته مراتب رحم و خویشاوندى متفاوت است ، برخى از آنان مانند پدر، فرزند و زن واجب النفقه هستند و بعضى مانند برادر، خواهر، عمه و خاله محرم نسبى هستند و بعضى از جهت والدین قرابت پیدا مى كنند اگر چه واسطه ها زیاد باشند. پس صله رحم به اختلاف قرب و بعد رو به فزونى است .
مرحوم شهید اول فرموده است :
((صله رحم ، در واجب به آن مقدارى است كه آدمى را از قطع رحم بیرون آورد زیرا قطع رحم از گناهان كبیره است )).
((قطع رحم عبارت است از هر عملى كه در عرف بریدگى از آن فهمیده مى شود. مانند: سلام نكردن ، روى ترش كردن ، روى برگرداندن ، پاسخ نامه ندادن ، عیادت نكردن بیمار)).
در اهمیت صله رحم همین كه یكى از اسامى خداوند متعال ((رحمان )) است و خداوند نامم ((رحم )) را از اسم خویش مشتق نموده است ، هر كه با بستگان خود پیوند دوستانه برقرار نماید، او را با رحمت خود مرتبط مى سازد و هر كس قطع رحم كند وى رحمتش را از او قطع خواهد نمود.
مراتب و شیوه هاى صله رحم
صله رحم ، به حسب اختلاف زمان ، مكان ، افراد، حالات و عادات مختلف ، فرق مى كند (زیرا هر كدام از بستگان از جهت نیروى كار، توانایى مالى ، تعداد عائله ، سلامتى و بیمارى و دیگر جهات با هم متفاوتند). پس ‍ قهرا صله رحم نیز متفاوت خواهد بود. صله از نیازمندان آن است كه انسان از حیث مادى به وضع اقتصادى آنان و از حیث معنوى به زیارت آنها برسد. صله از دوستان و همنشینان ، با هدیه و دیدار آنهاست و نهوشتن نامه (از محل دور) پایین ترین مراتب آن است . صله از بستگان و خویشاوندان متمكن به ملاقات ، حسن سلام و احوالپرسى ، خیرخواهى ، حسن معامله و پرهیز از رنجش خاطر آنان است .
ابتداى صله رحم ، نفع رسانى به آنان و نهایت آن ، وجوب انفاق و احسان در گرفتارى مى باشد و بین این دو مراتب متفاوتى وجود دارد.
عن ابى الحسن الرضا (علیه السلام ) قال : قال ابو عبد الله (علیه السلام ): صل رحمك ولو بشربة من ماء، وافضل ما توصل به الرحم كف الاذى عنها.(457)
امام رضا (علیه السلام ) از امام صادق (علیه السلام ) حدیث نموده كه فرموده است : صله رحم نما اگر چه شربت آبى باشد و بهترین صله رحم ، خوددارى از آزار رسانى به آنان است .
آرزو دارم اگر گل نیستم ، خارى نباشم باربردار اَر زدوشى نیستم ، بارى نباشم
گر نگشتم دوست با صاحبدلى ، دشمن نگردم بوستان بهر خلیل اَر نیستم ، نارى نباشم
گر كه نتوانم ستانم داد مظلومى ز ظالم باز آن خواهم كه همكار ستمكارى نباشم
نیستم گر نوشدارویى براى دردمندى نیز با بى دست وپایى نیش ‍ جرارى نباشم
گر نریزم آب رحمت از سبویى در گلویى دلخوشم گر خنجرى بر قلب افكارى نباشم
گر پرى بگشوده دارم همچه كبك كوهسارى طعنه زن بر خوارى مرغ گرفتارى نباشم
در تعالیم اولیاى الهى ، صله رحم از دو جهت توصیه شده است :
1 - از جهت تقویت روحیه انسان دوستى :
كسانى كه از امكانات اقتصادى برخوردارند، با دستگیرى از ارحام تهیدست آنها را مورد حمایت قرار دهند و آبرویشان را حفظ كنند. این كار از بزرگترین صفات اخلاقى مردمان بزرگوار است .
2 - از جهت حفظ و نگهدارى پیوند خویشاوندى و در نتیجه آبادى اجتماع :
صله رحم علاوه بر اینكه عمل پسندیده اى محسوب مى شود، موجب طول عمر، دفع مرگهاى ناگهانى و بلاها و مایه بركت در وضع زندگى و مال خواهد بود.
اهمیت صله رحم
امام هشتم (علیه السلام ) صله رحم را در ردیف نماز و زكات كه از واجبات عمده در دین مقدس اسلام است ، بیان فرموده و در روایتى به هر سه دستور امر نموده است .
ان الله امر بثلاثة مقرونة بها ثلثة اخرى ، امر بالصلاة والزكاة فمن صلى ولم یزك لم یقبل منه صلوته ، وامر بالشكر له ولوالدیه فمن لم یشكر والدیه لم یشكرالله وامر باتقاء الله وصلة الرحم ، فمن لم یصل رحمه یتق الله عزوجل .(458)
خداوند در قرآن به سه چیز امر فرموده و مورد هر امرى را هم دو چیز قرار داده كه اطاعت آن امر به پیروى از هر دو چیز است .
1 - به نماز و زكات هر دو با هم امر فرموده ، پس كسى كه نماز بخواند و زكات ندهد، نمازش هم مقبول نیست .
2 - خداوند امر به سپاسگزارى از خود و والدین انسانها كرده است ، پس ‍ كسى كه خدا را شكر كند، ولى از والدین قدردانى و سپاسگزارى نكند، در حقیقت خدا را شكر نكرده است .
3 - امر به تقوا از خود و صله رحم نموده است ، پس كسى كه به تكلیف صله رحم عمل نكند، امر به تقوا را رعایت نكرده است .
رحم تا چهل پشت شكایت مى كند!
عن الحسن بن على الوشاء، عن ابى الحسن الرضا (علیه السلام ) عن ابائه ، عن على (علیه السلام ) قال : قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ): لما اسرى بى الى السماء راءیت رحما متعلقة بالعرش تشكو رحما الى ربها، فقلت لها: كم بینك وبینها من آب ؟ فقالت : نلتقى فى اربعین ابا.(459)
((حسن بن على وشاء)) از حضرت رضا (علیه السلام ) از پدرانش از حضرت على (علیه السلام ) روایت مى كند كه رسول اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: هنگامى كه در شب معراج به آسمانها رسیدم ، مشاهده كردم چند خویشاوندى به عرش پروردگار آویزان شده و از خویشاوندان خود شكایت مى كنند، از آنها پرسیدم : بین شما و آنها چند پدر فاصله دارد؟! پاسخ دادند: ما، در پدر چهلم به هم مى رسیم .
آثار دنیوى و اخروى صله رحم در كلام امام رضا (علیه السلام )
طول عمر
قال ابوالحسن الرضا (علیه السلام ): یكون الرجل یصل رحمه فیكون قد بقى من عمره ثلاث سنین فیصیرها الله ثلاثین سنة ویفعل الله ما یشاء.(460)
امام رضا (علیه السلام ) فرمود: كسى كه سه سال از عمرش باقى باشد، اما صله رحم انجام دهد، خداوند بزرگ سى سال بر عمرش اضافه مى كند و خدا هر چه اراده كند، انجام مى دهد.
وسعت در رزق ، محبوبیت در دلها
عن البزنطى عن الرضا (علیه السلام ) قال ابو عبد الله (علیه السلام ) صلة الحرم منساءة فى الاجل مزیدة فى المال و محببة فى الاهل .(461)
((بزنطى )) از امام رضا (علیه السلام ) نقل كرده كه امام صادق (علیه السلام ) فرموده است :
صله رحم ، موجب به فراموشى انداختن مرگ (طول عمر) و افزونى مال و مایه محبوبیت در بین خویشاوندان است .
حضرت امام رضا (علیه السلام ) از پدرانش نقل فرموده است :
صله الرحم وحسن الجوار زیادة فى الاموال .(462)
پیوند خویشاوندى و حسن همسایگى (خوشرفتارى با همسایگان ) اموال را زیاد مى كند.
جلب رحمت الهى
عن الرضا (علیه السلام ): ان رحم آل محمد الائمة (علیه السلام ) لمعلقة بالعرش تقول : (اللهم صل من وصلنى ، واقطع من قطعنى ) ثم ثى جاریة بعدها فى ارحام المومنین ثم تلى هذه الایة ((واتقوا الله الذى تسائلون به و الارحام )).(463)
امام رضا (علیه السلام ) فرمود: همانا رحم آل محمد یعنى ائمه اطهار به عرش آویخته است ، و مى گوید: خدایا به هر كه به من مى پیوندد، با او پیوند بر قرار كن و از هر كه از من بریده است ، تو از او ببر و بعد از این هم این موضوع در مورد خویشاوندان مومنین جریان دارد. سپس این آیه را تلاوت فرمود: ((بترسید از خدایى كه به نام او از یكدیگر مسئلت و درخواست مى كنید (خدا را در نظر آورید) و درباره ارحام كوتاهى نكنید)).(464)
مباهات خدا و فرشتگان
قال على بن موسى الرضا (علیه السلام ): من فعل ما لزمه من امرالمومنین ، باهى الله تعالى به وملائكته .(465)
هركه امور و حقوق لازم مومنین را به انجام رساند، خداوند و فرشتگان به او مباهات مى كنند.
ورود به بهشت
باسناده : قال : حدثنى على بن ابى طالب (علیه السلام ) قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) من ضمن لى واحدا، ضمنت له اربعة : یصل رحمه ، فیحبه اهله ، ویوسع علیه فى رزقه ، ویزداد فى اجله ، ویدخله الله الجنة التى وعده .(466)
بااسناد نقل شده امام رضا (علیه السلام ) فرمود: كه پدرم على بن ابیطالب از پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل فرمود: هر كس یك چیز را براى من ضمانت كند، من چهار چیز را براى او ضمانت مى كنم ، با خویشاوندان خود رابطه داشته باشد تا خدا او را دوست بدارد و به او روزى فراخ دهد و عمر او را طولانى كند و او را به بهشتى كه وعده داده است ، وارد كند.
تكالیف خانواده نسبت به ارحام و خویشاوندان
1 - تواضع ، پرهیز از خودبینى و خودمحورى
یكى از امورى كه افق زندگى را بر انسان روشن مى كند و او را از مزایاى زندگى اجتماعى برخوردار مى سازد، این است كه وى دگردوستى را وجهه همت خود قرار دهد، مردم را به قدر كافى دوست بدارد، آنها را با دیده احترام نگرد و نسبت به آنان فروتنى نماید، البته در این كار باید حسن نیت داشت و همواره مواظبت كرد كه این خوى پسندیده از حد خود خارج نشود و به راه زیاده روى و افراط نگراید زیرا تواضع بیش از حد، تملق و چاپلوسى است كه از صفات بسیار ناپسند اخلاقى شمرده مى شود، برخى از افراد كه در باطن دچار حقارت نفس (همچون ترس ، طمع ، ریاست طلبى ) هستند براى جبران ضعف درونى خود و یا پنهان داشتن خوى پست خویش به تواضع ذلت آمیز (چاپلوسى ) متوسل مى شوند و با این كارتن به ذلت و پستى مى دهند و بالنتیجه موجودى طفیلى و سربار مى گردند. اینگونه فروتنى ها كه عكس العمل عقده حقارت است را هرگز نمى توان به حساب فضیلت اخلاقى گذارد بلكه این تواضع دلیل بر فرومایگى است و در حقیقت رذایلتى است به صورت فضیلت ، انحطاطى است به شكل كمال .
تواضع حقیقى آن است كه آدمى اطمینان روحى و استقلال روانى خود را حفظ كند و متواضع بدون ترس و طمع و تنها به منظور انجام وظیفه انسانى نسبت به مردم تواضع نماید و فروتنیش ناشى از تعالى روانى و تكامل اخلاقى وى باشد. البته این كار در مراحل اول تا اندازه اى زحمت دارد ولى هر قدر آدمى در این راه بیشتر تلاش كند، توانایى اش زیادتر مى شود، زیرا صفات پسندیده مادرانى هستند كه به مرور ایام فرزندان زیادى از آنها متولد مى شوند.
((تواضع ، مقام والا و ریشه هر خیر و سعادت است . اگر براى فروتنى زبان و لغتى بود كه مردم مى فهمیدند، بسیارى از اسرار نهانى و عاقبت كارها را بیان مى كرد... كسى كه براى خدا فروتنى كند، خدا او را بر بسیارى از بندگانش ‍ برترى مى بخشد... هیچ عبادتى نیست كه مقبول درگاه خدا و موجب رضاى او باشد، مگر اینكه راه ورود آن فروتنى است ))(467) چرا كه كبر و غرور نخستین نردبان كفر و ناسپاسى و تواضع و فروتنى در مقابل حق و حقیقت ، نخستین گام ایمان است .
در پرتو تواضع و فروتنى آدمى مى تواند خود را از دام خود پرستى برهاند، دلها را به هم پیوند دهد و در آنها مسرتى بى اندازه پدید آورد، تواضع بهترین عطیه اخلاقى و زیباترین ارمغان دوستانه است ، چشمه اى است جوشان كه دیگران را از آب زلال مهر و محبت سیراب كرده ، آنها را متقابلا نیز به این خوى پسندیده مى كشاند، تواضع مایه رفعت و سربلندى مقام متواضع (468) و آن چنان گنجینه طلسم شده اى است كه هر چه بیشتر از آن نثار شود، هیچگونه نقصى در آن راه نیابد.(469)
خداوند در كتاب آسمانى خود این معنى را در وجدان مسلمانان بیدار كرده كه همه مردم در اصل انسانیت مساوى و شریكند و همه افراد بشر از یك پدر و مادر به وجود آمده اند و طبعا برادر یكدیگر مى باشند، این آیین آسمانى تمام امتیازات شخصى ، طبقاتى ، نوعى ، صنفى ، ملى و قومى مانند زبان ، نژاد، نسب ، قبیله ، مقام و ثروت را الغا نموده و به جاى آن معیار برترى انسانها را در كردار و عمل نیك بیان فرموده است .(470)
پیشوایان گرامى اسلام در برنامه هایى تربیتى خود علاوه بر اینكه مسلمانان را به تواضع و فروتنى برخاسته از آزادگى و شرافت نفس دعوت كرده اند، عملا خود نیز این درس اخلاقى را به مردم آموخته اند. برنامه چنین بزرگوارانى سرمشق بسیار آموزنده اى براى هر مسلمان راستین در این زمینه است .
تربیت اسلامى اقتضا مى كند كه آدمى حد و مرز خود را بشناسد و هر چه بر مقام و منزلت او افزوده مى شود، در كمال قدرت و اعتماد به نفس ‍ شخصیت روحى خود را حفظ كرده ، بر تواضع و ملایمتش افزوده شود زیرا ((كسى كه داراى موقعیت اجتماعى است و از موضع بزرگوارى تواضع مى كند، همانند كسى است كه متخلف را از موضع قدرت مى بخشد و از كیفرش چشم پوشى مى نماید)).(471)
پیغمبر ما با آن عظمت روحى آداب زندگى را بر خود سخت نمى گرفت ، در مجالس صدر و ذیلى معین نمى كرد. هر كس بر وى وارد مى شد، او را اكرام مى نمود، گاهى عباى خود را به جاى فرش زیر قدمش مى گسترد و توشك كوچكى را كه روى آن نشسته بود، به شخص تازه وارد ایثار مى كرد.(472) حتى در زمانى كه به اوج قدرت رسید (مانند فتح مكه ) بر روى خاك مى نشست . غذاى ساده تناول مى كرد. با دست خویش از پستان گوسفند شیر مى دوشید، بر الاغ برهنه سوار مى شد تا مردم گمان نكنند همین كه موقعیت اجتماعى پیدا كردند، دچار غرور شوند و خود را تافته جدابافته از دیگران بدانند و از آنها فاصله بگیرند.
یكى از روان شناسان مى گوید: از مهمترین عواملى كه موجب مى شود انسان چیزها را عوضى ببیند، غرور است ، شیشه هاى الوانى كه ندانسته در جلوى چشم انسان ایجاد مى شود، تمام این شیشه ها تمام این دیده هاى منحرف ، تمام این عوضى دیدنها به حكم غرور است . در زندگى روزانه خودتان واطرافیان اگر توجه كنید، مى بینید كه بسیارى از كارها حتى احساسات و صفاتى را كه یك جوان محبوب دارد، در این شخص بیاید ولى بعد از نیم ساعت كه با او صحبت كردید، یكى از دوستانتان آهسته به شما بگوید، این جوان را من دیدم كه در فلان مهمانى از شما بدگویى مى كرد، مثلا شكلتان یا اخلاقتان را تمسخر و تخطئه مى كرد، شنیدم همین چند عبارت چنان زخمى به غرور شما وارد مى آورد كه فورا دیدتان نسبت به آن جوان عوض ‍ مى شود، صورتش را زشت مى بیند، اگر قدش بلند باشد و شما معمولا اشخاص قد بلند را تمجید مى كنید، در این مورد این شخص به نظرتان مى آید كه او آدم دراز بى معنى است ، یعنى تمام صفات خوبى كه در نظر شما زیبا و پسندیده جلوه مى كرد، در چند لحظه مبدل به زشتى و بدى مى شود و این درست به علت عینكهایى است كه غرور به چشم شما زده است )).(473)
سئل عن الرضا (علیه السلام ):
ما حد التواضع الذى اذا فعله العبد كان متواضعا؟
فقال (علیه السلام ):
التواضع درجات ، منها ان یعرف المرء قدر نفسه فینزلها منزلتها بقلب سلیم ، لا یحب ان یاءتى الى احد الا مثل ما یؤ تى الیه ، ان راى سیئة دراءها بالحسنة كاظم الغیظ عاف عن الناس والله یحب المحسنین .(474)
شخصى از حضرت امام رضا (علیه السلام ) پرسید: میزان و معیار تواضع چیست كه اگر بنده آنرا مراعات كند. متواضع خواهد بود؟ امام پاسخ داد:
تواضع درجات و مراتبى دارد و از جمله درجات آن ، این است كه انسان قدر و مرتبه خود را (كه عبودیت و بندگى و عجز است ) بشناسد و نفس ‍ خود را در جایگاهى كه دارد قرار دهد، با داشتن قلب سلیم ، و دوست نداشته باشد كه با احدى برخورد كند جز به همان نحو كه دوست دارد با خودش برخورد كنند، اگر بدى دید، آن را با خوبى دفع كند، فرو برنده خشم و غضب خود باشد و از لغزشهاى دیگران بگذرد و خداوند نیكوكاران را دوست مى دارد.
2 - احترام به ارزشهاى انسانى
یكى از معیارها و شیوه هاى مطمئن براى ارضا احساسات و عواطف لطیف این است كه آدمى ((همانگونه كه انتظار دارد دیگران با او رفتار كنند، او با آنها رفتار كند)).
این روش همواره آدمى را به كسب فضایل دعوت كرده ، به طورى كه اهمیت شگرف آن را در زندگى مى توان مشاهده كرد.
درخت جنگل را تماشا كنید و ببینید چگونه برگها و شاخه ها و ریشه هاى آن با هم سازش دارند و براى تكمیل زندگانى آن كار مى كنند، هیچكدام از گلهاى آن نمى كوشد كه دیگرى را در سایه گذارده و مانع از مكیدن نور شود، زیرا همه مى فهمند كه زیبایى آنها فقط در اتفاق و یگانگى با یكدیگر مى باشد و به این جهت هرگاه شما یكى از آنها را بچینید، در تنهایى و جدایى خواهد پژمرد.
این نكته به ما مى فهماند كه یك مشاركت و تعاون عظیم بین موجودات برقرار است .
مردم در زندگى نیز به یكدیگر شدیدا محتاجند، زیرا زندگى اجتماعى بشر جز در سایه اجتماع و تعاون تحقق نمى یابد و یگانه عاملى كه موجب تعاون و همكارى است و افراد اجتماع را مانند اعضاى یك بدن به هم پیوند مى دهد، محبت است ، البته محبت از عدالت ارزنده تر و مهمتر است ! گر چه عدالت در بردارنده كاملترین نوع فضایل انسانى است و در حفظ نظام نوع بشر اهمیت شایانى دارد.
در یك اجتماع كه محبت جلوه كند و خانه دلها از نور پرفروغ این خورشید روشن شود، دیگر احتیاجى به عدالت نیست .
عدالت موجب ((احقاق حق )) و ((رعایت قانون )) و ((انصاف )) است ولى محبت ، ایثار و گذشت را در اجتماع زنده مى كند و در هر اجتماعى كه ایثار و گذشت و عاطفه حكمفرماست ، احتیاجى به عدالت نیست .
هر قدر رشد عاطفى مردم زیادتر باشد، به مصالح یكدیگر توجه بیشترى خواهند داشت . اندیشه همدردى با دیگران در عین حال كه نشانه بلوغ روانى است محیط سالمى را براى زندگى به ارمغان مى آورد، مى گویند: ((با هر دستى كه دادى ، از همان دست مى گیرى )).
كسى كه بذر نیكى در جهان نیفشانده ، چگونه مى خواهد حاصل نیكى بردارد؟! كسى كه براى رفع گرفتاریها و مصائب دیگران قدمى برندارد، چگونه انتظار دارد دیگران بارى از دوش او بردارند.
عن الحسن بن الجهم قال : ساءلت الرضا (علیه السلام ): ما حد التواضع ؟ قال : ان تعطى الناس من نفسك ما تحب ان یعطوك مثله .(475)
مردى به نام ((حسن بن جهم )) از حضرت امام رضا (علیه السلام ) پرسید: حد تواضع چیست ؟ حضرت فرمود: حدش این است كه از خودت به مردم آن را عطا نمایى كه دوست دارى مردم همانند آن را به تو عطا كنند.
بیا تا مونس هم ، یار هم ، غمخوار هم باشیم انیس جان هم ، فرسوده بى خار هم باشیم
شب آید، شمع هم گردیم و بهر یكدیگر سوزیم شود چون روز دست وپاى هم در كار هم باشیم
دواى هم ، شفاى هم ، براى هم ، فداى هم دل هم ، جان هم ، جانان هم ، دلدار هم باشیم
به هم یك تن شویم و یكدل و یكرنگ و یك پیشه سرى در كار هم آریم ، دوش بار هم باشیم
جدایى را نباشد زهره اى تا در میان آید به هم آریم سر بر گرد، هم پرگار هم باشیم
به جمعیت پناه آریم از باد پریشانى اگر غفلت كند آهنگ ما هشیار هم باشیم
جمال یكدگر گردیم و عیب یكدگر پوشیم قبا و جبه و پیراهن و دستار هم باشیم
غم هم ، شادى هم ، دین هم دنیاى هم گردیم بلاى یكدگر را چاره و ناچار هم باشیم
یكى گردیم در كردار و درگفتار و در رفتار زبان و دست و پا یك كرده ، خدمتكار هم باشیم
((ملامحسن فیض كاشانى ))
3 - ادخال سرور در جمع بستگان (از طریق بذله گویى )
یكى از روشهاى معقول و منطقى در جمع اعضاى خانواده ، استفاده از لطیفه گویى و بذله گویى است ، این سنت پسندیده تا آنجا كه مانع درك حقایق (مانع رشد فكرى و ارتقاى روحى ) نباشد، عامل موثرى در جهت تسكین تاءلمات روحى و كاهش فشارهاى زندگى است . به علاوه در مواردى ، یكى از وسایل تعلیم و تعلم و از عوامل مهم تنبه براى اشخاص ‍ عادى است كه آنها را به یك حقیقت مسلم متوجه سازد، البته باید حدود و موازین شوخى و بذله گویى را شناخت ، در غیر اینصورت گاهى شوخى و بذله گویى سبب انهدام ارزشها و ایجاد نابسامانى در روابط خانواده و اجتماع خواهد شد (مانند افراط در شوخى ، بذله گویى هاى بى هدف ، شوخى در حضور دانایان ، شوخى با طبقات پست ).
((هنرى برگسون )) (Henri Bergrson) فیلسوف فرانسوى مى گوید: ((در این دریاى متلاطم زندگى روح انسانها به آرامش احتیاج مبرم دارد. این آرامش ‍ در كافه ها و كاباره ها به دست نمى آید، بلكه در محیط آرام خانواده ها یافت مى شود كه جمعى از خویشان و دوستان صمیمى دور هم جمع شوند تا با سخنان شیرین و دلپسند بر محفل انس خود رونق و صفا بدهند تا اینكه موقتا مشكلات زندگى را فراموش كنند)).(476)
الخلق عیال الله فاحب الخلق الى الله من ادخل على اهل بیت مومن سرورا، ومشى مع اخیه فى حاجته .(477)
مردم روزى خواران خداوندند، هر كه بر خانواده مؤ منى شادى وارد كند یا برادر دینى اش براى رفع نیازمندى او راه رود (گام بردارد) دوست داشتنى ترین خلق نزد خداوند است .
عن معمربن خلاد قال : ساءلت ابا الحسن (علیه السلام ) فقلت : جعلت فداك ، الرجل یكون مع القوم فیجزى بینهم كلام یمزحون ویضحكون ؟ فقال لا باءس ما لم یكن فظننت اءنه عنى الفحش ، ثم قال : ان رسول الله كان یاءتیه الاعرابى فیهدى له الهدیة ثم یقول : اءعطنا ثمن هدیتنا، فیضحك رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) وكان اذا اغتم یقول : ما فعل الاعرابى لیته اءتانا.(478)
((معمربن خلاد)) گوید: به امام ابوالحسن الرضا (علیه السلام ) گفتم : جانم به قربانت ، گاه انسان در مجلسى مى نشیند، سپس سخنى به میان مى آید كه (افراد مجلس باهم ) مزاح مى كنند و مى خندند، آیا حضور در این جلسه جایز و رواست ؟
حضرت فرمود: مانعى ندارد، به شرطى كه در بین آنها سخن زشت و ركیكى در میان نباشد.
سپس حضرت فرمود: یك نفر اعرابى نزد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى آمد و براى آن حضرت هدیه مى آورد، او هنوز از جایش ‍ برنخاسته بود كه مى گفت : اى رسول خدا! پول هدیه را لطفا بپردازید. رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) از سخن او مى خندید.
هرگاه رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در خود احساس غم و اندوه مى كرد، مى فرمود: آن مرد عرب چه شد (كجاست )؟ اى كاش مى آمد و ما را مسرور مى كرد.
قال على بن موسى الرضا (علیه السلام ): فیما ناجى الله به موسى (علیه السلام ) ان قال : ان لى عبادا ابیحهم جنتى واحكمهم فیها. قال موسى : من هولاء الذین ابحتهم وتحكمهم فیها؟ قال : من ادخل على مؤ من سرورا.(479)
خداوند متعال در خطاب خود به حضرت موسى (علیه السلام ) فرمود: بندگان خاصى دارم كه بهشت خودم را مباح آنها ساخته و اختیار آنان را به ایشان واگذار مى كنم . موسى (علیه السلام ) عرض كرد: آنان چه كسانى هستند كه بهشت را به آنان مباح و ایشان را مختار كرده اى ؟ فرمود: كسانى كه شادى در قلب مومن وارد مى سازند.
4 - كارگشایى و سعى در رفع گرفتاریهاى آنها
عن الرضا (علیه السلام ) قال : من فرج عن مؤ من ، فرج الله عن قبله یوم القیامه .(480)
هر كسى كه مومنى را از رنج و گرفتارى گشایش دهد، خداوند روز قیامت دلش را گشایش دهد.
من فرج عن مؤ من كربة من كرب الدنیا، فرج الله عنه كربة من كرب الاخره .(481)
هر كه از مؤ منى گرفتارى اى از گرفتاریهاى دنیا را برطرف كند، خدا گرفتارى از گرفتاریهاى آخرت را از وى برطرف مى نماید.
مرحوم شیخ مرتضى آشتیانى نقل كرده است كه پس از درگذشت عالم بزرگوار، مرحوم صدرالعلما تهرانى ، او را در عالم رویا دیدم و درباره اوضاع عالم برزخ سؤ ال كردم . وى در جواب گفت : از خانه و منزل نامبارك دنیا بیرون رفتم ولى در عین حال باز هم آرزو دارم به همان دنیاى خراب برگردم ، آرى ! آرزو مى كنم به دنیا بازگشت كنم و یك عمل ارزنده اى را كه مردم از ارزش و عظمت آن غافلند، انجام دهم ، خیلى دلم مى خواهد كه خداى بزرگ همچنان مرا زنده گرداند تا بتوانم همچنان كه در دنیا بودم و به مردم خدمت مى كردم و در راه اصطلاح كارها و رفع گرفتاریها و نیازمندیهاى آنان سعى و كوشش داشتم ، باز هم از دل دردمندى ، دردى بردارم و از چهره غمناكى ، غمى برطرف كنم ، زیرا من امروز هیچ عملى را بهتر از كمك و احسان به دیگران و رفع گرفتاریهاى نیازمندان سراغ ندارم .(482)
شرایط كارگشایى
لا یتم المعروف الا بثلاث خصال : تعجیله وتصغیره وستره ، فاذا عجلته هناءته واذا صغرته عظمته واذا سترته اتممته .(483)
عمل معروف ، تكمیل نمى شود مگر با سه شرط: زود انجام دادن ، كوچك شمردن و پنهان داشتن . اگر در آن شتاب كنى ، آن را گوارا مى سازى . هرگاه در نظرت كوچك جلوه كند، آن را بزرگ داشته اى و با پنهان داشتن آن را تتمیم نموده اى .
شرایط كمال كارگشایى
دورى از آفت منت گذارى و بزرگ جلوه دادن خدمت :
عن الیسع بن حمزة ، قال : كنت انا فى مجلس ابى الحسن الرضا (علیه السلام ) احدثه وقد اجتمع الیه خلق كثیر یساءلونه عن الحلال والحرام ، اذا دخل علیه رجل طوال ادم فقال له : السلام علیك یاابن رسول الله ! من محبیك ومحبى آبائك واجدادك علیهم السلام مصدرى من الحج وقد افتقدت نفقتى وما معى ما ابلغ به مرحلة ، فان راءیت ان تنهضنى الى بلدى ولله على نعمة ، فاذا بلغت بلدى تصدقت بالذى تولینى عنك ، فلست موضع صدقة ، فقال له : اجلس رحمك الله ، واءقبل على الناس یحدثهم حتى تفرقوا، وبقى هو وسلیمان الجعفرى وخثیمة وانا، فقال : اتاءذون لى فى الدخول ؟ فقال له : یا سلیمان قدم الله امرك ، فقام فدخل الحجرة وبقى ساعة ثم خرج ورد الباب واءخرج یده من اعلى الباب وقال : این الخراسانى ؟ فقال : ها انا ذا فقال : خذ هذه الماءتى دینار واستعن بها فى مؤ نتك ونفقتك وتبرك بها ولا تصدق بها عنى واخرج فلا اراك ولا ترانى .
ثم خرج فقال سلیمان : جعلت فداك ! لقد اجزلت ورحمت ، فلما ذاسترت وجهك عنه ؟ فقال : مخافة ان ارى ذل السؤ ال فى وجهه لقضائى حاجته ، اما سمعت حدیث رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) المستتر بالحسنة ، تعدل سبعین حجة ، والمذیع بالسیئة مخذول والمستتربها مغفورله ، اما سمعت قول الاول رجعت الى اهلى ووجهى بمائه .(484)
((یسع بن حمزه )) مى گوید:
در مجلس حضرت رضا (علیه السلام ) بودم . عده زیادى در مجلس حضور داشتند و از آن حضرت سؤ ال مى كردند و احكام مربوط به حلال و حرام را مى پرسیدند و امام (علیه السلام ) پاسخ آنها را مى داد. در این بین مردى بلند قامت و گندمگون وارد مجلس شد و سلام كرد و به امام هشتم (علیه السلام ) عرض كرد: من از دوستان شما و پدر و اجداد پاك شما هستم . اكنون از سفر حج برگشته ام و در آن سفر مالم تمام شده است . چیزى ندارم كه خرجى راهم باشد تا به وطنم برسم اگر ممكن است ، خرجى راه را به من بدهید تا به وطنم برسم . خداوند مرا از نعمتهایش برخوردار ساخته است . هرگاه به وطن رسیدم ، هر چه به من دادید، معادل آن به نیات شما صدقه مى دهم ، چون خودم مستحق صدقه نیستم . امام رضا (علیه السلام ) به او فرمود: بنشین . خداوند تو را مشمول لطف خویش قرار دهد. سپس امام رو به مردم كرد و به همگى سؤ الات آنها پاسخ داد. سپس همه مردم رفتند و تنها آن مرد مسافر و من و ((سلیمان جعفرى )) و ((خثیمه )) در محضر امام ماندیم . امام (علیه السلام ) به ما فرمود: اجازه مى دهید به خانه اندرون بروم ؟
سلیمان عرض كرد: خداوند فرمان و اذن شما را بر ما مقدم داشته است . حضرت برخاست و وارد حجره اى شد و پس از دقایقى بازگشت . آنگاه از پشت در فرمود: مرد مسافر خراسانى كجاست ؟ مرد مسافر برخاست و گفت ، اینجا هستم . امام (علیه السلام ) از بالاى در دستش را به سوى مسافر دراز كرد و فرمود: این 200 دینار را بگیر و در رابطه با هزینه سفر و خرج راهت از آن استفاده كن و این مبلغ مال خودت باشد، سپس افزود: لازم نیست (هرگاه به وطن رسیدى ) از جانب من معادل آنرا صدقه بدهى . با اطمینان خاطر به وطنت برگرد و در مورد این مقدار دینار، لزومى ندارد كه تو مرا ببینى و یا من تو را ببینم .
مسافر خراسانى پس از اینكه مشمول مراتب احسان و بزرگوارى امام (علیه السلام ) واقع شد، پول را گرفت و رفت .
سلیمان به امام رضا (علیه السلام ) عرض كرد: فدایت شوم كه لطف و مهربانى نموید، ولى چرا هنگام پول دادن به مسافر، خود را نشان ندادید و پشت در خود را پنهان نگه داشتید؟!
امام رضا (علیه السلام ) در پاسخ فرمود: ترسیدم كه در وقت رسیدگى به نیاز او آثار شرمندگى (ناشى از سؤ ال ) را در چهره او ببینم . آیا سخن رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) را نشنیده اى كه فرمود: پاداش آن كس كه كار نیكش را (براى حفظ حریم اخلاص ) مى پوشاند، معادل هفتاد حج (مستحبى ) است و آن كس كه آشكارا گناه مى كند، درمانده بیچاره است ، و آن كس كه گناهش را مى پوشاند، مورد آموزش خداست و آیا سخن یكى از پیشینیان را نشنیده اى كه (در تمجید محبوبش ) گوید:
متى آته یوما لاطلب حاجة رجعت الى اهلى ، ووجهى بمائه
هرگاه براى رفع نیازى نزد او بروم ، به سوى اهل خانه ام باز مى گردم ، در حالى كه آبرویم به جاى خود باقى است .

منبع: azha.ir

يکشنبه 20/5/1392 - 13:13
اخلاق
بسم الله الرحمن الرحیم

الف ) تكلف
((تكلف ))، و ((تكلیف )) از یك ماده گرفته شده و هر دو معناى زحمت و رنج را مى رساند. ((تكلف )) این است كه آدمى عملى را با سختى و مشقت انجام دهد و انگیزه او از این كار خود پرستى ، خودنمایى و ریاكارى است .
برخى افراد در روابط خانوادگى و اجتماعى براى اقناع تمایل خونمایى آگاهانه یا ناآگاهانه زیر بار تكلف مى روند. مثلا براى ترتیب دادن یك برنامه دیدار، با میهمانى هاى تشریفاتى و پرهزینه بار گرانى را بر دوش خود انداخته ، بدین وسیله سعى مى كنند توجه دگران را به خود جلب كنند، پیامبران الهى و اولیاى دین ، در تمام برنامه هاى زندگى ، از تكلف مبرا و منزه بودند و آن را عملى مذموم و ناپسند برحذر داشته اند. هر مسلمان كه خواهان سلامت روانى و آسایش خاطر خویش باشد، باید تن به تكلف ندهد و ایام عمر را با آن سپرى نكند، در غیر این صورت اولا خود را در معرض تنفر و بدبینى دیگران قرار مى دهد، ثانیا پیوسته نگران است مبادا بر اثر پیشامدهایى اوضاعش دگرگون شود و ثروتش از كف برود، معمولا او با این رویه ناپسند ایام روزگار را با سختى طى مى كند و سرانجام نسبت به زندگى بدبین خواهد شد.
خداوند در توصیف بندگان راستین خود فرموده است :
وعباد الرحمن الذین یمشون على الارض هونا.(509)
((بندگان خاص خداوند رحمان كسانى هستند كه با آرامش و بى تكبر روى زمین راه مى روند و در پیشرویهاى اجتماعى دچار خودكامگى نمى شوند)).
در تفسیر این آیه وارد شده است :
هو الرجل یمشى بسجیته التى جبل علیها، لایتكلف ولایتبختر.(510)
((بنده واقعى آن است كه سیر زندگیش به حال طبیعى و بروفق فطرت باشد، نه براساس تكلف و خودبینى )).
برنامه هاى اخلاقى امام رضا (علیه السلام ):
مراعات مساوات و مواسات :
قال على بن موسى الرضا (علیه السلام ): ((طوبى لمن ... لم یحزن صدره بما اعطى غیره )) امام رضا (علیه السلام ) فرمود: خوشا به حال بنده اى كه هر چه به مردم داده شده ، دلش محزون نشود.
عن رجل من اهل بلخ ، قال : ((كنت مع الرضا (علیه السلام ) فى سفره الى خراسان فدعا یوما بمائدة له ، فجمع علیها موالیه من السودان و غیرهم )). فقلت : جعلت فداك ((لو عزلت لهولاء مائدة ))؟ فقال : ((مه ! ان الرب تبارك وتعالى واحد والام واحدة والاب واحد، والجزاء بالاعمال )).(511)
مردى از اهل بلخ مى گوید: در سفرى كه على بن موسى الرضا به خراسان مى رفت ، من با آن حضرت بودم . روزى حضرت غذایى طلبیدند و تمام نوكرها و غلامان سیاه و سفید خود را براى صرف غذا جمع كردند و در كنار سفره نشاندند. من عرض كردم : فدایت شوم بهتر بود براى غلامان و نوكرها سفره جداگانه دستور مى فرمودید. حضرت فرمود: ساكت باش ! خداى همه یكى است . مادر و پدر همه یكى است . پاداش و كیفر هر كس بسته به كردار اوست .
به زحمت نینداختن میهمان :
نزل بابى الحسن الرضا (علیه السلام ) ضیف وكان جالسا عنده یحدثه فى بعض اللیل ، فتغیر السراج ، فمد الرجل یده لیصلحه فزبره ابوالحسن (علیه السلام ) ثم بادره بنفسه فاصلحه ، ثم قال : انا قوم لانستخدم اضیافنا.(512)
بر حضرت امام رضا (علیه السلام ) میهمانى وارد شد. اوایل شب در محضر امام نشسته بود و صحبت مى كرد. در چراغ دگرگونى پیدا شد، میهمان دست خود را دراز كرد كه چراغ را اصلاح كند، حضرت او را منع كرد و خودش چراغ را اصلاح نمود و فرمود: ما اهل بیت ، میهمان را به انجام كارى نمى گماریم .
تواضع و فروتنى :
دخل الرضا (علیه السلام ) الحمام فقال له بعض الناس ، دلكنى ، فجعل یدلكه فعرفوه ، فجعل الرجل یستعذر منه وهو یطیب قلبه ویدلكه .(513)
امام هشتم (علیه السلام ) وارد حمام شد (كه جز یك نفر كسى در آنجا نبود) آن یك نفر هم امام رضا (علیه السلام ) را نمى شناخت . وى امام را مورد خطاب قرار داد و گفت : مرا دلاكى كنید (به پشت من كیسه بكشید). امام هم كیسه را گرفت و مشغول كیسه كشیدن شد. در این هنگام ، یكى یكى افراد به حمام وارد شدند و حضرت را در حال كیسه كشیدن به پشت آن مرد مشاهده كردند. آنان حضرت را به آن مردم شاساندند و گفتند: وى امام على بن موسى الرضا (علیه السلام ) است . مرد مذكور از فرط خجلت و شرمندگى از عمل ناآگاهانه خود عذر خواهى كرد ولى حضرت او را دلدارى داد و به ادامه عمل خود پرداخت تا اینكه كار به پایان رسید.
مدارا و نرمش :
عن یاسر الخادم ونادر، قالا: قال لنا ابوالحسن : ان قمت على رؤ سكم وانتم تاءكلون فلاتقوموا حتى تفرغوا، ولربما دعا بعضنا فیقال : هم یاءكلون فیقول : دعوهم حتى یفرغوا.(514)
((یاسر)) و ((نادر)) دو خادم امام رضا (علیه السلام ) گویند: آن بزرگوار به ما فرموده بود: اگر بالاى سرتان ایستادم و شما به خوردن غذا مشغول بودید، برنخیزید تا غذایتان تمام شود. به همین جهت بسیار اتفاق مى افتاد كه امام (علیه السلام ) ما را صدا مى كرد و در پاسخ او مى گفتند: به غذا خوردن مشغولند و آن حضرت مى فرمود: بگذارید غذایشان تمام شود.
نهى از اسراف :
عن یاسر الخادم قال : اكل الغلمان یوما فاكهة فلم یستقصوا اكلها ورموابها فقال لهم ابوالحسن (علیه السلام ) سبحان الله ! ان كنتم استغنیتم فان اناسالم یستغنوا، اطعموه من یحتاج الیه .(515)
از یاسر خادم روایت شده كه روزى غلامان میوه مى خوردند ولى میوه را ناتمام خوردند و به دور انداختند. حضرت از روى تعجب فرمود: سبحان الله ! اگر شما احتیاج ندارید، افرادى نیازمند هستند! به محتاجان بدهید تا بخورید.
كمال پذیرایى (از میهمان ) همراه با آموزش :
مردى مهمان حضرت رضا (علیه السلام ) بود. او هنگام خوردن غذا از شستن دست خوددارى كرد.
حضرت فرمود: اغسلها والغسلة الاولى لنا واما الثانیة فلك فان شئت فاتركها.(516)
((دستت را بشوى كه شستن نخستین براى ماست و شستن دوم بعد از غذا - از آن خودت و اگر خواستى آن را ترك كن )).
چون قبل از غذا ممكن است دست آلوده باشد و از این طریق میكروبهایى وارد غذا شود، مهمان باید به مقتضاى رعایت حق صاحبخانه ، دستهاى خود را بشوید ولى بعد از غذا، چون میهمان به حسب نوع و غالب پس از فراغت از صرف غذا، منزل صاحبخانه را ترك مى كند، در این مورد اختیار با خود اوست . در صورتى كه طالب سلامتى خودش باشد، دستهایش را مى شوید وگرنه ترك مى كند.
حفظ حریم مجالس و دورى از اختلاط زن و مرد:
عن ابى الحسن الرضا (علیه السلام ) ان بعض بنى هاشم دعاه مع جماعة من اهله فاءتى بصیبة له فادناها اهل المجلس جمیعا الیهم فلما دنت منه ساءل عن سنها، فقیل : خمس فنحاها عنه .(517)
تعدادى از بنى هاشم امام رضا (علیه السلام ) را به مهمانى دعوت نمودند در خانواده آنها دختر كوچكى حضور داشت . مسلمانان طبق معمول دختر را نزد خود بردند تا او را روى زانویشان بنشانند و ببوسند. بعد از آنكه دخترك نزد امام (علیه سلام ) آمد، حضرت سوال نمود: چند سال دارد؟ گفته شد: پنج سال . بعد او را از محضر امام (علیه سلام ) بردند.
ساده زیستى در سفر:
الامام الرضا (علیه السلام ): خرجنا الى نزهة لنا فنسى الغلمان الملح ، فما انتفعنا بشى ء حتى انصرفنا.(518)
ما با دوستان خود براى سیر و سیاحت به بیرون شهر رفتیم . خدمتكار نمك را فراموش كرده بود، ما از خوراكى آن روز آنچنان سود و لذتى نبردیم تا برگشتیم .
برنامه هاى دیگرى (دور از تكلف ) امام رضا (علیه السلام ):
عن ابراهیم بن العباس : قال : ((ما راءیت اباالحسن الرضا (علیه السلام ) جفا احدا جفا احدا بكلامه قط، وما راءیت قطع على احد كلامه حتى یفرغ منه ، وما رد احدا عن حاجة یقدر علیها، ولا مد رجلیه بین یدى جلیس له قط، ولا اتكا بین یدى جلیس لهه قط، ولا راءیته شتم احدا من موالیه وممالیكه قط، ولا راءیته تفل قط، ولا راءیته یقهقه فى ضحكه قط، بل كان ضحكه التبسم ، وكان اذا خلا ونصبت مائدته اجلس معه على مائدته ممالیكه حتى البواب والسائس .(519)
((ابراهیم بن عباس )) گوید:
هرگز ندیدم امام رضا (علیه السلام ) به كسى ولو به یك كلمه دشنام دهد و جفا و بى مهرى كند. هرگز ندیدم حرف كسى را پیش از تمام شدن سخنش ‍ قطع كند، بلكه صبر مى كرد تا سخن او به پایان رسد.
هرگز ندیدم آن حضرت (در حد توانایى ) سؤ ال و تقاضاى نیازمندى را رد كند.
هرگز پاهاى خود را بین همنشینانش دراز نمى كرد.
هرگز در حضور همنشینان خود (به جایى ) تكیه نمى داد.
هرگز ندیدم آن حضرت به خدمتكاران و غلامان آزاد شده اش ناسزا بگوید.
هرگز ندیدم كه آب دهانش را بیرون بیندازد.
هرگز ندیدم ((خنده خود قهقهه (خنده باصدا) بكند بلكه پیوسته خنده اش ‍ تبسم و لبخند بود.
هرگاه سفره غذا گسترده مى شد، خود كنار سفره مى نشست و تمام خدمتكاران و غلامان حتى دلاكان و دامپروران (در بانهاى اسطبلها) را كنار سفره مى نشاند و با هم غذا مى خوردند.
شرایط میهماندارى در اسلام (در كلام امام هشتم (علیه السلام ))
عن على بن موسى الرضا (علیه سلام ): دعا رجل امیرالمومنین (علیه سلام ) فقال له : قد اجبتك على ان تضمن لى ثلاص خصال ، قال : وما هى یا امیرالمومنین (علیه سلام ).
قال : لا تدخل على شیئا من خارج ، ولا تدخر عنى شیئا فى البیت ، ولا تجحف بالعیال ، قال : ذلك لك یا امیرالمومین ! فاجابه على بن ابیطالب .(520)
امام رضا (علیه سلام ) فرمود: مردى حضرت على (علیه سلام ) را به منزل خود دعوت كرد. حضرت على (علیه سلام ) به او فرمود: دعوتت را به سه شرط مى پذیرم .
عرض كرد: آن سه شرط چیست اى پیشواى اهل ایمان ؟
حضرت فرمود: از بیرون خانه هیچ چیز برایم تهیه نكنى . از آنچه در منزل دارى ، هیچ دریغ ندارى و بر اهل خانه و افراد تحت سرپرستى ات تنگ نگیرى .
عرض كرد: پذیرفتم .
حضرت على (علیه سلام ) دعوت او را پذیرفت .
حدثنا ((دارم )) و ((نعیم )) ابن صالح الطبرى : قالا: حدثنا على بن موسى الرضا عن ابیه ، عن جده عن محمدبن على عن ابیه ومحمدبن الحنفیه ، عن على بن ابى طالب : ان رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) قال : من حق الضیف ان تمشى معه فتخرجه من حریمك الى الباب .(521)
حضرت امام رضا (علیه سلام ) از پدرانش و ایشان از حضرت على (علیه سلام ) روایت كرده اند كه حضرت رسول (علیه سلام ) فرمود: از حقوق میهمان این است كه با او همراهى كنى و او را تا درب منزل مشایعت نمایى .
ب ) تفاخر و مباهات
گاه آدمى توفیق مى یابد به دیدار و زیارت دوستان و خویشاوندان خویش ‍ نایل مى شود، مسلم است كه اظهار فرح و سرور در برابر چنین امرى طبیعى است ، و اگر به صورت معتدل باشد، نكوهیده نیست . ولى برخى اوقات این دیدار مایه غرور و مباهات مى شود به طورى كه آدمى مى خواهد با چنین عمل براى خود امتیازى قائل گردد و بر دیگران مباهات و فخرفروشى كند. این حالت نه تنها پسندیده نیست ، بلكه سبب عقب ماندگى و نشانه اى بارز بر ضعف و زبونى شخصیت آدمى است . معمولا افراد بى مایه و كم شخصیت براى پوشاندن نقاط ضعف خود به تفاخر پناه مى برند.
به همین جهت اولیاى الهى همیشه پیرامون خود را از چنین احساسهاى كاذبى نهى مى فرموده اند.
قال البزنطى : بعث الى الرضا (علیه سلام ) بحمار له فجئته الى حرباء فمكثتها عامة اللیل معه ثم اوتیت بعشاء. فلما اصبت من العشاء قال : ما ترید؟ اتنام . قلت : بلى جعلت فداك ! فطرح على الملحفة والكساء. ثم قال : بیتك الله فى عافیة وكنا على سطح . فلما نزل من عندى قلت من نفسى : قد نلت من هذا الرجل كرامة ما، نالها احد قط. فاذا هاتف یهتف بى : یا احمد! ولم اعرف الصوت حتى جاءنى مولى له . فقال : اجب مولاى . فنظرت فاذا هو مقبل الى ، فقال كفك . فناولته كفى . فعصرها، ثم قال : ان امیرالمومنین (علیه سلام ) اتى صحصعة بن صوحان عایدا له . فلما اراد ان یقوم من عند. قال : یا صعصعة بن صوحان ! لا تفتخر بعیادتى ایاك وانظر لنفسك ، وكان الامر قد وصل الیك ولا یلهینك الامل . استودعك الله .(522)
((بزنطى )) (یكى از اصحاب امام رضا (علیه سلام )) مى گوید:
شبى امام رضا (علیه سلام ) مركب (درازگوش ) خود را براى من فرستاد كه به محضرش شرفیاب شوم . در محلى به نام ((حرباء)) حضورش رسیدم . همان شب مدتى در نزد آن حضرت بودم . سپس شام آوردند. حضرت پس ‍ از صرف شام به من فرمود: آیا امشب در اینجا مى خوابى ؟ پاسخ دادم : آرى ، فدایتان شوم . دستور داد بستر (لحاف و پوششى ) آوردند. حضرت برخاست تا از بام به زیر رود، فرمود: خداوند شبت را با سلامتى بگذراند.
هنگامى كه حضرت رفت ، با خود گفتم : من امشب (با ماندن خود در نزد حضرت ) به آنچنان كرامت و عزتى دست یافتم كه هرگز كسى به آن نایل نشده است .
ناگاه صدایى شنیدم كه گفت : اى احمد! من نشناختم كه صاحب صدا كیست ، تا اینكه یكى از خدمتگزاران امام پیش من آمد و گفت : مولا و پیشوایتان (براى اداى مطلبى ) شما را فراخوانده است ، لطفا وى را اجابت كنید. برخاستم كه از پله هاى بام به زیر روم . دیدم كه امام خود از پله ها بالا مى آید. هنگامى كه به من رسید، فرمود: دستت را بیاور! پیش آوردم . دستم را گرفت و فشرد. سپس فرمود: صعصعة بن صوحان از یاران حضرت على (علیه سلام ) بود، وقتى بیمار شد، حضرت به عیادتش رفت . زمانى كه خواست از نزد او برخیزد فرمود: اى صعصعه ! مبادا عیادت مرا مایه افتخار خود قرار دهى ! در فكر خودت باش .
حضرت افزود: حقیقت امر این است كه ممكن است حالت صعصعه براى تو پیش آید، مبادا آرزوى بى اساس تو را سرگرم كند و اندیشه عجب در تو راه یابد.
سپس امام (علیه سلام ) با این تذكر اخلاقى ، از بزنطى خداحافظى نمود و فرمود: تو را به خدا مى سپارم .
امام رضا (علیه سلام ) با سخن مذكور، هشدار داده است كه هیچ عاملى نمى تواند جاى تربیت نفس و عمل صالح را بگیرد و آدمى نباید به امتیازات و عناوین و اعتبارت دنیوى مغرور شود و خود را به آن دلخوش نماید. حتى نزدیكى به امام و عنایت و لطف آن بزرگوار نیز نباید وسیله فخر و مباهات و احساس برترى بر دیگران گردد.

منبع: azha.ir

يکشنبه 20/5/1392 - 13:13
اخلاق
بسم الله الرحمن الرحیم

1 - مال اندوزى
عن محمدبن اسماعیل بن بزیع : قال : سمعت الرضا (علیه سلام ) یقول : لا یجمع المال الا بخمس خصال : ببخل شدید، وامل طویل ، و حرص غالب ، وقطیعة الرحم ، وایثار الدنیا على الاخرة .(523)
امام رضا (علیه سلام ) مال جز با پنج خصلت در یكجا جمع نمى شود: بخل شدید، آرزوهاى دور و دراز، حرص غالب ، قطع رابطه با خویشاوندان ، مقدم داشتن دنیا بر آخرت .
2 - اصالت دادن به مزایاى ظاهرى (همچون مال ، شهرت ، مقام )
الامام الرضا (علیه سلام ) قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ): من استذل مؤ منا، او حقره لفقره ، او قلة ذات یده ، شهره الله یوم القیامة ، ثم یفضحه .(524)
امام رضا (علیه سلام ) فرمود: رسول اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: هر كس مؤ منى را خوار كند، یا او را به سبب فقر و تنگدستیش حقیر شمارد، خداوند او را در روز قیامت انگشت نما و رسوا خواهد كرد.
من لقى فقیرا فسلم علیه خلاف سلامه على الغنى لقى الله عزوجل یوم القیامة وهو علیه غصبان .(525)
امام رضا (علیه سلام ) فرمود: هركه فقیر مسلمانى را ملاقات كند و بر او نه بدانگونه كه بر غنى سلام مى كند، سلم كند، خدا را در روز قیامت در حالى كه بر او خشمگین است ملاقات خواهد كرد.
3 - مستى مقام
عن على بن موسى الرضا (علیه سلام ): ملعون ، ملعون من احتجب عن اخیه .(526)
امام رضا (علیه سلام ) فرمود: از رحمت خداوندى به دور است ، از رحمت خداوندى به دور است كسى كه از برادر مسلمان خود، روى پوشیده در پرده مى شود. (در موارد نیاز و گرفتارى دوست یا یكى از بستگان ، خود را پوشیده بدارد به طورى كه دسترسى به او به آسانى ممكن نباشد).
4 - حسد
قال على بن موسى الرضا (علیه سلام ): لا لحسود لذة .(527)
حضرت رضا (علیه سلام ) فرمود: حسود را لذت نباشد.
5 - توقعات و انتظارات بیجا
قال على بن موسى الرضا (علیه سلام ): یقول الله تعالى : لاقطعن امل كل مؤ من امل دونى الا یاءس ، ولالبسنه ثوب مذلد بین الناس ولانحینه من وصلى ، ولابعدنه من قربى .(528)
امام رضا (علیه سلام ) فرمود: خداى تعالى مى فرماید: البته ریسمان و رشته آرزو و امید هر مؤ منى را كه به غیر من امیدوار شود، پاره كنم و به یاءس و ناامیدى نمایم و در میان مردم جامعه خوارى و مذلت بر او بپوشانم و او را از نزدیكى و اتصال به خود دور مى كنم .
6 - دنائت نفس (پستى )
سئل الرضا (علیه سلام ): عن السفلة ؟ فقال (علیه سلام ): من كان له شى ء یلهیه عن الله .(529)
از امام رضا (علیه سلام ) پرسیدند: فرومایه كیست ؟ فرمود: كسى كه چیزى داشته باشد و به وسیله آن سرگرم و از انجام حقوق الهى غافل گردد.
حضرت امام خمینى (رحمهم الله ) فرموده است :
((دنیاى مذموم ، آن است كه در ما هست و ما را از مبداء كمال دور مى كند و به نفس و نفسانیت خودمان مبتلا مى كند. دنیاى مذموم همین است كه انسان توجه به آن داشته ولو به یك تسبیح و به یك كتاب . چه بسا كه دل بستن به كسى به یك ((تسبیح )) و به یك كتاب بیشتر باشد تا دل بستن دیگرى به یك پاركى و باغى ...)).(530)
قال على بن موسى الرضا (علیه سلام ): اسوء الناس معاشا من لم یعش ‍ غیره فى معاشه .(531)
امام رضا (علیه سلام ) فرمود: بدترین مردم از نظر زندگى اقتصادى ، كسى است كه به دیگران در معاش خود، معاش ندهد و مردم در پرتو زندگى او زندگى نكنند.
7 - بى پروایى (تن پرورى و آسایش طلبى )
قال على بن موسى الرضا (علیه سلام ): فمن لم یصل رحمه لم یتق الله عزوجل .(532)
امام رضا (علیه سلام ) فرمود: هر كه صله رحم نكند، حق تقواى الهى را رعایت نكرده است .
8 - كفران وناسپاسى (ادانكردن حقوق مخصوص خویشاوندى )
قال على بن موسى الرضا (علیه سلام ): احسنوا جوار النعم ، فانها وحشیة ما ناءت عن قوم فعادت الیهم .(533)
امام رضا (علیه سلام ) فرمود: با نعمتها نیكو همدمى و همسایگى (خوشرفتارى ) كنید زیرا آنها وحشیند، از قومى كه دور شدند، به آنان برنمى گردند.
9 - ریاست طلبى
ما ذئبان ضاریان فى غنم قد تفرق رعاؤ ها باضر فى دین المسلم من الرئاسة .(534)
اگر دو گرگ درنده به رمه گوسفندان هجوم آورند - (گرگى از این سو و گرگى از آن سو) در حالى كه شبان رمه حاضر نباشد، به آن رمه گوسفندان چندان خسارتى وارد نمى شود كه جاه طلبى به دین انسان خسارت وارد مى كند.
10 - بخل
صفت رذیله بخل ، یكى از موانع مهم تحصیل آسایش (ناشى از) مصاحبت با دیگران است زیرا طبیعى است كه فرد بخیل به علت نگرانى از فقر و نیازمندى و تلقین به خود كه اگر مالى را به دیگران انفاق كند، دارایى او كم مى شود و سرانجام فقیر مى گردد، هرگز راضى نیست لقمه اى از طعام او را كسى میل پیدا كند.
از این رو، بخیل سر سفره مردم نمى نشیند و از طعام آنها میل نمى كند زیرا مى ترسد دیگران نیز سر سفره او نشسته و از آن استفاده كنند.
قال على بن موسى الرضا (علیه سلام ): البخیل لا یاءكل من طعام الناس لئلا یاءكلوا من طعامه .(535)
امام رضا (علیه سلام ) فرمود: بخیل از غذاى مردم نمى خورد تا مردم از غذاى او نخورند.
((بخل ! مهلك ترین هرزگى هاى خزان است ! بخیل زندگانیش را مسموم مى كند و خودش را جسما و رحا تحلیل مى برد، بخیل موجودى بى حاصل و بدخواه است و از عاطفه و ترحم و شرافت به كلى عارى است . تقلب یگانه شعار او در زندگانى است . از درستكارى و صداقت و احترام به نفس ، چیزى نمى فهمد و حاضر است خود را در مقابل مردم زبون و بیچاره قلمداد كند تا از مساعدتهاى آنان محروم نماند و احسان مؤ سسات خیریه كه مخصوص تنگدستان است ، شامل حال او گردد... چنین كسانى ، تمام احساسات نیك و غرایز طبیعى و صفات پسندیده خود را از دست مى دهند و آتش نشاط و مسرتشان به خاموشى مى گراید و نیروى روحانى و معنوى در آنان رو به ضعف مى نهد)).(536)
11 - عدم برنامه ریزى صحیح در زندگى
اجتهدوا ان یكون زمانكم اربع ساعات : ساعة لله لمناجاته ، وساعة لامر المعاش ، وساعة لمعاشرة الاخوان الثقات ، الذین یعرفونكم عیوبكم ویخلصون لكم فى الباطن ، وساعة تخلون فیها للذاتكم ، وبهذه الساعة تقدرون على الثلاث الساعات .(537)
كوشش كنید اوقات شبانه روز خود را به چهار بخش تقسیم كنید: ساعتى براى عبادت و خلوت با خدا، ساعتى براى تاءمین معاش ، ساعتى براى معاشرت با دوستان مورد اعتماد و كسانى كه شما را به عیوبتان واقف مى كنند و در باطن خیرخواهتان هستند، و ساعتى را به تفریحات و لذایذ مشروع خود اختصاص دهید و متوجه باشید كه ساعت تفریح و كامیابى ، به شما نشاط و مسرت مى بخشد و قدرتتان را در انجام وظایفى كه در ساعات دیگر به عهده دارید، تقویت مى كند.

- وسائل الشیعه ، جلد 15، ص 265 - ابواب النفقات ، حدیث 31 - تفسیر نورالثقلین ، جلد 5، ص 668
524- عیون اخبارالرضا، جلد 2، ص 33.
525- سفینة البحار، جلد 7، ص 133 - وسائل الشیعه ، جلد 5، ص 442.
526- وسائل الشیعه ، جلد 5، ص 563
527- تحف العقول ، ص 528
528- بحارالانوار، جلد 68، ص 143.
529- بحارالانوار، جلد 78، ص 335
530- روزنامه جمهورى اسلامى ، شماره 1196.
531- تحف العقول ، ص 334
532- عیون اخبارالرضا، ص 258
533- بحارالانوار، جلد 75، ص 341.
534- سفینة البحار، جلد 2، ص 84.
535- بحارالانوار، جلد 75، ص 446.
536- خزان زندگى ((دكتر ویكتور پوشه ))، ص 138.
537- مستدرك الوسائل ، جلد 2، ص 423 و بحارالانوار، جلد 17، ص 208

 

منبع: azha.ir

يکشنبه 20/5/1392 - 13:12
اخلاق
بسم الله الرحمن الرحیم


پیامبر عزیز اسلام در زمینه ى اثرات صله ى رحم در زندگى مادى و در بالا بردن فضائل و معنویات انسان مطلب مهمى بیان فرموده اند كه درس خوب مى توان براى همه ى ما باشد.
آن درس ارزنده بدین قرار است كه آن حضرت فرمود:
«مَن ضمِنَ لى واحدةً ضمنتُ له اءربعة :
یَصِلُ رَحِمَهُ فَیُحِبَّه اللّه تعالى ،
و یُوَسِّعُ علیه رزقه ،
و یَزیدُ فى عمره ،
و یُدخِلَه الجنّة ؛»(304)
اگر كسى برایم یك چیز را ضمانت كند و انجام دهد، من چهار چیز را براى او ضمانت مى كنم كه داده شود.
صله رحم كند و به این وظیفه پایبند و متعهد باشد.
اكنون وعده هاى رسول خدا را بنگرید:
1. خدا او را دوست مى دارد. راستى چه عزّت و مقامى بالاتر از اینكه بنده ى خدا به جایى برسد كه خداوند او را دوست بدارد و او را دوست خود انتخاب كند.
2. خداوند روزى او را فراوان مى كند.
3. خداوند عمر او را طولانى مى كند.
3. و او را داخل بهشت مى نماید.
اینكه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آلهِ و سلّم مى فرماید یك عملى چون صله ى رحم این قدر اجر و پاداش و عوض دارد، با این روش ، جامعه ى اسلامى را به صلح و صفا و صمیمیت و محبت به یكدیگر دعوت مى كند و این جاست كه جامعه قشنگ و زیبا مى شود.
در بیان دیگرى از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آلهِ و سلّم چنین آمده است :
«مَن مشى الى ذى قرابة بنفسه و ماله لیَصِل رحمه اءعطاه اللّه اءجرَ ماءةَ شهید،
و له بكلّ خطوه اءربعون اءلف حسنة ،
و یُمحى عنه اءربعون اءلف سیّئة ،
و یرفع له من الدّرجات مثل ذالك ،
و كاءنّما عَبَدَ اللّه ماءة سنة صابرا محتسبا؛»(305)
اگر كسى حركت كند كه به اقوام و خویشان خودش صله ى رحم كرده و آنان را از وجودش و یا از اندوخته هاى خود بهره مند سازد، مثلا فامیلى تصادف كرده و در بیمارستان خون احتیاج دارد و یا به كمك مالى نیاز دارد، فورا مى رود و همكارى مى كند به چنین شخصى خداوند چند چیز عطا مى كند:
1. ثواب و اجر یك صد شهید را مى دهد.
2. هر قدمى كه براى انجام آن كار با ارزش صله ى رحم بر مى دارد، چهل هزار حسنه به او عطا مى نماید.
3. چهل هزار گناه و معصیت را از نامه ى عمل او محو مى كند.
4. به همین میزان درجات معنویش را در بهشت بالا مى برد.
5. و گویا اینكه با این صله رحم و به دست آوردن دل فلان فامیل و بستگان ، یكصد سال خدا را عبادت كرده است .
پس شما اى برادر و خواهر، كینه و تكبر را از خود دور كن و به در منزل فامیل و اقوام خودت برو و صله ى رحم بنما، و گوى سبقت را از آنِ خود كرده و پیروز باش .
رهبران دینى ما فرموده اند كه صله ى رحم سبب طولانى شدن عمر و قطع رحم عمر را كوتاه مى كند.
به كلام زیبا و بلند و انسان ساز پیامبر بزرگ اسلام صلّى اللّه علیه و آلهِ و سلّم عنایت كنید كه چنین است :
«عن على علیه السّلام قال : قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آلهِ و سلّم إ نّ الرّجل لَیَصِلَ رَحِمَه و قد بقى عمره ثلاث سنین ، فیصیّروا اللّه عزّوجلّ ثلاثین سنة ،
و یقطعها و قد بقى من عمره ثلاثون سنة ، فیصیّروا اللّه عزّوجلّ ثلاث سنین ؛»(306)
مردى ، سه سال بیشتر از عمرش باقى نمانده است ، و صله ى رحم مى نماید و به خاطر همان صله ى رحم ، خداوند سه سال را به سى سال تبدیل مى كند، و از عمر شخصى سى سال مانده است ، اما در اثر یك اختلاف و كشمكش و یا هر مشكل فامیلى دیگر قطع رحم مى كند و خداوند عمر سى ساله او را قطع و آن را به سه سال تبدیل مى نماید.
سپس رسول خدا به این آیه استشهاد كرد كه :
«یَمحوا اللّه ما یشاءُ و یُثبتُ و عنده اءمّ الكتاب #»(307)
خدا آنچه را بخواهد مى زداید و [آنچه را بخواهد] بر جا مى دارد، و مادر كتابها نزد اوست .
چرا این كار را كردید؟
در روایت آمده است كه مردى از سرزمین مغرب و مراكش به خدمت امام صادق علیه السّلام آمد،و پس از عرض سلام و احوال پرسى ، امام صادق به او فرمود: شما دو برادر با هم در سفر دعوا كردید و به هم ناسزا گفتید، این عمل براى دوستان ما زیبنده نیست ؛ چرا این كار را كردید؟
به خاطر همین عمل كه از همدیگر قهر كرده و بریدید، خدا عمر هر دو نفر شما را كوتاه كرد. این برادرتان از این سفر سالم به مقصد نمى رسد و در فلان مكان از دنیا مى رود و تو هم پشیمان مى شوى كه برادر از دست داده اى . مرد مراكشى تكانى خورد و گفت : یابن رسول اللّه ، تاریخ مرگ من چه وقت خواهد بود؟
امام صادق علیه السّلام فرمود: تو هم عمرت كوتاه شده بود، ولى بعد از آن دعوا با برادرت ، عمه اى داشتید كه رفتى از عمه ات دیدار نمودى و صله ى رحم و دلجویى كردى و در حق او مهربانى و محبت روا داشتى ، و عمه اى خیلى خوشحال شد، و به خاطر همین عمل خداوند دوباره عمرت را بیست سال اضافه كرد.
پس اولین نتیجه ى صله ى رحم در همین دنیا این است كه عمر شما طولانى و پر بركت مى شود.
از جمله بركات عظیم و تاءثیر صله ى رحم این است كه سبب آسان گرفتن حساب در قیامت گردیده ، و پیشامد و مرگ بد را هم از انسان دور مى كند.
پس از بركات عظیم صله ى رحم :
1. آسان شدن حساب در قیامت ،
2. دور شدن مرگ ناگوار از انسان .
حضرت امیر امام على علیه السّلام نقل مى كنند كه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آلهِ و سلّم فرمود:
«صلة الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الحسابَ و تَقِىَ میتة السّوءِ؛»(308)
صله ى رحم و دلجویى از اقوام و خویشان ، سبب آسان شدن حساب در قیامت و جلوگیرى از جان دادن و مرگ هاى ناخوشایند مى گردد.
آثار شوم قطع رحم
بوى بهشت به مشام سه دسته از افراد در قیامت نمى رسد.
پیامبر بزرگوار اسلام صلّى اللّه علیه و آلهِ و سلّم در یكى از بیانات انسان ساز و تكان دهنده ى اخلاقى خود چنین فرمود:
«اءخبرنى جبرئیل اءنّ ریح الجنّة توجَدُ مِن مسیرة اءلف عام ما یجِدُها عاق و لا شیخ زان ، و لا قاطع رحم ؛»(309)
جبرئیل امین به من خبر داد كه : بوى بهشت كه از فاصله اى بسیار دور و دراز به اندازه ى هزار سال راه مى آید، همان عطر دلنواز بهشت با این بوى خوش ‍ و رسا را این سه دسته از بندگان خدا در مشامشان نمى یابند:
1. عاق والدین ،
2. پیرمرد زناكار،
3. و كسى كه قطع رحم كند.
«قطیةُ الرَّحِمِ تورثُ الفقرَ؛»(310)
یكى از آثار شوم دنیوى قطع رحم این است كه فقر و تنگدستى را به زندگى انسان مسلط مى كند.
در قرآن صفت زشت قطع رحم را از نظر پلیدى و آثار نامطلوب مادّى و معنوى آن در ردیف نفاق و دو رویى قرار داده است و مى فرماید:
«فهل عسیتم إ ن تولّیتم اءّ تفسدوا فى الاءرض و تُقَطِّعوا اءرحامكم#
اءولئك الّذین لعنهم اللّه فاءصمّهم و اءعمى اءبصارهم# »(311)
پس آیا برخى از شما مردم بر آن هستید كه اگر سرشته دار و سرپرست مردم شدید در زمین تبهكارى نمایید و پیوندهاى خویشاوندى خود را ببرید؟
آنان كسانى هستند كه خدا لعنت شان كرده و ناشنوایشان گردانیده و دیدگانشان را نابینا كرده است .
پیداست كه آثار خطرناك این دو صفت ، نفاق و قطع رحم تا آنجا است كه چشم و گوش و دل انسان را كور و كر مى كند كه هرگز حقایق را نمى بیند و نمى شنود.
قطع رحم از میزان مهربانى و محبت و عطوفت به تدریج مى كاهد و به جایش عداوت و دشمنى و كینه توزى را مى كارد؛ لذا كسى كه صله ى رحم را نادیده بگیرد، در حقیقت دارد فساد ایجاد مى كند و فساد كنندگان در زمین و بین جامعه را خداوند لعنت كرده ، و آنان را كور و كر مى كند؛
«اءولئك الّذین لعنهم اللّه فاءصمّهم و اءعمى اءبصارهم# »(312)
یعنى آنان حقایق الهى و آسمانى و معارف اسلامى و كمالات و فضائل بشرى را پذیرا نیستند.
امام صادق علیه السّلام فرمود:
«الذّنوب اللّتى تُعَجِّلُ الفناء قطیعةُ الرَّحِمِ؛»(313)
از جمله ى گناهانى كه فنا و نیستى انسان پیش مى اندازد و انسان را به سراشیبى سقوط مى كشاند، قطع رحم است .
حضرت امام باقر علیه السّلام از مولا امیر المؤ منین امام على علیه السّلام نقل مى كند كه فرمود:
«ثلاثُ خصال لا یموت صاحبُهنَّ اءبدا حتّى یرى وبالَهنَّ:
البَغىُ،
و الیمینُ الكاذبةُ،
و قطعیة الرَّحِمِ؛»(314)
سه خصلت است كه در هر كسى باشد، در همین دنیا كیفرش را مى بیند.
1. ظلم و ستم كردن ،
2. قسم دروغ خوردن ،
3. و قطع رحم نمودن .
 - بحار/ ج 74 / ص 92.
305- امالى صدوق / ص 253 /؛ بحار / 74 / ص 89.
306- بحار/ ج 74 / ص 93 / روایت 21.
307- رعد/ آیه ى 39.
308- بحار/ ج 74 / ص 94 / روایت 21.
309- بحار/ ج 74 / ص /95 روایت 26.
310- بحار / ج 74 / ص 91.
311- محمد / آیه هاى 23-22.
312- محمد / آیه ى 23.
313- بحار/ ج 74 / ص 138.
314- بحار/ ج 74 / ص 134.

منبع ره توشه ى دو جهان «شرح خطبه ى شعبانیّه ى پیامبر(ص)»
يکشنبه 20/5/1392 - 13:11
اخلاق
اكنون به برخی از آثار صله‌ی رحم در قالب احادیث نبوی و ائمّه‌ی اطهار‌ علیهم السلام اشاره می‌كنیم.
1ـ آثار دنیایی صله‌ی ارحام
الف) طولانی شدن عمر
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
هر كس برای من یك چیز را ضمانت كند، من چهار چیز را برای او ضمانت می‌كنم. صله‌ی رحم كند تا خداوند او را دوست بدارد؛ روزی‌اش را توسعه دهد، عمرش را زیاد و او را به بهشت موعود داخل كند.
امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز می‌فرماید:
صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثرَاةٌ فِی المَالِ وَ مَنسَأةٌ فِی الأجَلِ؛
صله‌ی رحم[احسان و نیكویی به خویشان] است كه سبب افزایش مال و طول عمر می‌شود.
همچنین از امام حسین علیه السلام نقل است كه: «هر كه دوست دارد مرگش به تأخیر افتد صله‌ی رحم كند».
شخصی به نام یعقوب خدمت امام موسی بن جعفر علیه السلام رسید. چون نگاه امام به او افتاد فرمود: ای یعقوب! دیروز كه اینجا(مكّه) وارد شدی، میان تو و برادرت نزاعی درگرفت و كار به جایی رسید كه همدیگر را دشنام دادید(بدان كه) این روش ما و دین پدران ما نیست. ما كسی را به این كارها امر نمی‌كنیم. از خشم خدای یگانه بپرهیز، به زودی مرگ میان تو و برادرت جدایی خواهد افكند و این به سبب آن است كه شما قطع رحم كردید. یعقوب پرسید: فدایت شوم، مرگ من كی فراخواهد رسید؟ حضرت فرمود: همانا اجل تو نیز نزدیك بود، ولی چون تو با عمه‌ات صله‌ی رحم كردی، بیست سال به عمرت افزوده شد. گویند كه برادر یعقوب در همان سفر وفات یافت و به وطنش نرسید.
در حدیثی از امام رضا علیه السلام آمده است:
ما برای زیاد شدن عمر، وسیله‌ی جز صله‌ی رحم نمی‌شناسیم. صله‌ی رحم به اندازه‌ای در زیاد شدن عمر مؤثّر است كه شخصی كه از عمرش سه سال مانده است خداوند به سبب صله‌ی رحم سی سال به عمرش می‌افزاید كه مجموعاً سی و سه سال می‌شود و كسی كه از عمرش سی و سه سال باقی‌مانده است خداوند به سبب قطع رحم سی سال از عمرش بر می‌دارد و آن را به سه سال كاهش می‌دهد.
در روایت دیگری آمده است كه امام باقر یا امام صادق علیهما السلام (تردید از راوی است) به شخصی به نام مُیَسِّر فرمود: ای میسّر گمان می‌كنم(تو) به خویشان خود نیكی می‌كنی؟ عرض كرد: آری، من در نوجوانی در بازار برای كسی كار می‌كردم و تنها دو درهم مزد می‌گرفتم. یك درهم را به عمه و درهم دیگر را به خاله‌ام می‌دادم. آنگاه امام فرمود: به خدا سوگند دو بار مرگت نزدیك شد، ولی به دلیل این صله‌ی رحم به تأخیر افتاد.
همچنین نقل است روزی امام صادق علیه السلام خطاب به یكی از یارانش فرمود: چه كار كرده‌ای كه خداوند عمر تو را افزوده است؟ چون بارها اجل و مرگ تو فرا رسیده و عمر تو پایان یافته ولی دوباره بر عمر تو اضافه شده است. او گفت: من جوان بودم، كارگری می‌كردم و روزی پنج درهم مزد می‌گرفتم و به دایی‌ام كه مرد بینوایی بود كمك می‌كردم. حضرت فرمود: همین كه تو به رحم و خویشاوند نزدیكت رسیده‌ای و از او تفقد كرده‌ای اجل و مرگ تو به تأخیر افتاده و عمرت افزون شده است.
از پیامبراكرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل است كه فرمود:
مَن سَرَّهُ اَن یَمُدَّ اللهُ فِی عُمرِهِ...فَلیَصِل رَحِمَه؛
هر كس خوش دارد خدا عمر او را طولانی گرداند باید با ارحام ارتباط برقرار كند.
ب) برخورداری از حمایت خویشاوندان
امام علی علیه السلام با سفارش كردن به گرامیداشت خویشاوندان و تشبیه آنها به بال‌های پرواز آدمی فرموده است:
خویشانت را گرامی دار كه بال‌های تواند و به نیروی آنان پرواز توانی كرد. رحم هم ریشه است كه بدان باز می‌گردی و هم دستت كه با آن می‌توانی به دشمن یورش بری.
ایشان در كلامی دیگر می‌فرماید:
ای مردم! بی گمان هیچ‌كس ـ هر چند كه مال و دارایی فراوان داشته باشد ـ از دفاع و حمایت خویشاوندان خود ـ به دست و زبان ـ بی‌نیاز نباشد؛ زیرا خویشان در پشتیبای و پر كردن شكاف‌های زندگی به هنگام فرود آمدن بلا و حادثه‌ای كوشاتر از هر كس دیگری باشند كه به او دلبستگی بیشتری دارند.
و در حدیثی دیگر آن امام همان فرمود:
به خویشان خود اكرام كن. بردباران ایشان را تعظیم كن و در مقابل بی خردان آنها بردباری نشان ده و بر گرفتاران آنها آسان گیر؛ زیرا آنها بهترین حامیان تو هنگام سختی‌ها و آسودگی‌ها خواهند بود.
ج)افزونی ثروت و رفع فقر
به امام صادق علیه السلام عرض ضد كه فلان خانواده به یكدیگر خوب می‌رسند و در حقّ یكدیگر صله می‌كنند و از احسان و نیكویی در حقّ هم دریغ نمی‌كنند. امام فرمود: در این صورت آنان رشد خواهند كرد و ثروت و دارایی‌شان افزون خواهد شد، مگر آنكه میانشان به هم بخورد و روابطشان تیره شود كه حتماً اوضاعشان آشفته خواهد شد.
امام سجاد علیه السلام از رسول اكرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل می‌كند:
مَن سَرَّهُ... وَ أن یَبسُطَ لَهُ فِی رِزقِهِ فَلیَصِل رَحِمَهُ؛
هر كس كه خوش دارد خدا روزی‌اش را توسعه دهد باید صله‌ی رحم كند.
در حدیث دیگری فرمود:
صِلَةُ الرَّحِمِ تَزیدُ فِی العُمرِ وَ تَنفی الفَقر؛
صله‌ی رحم عمر را زیاد می‌كند و فقر و پریشانی را از میان می‌برد.
همچنین ایشان از قول پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
مَن اَحَبَّ اَن یُوَسَّعَ لَهُ فِی رِزقِهِ وَ یُنسَیءَ لَهُ فِی اَجَلِهِ فَلیَصِل رَحِمَهُ؛
كسی كه دوست دارد روزی‌اش گسترده شود و اجلش به تأخیر بیفتد، باید صله‌ی رحم كند.
د) پاك شدن اعمال
یكی دیگر از آثار صله‌ی رحم پاك شدن اعمال از گناه و ناخالصی است، امام باقر‌ علیه السلام در این‌باره می‌فرماید:
صِلَةُ الأرحَامِ تُزَكِّی الأعمَالَ وَ تَدفَعُ البَلوَی وَ تُنمِی الأموَالَ وَ تُنسِئُ لَهُ فِی عُمُرِهِ وَ تُوَسِّعُ فِی رِزقِهِ وَ تُحَبِّبُ فِی أهلِ بَیتِهِ فَلیَتَّقِ اللهَ وَ لیَصِل رَحِمَهُ؛
صله‌ی ارحام اعمال را پاك می‌كند و بلا را دور می‌سازد و اموال را بركت می‌دهد و عمر را دراز می‌كند و روزی را وسعت می‌بخشد و انسان را میان خانواده و بستگانش محبوب می‌سازد. پس باید از خدا پروا كرد و صله‌ی رحم به جا آورد.
از امام صادق علیه السلام نیز در این‌باره نقل است:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِم تُزَكِّی الاَعمالَ وَ تُنمِی الاَموالَ وَ تُیَسِّرُ الحِسابَ وَ تَدفَعُ البَلوی وَ تَزیدُ فِی العُمرِ؛
صله‌ی رحم، اعمال را پاك، اموال را افزون، حسابرسی قیامت را آسان، بلاها را دفع و عمر را زیاد می‌كند.
هـ) پالایش روح
یكی دیگر از آثار صله‌ی رحم پالایش روح است. امام صادق علیه السلام می‌فرماید:
صِلَةُ الاَرحامِ...تُطَیِّبُ النَّفسَ وَ تَزِیدُ فِی الرِّزقِ وَ تُنسِئُ فِی الأجَلِ؛
صله‌ی رحم...دل را پاكیزه و روزی را افزون و اجل را به تأخیر می‌اندازد.
و) دور شدن بلا
صله‌ی رحم بلای حتمی را از انسان دور می‌گرداند. امام باقر علیه السلام در این زمینه می‌فرماید:
صِلَةُ الأرحَامِ تُزَكِّی الأعمَالَ وَ تَدفَعُ البَلوَی؛
پیوند با خویشاوندان سبب پاك شدن اعمال و دور شدن بلا از انسان می‌شود.
و امام صادق علیه السلام نیز می‌فرماید:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ...وَ تَدفَعُ البَلوی؛
نیكی به خویشاوندان و صله‌ی رحم با آنان...بلا را دور می‌سازد.
ز) خوش خلقی
امام صادق علیه السلام می‌فرماید:
صِلَةُ الاَرحامِ مُحَسِّنُ الخُلقِ وَ تُسَمَّحُ الكَفَّ؛
صله‌ی رحم،خُلق را نیكو و دست را سخاوتمند می‌سازد.
ح)آرامش روانی و سلامت بدن
امروز با ترك سنّت حسنه‌ی صله‌ی رحم آرامش از زندگی‌ها رخت بربسته است و برخی از افراد به دلیل ارتباط نداشتن با خویشاوندان دچار افسردگی شده‌اند. اسلام درمان این درد را با سفارش به دیدار خویشاوندان و دلجویی و رفع گرفتاری از آنها حتّی با یك سلام و احوالپرسی كوتاه به آسانی رفع و برطرف می‌گرداند.
پیامبراكرم صلی الله علیه و آله وسلم در كلامی گهربار می‌فرماید: كسی كه تأخیر در اجل و سلامتی در بدن را دوست دارد با خویشاوندان خود ارتباط داشته باشد و امام صادق علیه السلام نیز خطاب به محمّدبن ابی فاطمه فرمود:
نیكی كنید و صله‌ی رحم به جا آورید كه همه‌ی امور شما را در طریق درست سامان خواهد داد[به سلامتی بدن خواهید رسید].
افزایش محط) بّت میان خویشاوندان
رسول اكرم صلی الله علیه و آله وسلم در حدیثی فرمود: صله‌ی رحم سبب زیاد شدن مال و ایجاد محبّت میان خویشان می‌شود و امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز فرمودند:
اِنَّ الرَّحِمَ اِذا تَماسَّت تَعاطَفَت؛
خویشاوندان وقتی با یكدیگر ارتباط برقرار كنند عطوفت آنها به هم بیشتر می‌شود.
ی) راه تقرّب به درگاه الهی
امام صادق علیه السلام فرمود: با نیكوكاری و صله‌ی رحم به خداوند تقرّب جویید و در كلامی دیگر فرمود:
برای شما سزاوار است با نیكی كردن، روزه‌داری، اقامه‌ی نماز و صله‌ی رحم و پیوند با دوستان به خداوند تقرّب جویید. به درستی كه پیامبران الهی هنگام انتخاب جانشین برای خود اینگونه عمل و به این امور امر می‌كردند.
ك) نیكو جان دادن
امام سجاد علیه السلام خطاب به ابن حمزه فرمود:
اگر دوست داری كه خداوند مرگ تو را نیكو مقرّر كند و گناه تو را در روز قیامت ببخشد، نیكی كن و در خفا صدقه بده و صله‌ی رحم به جا آر.
امام صادق علیه السلام نیز در این‌باره فرمود:
كسی كه دوست دارد خدای متعال سختی‌های مرگ را بر او آسان سازد، نسبت به خویشان و نزدیكان و پدر و مادر نیكوكار باشد. اگر چنین بود، خدای متعال سختی‌های مرگ را بر او آسان می‌كند.
ل) رونق زندگی
رسول اكرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
اِنَّ الصَّدَقَةَ وَ صِلَةَ الرَّحِمِ تَعمُرانِ الدِّیارِ وَ تَزیدانِ فِی الاَعمار؛
صدقه و صله‌ی رحم، سرزمین‌ها را آباد و عمرها را زیاد می‌كند.
حضرت علی علیه السلام از رسول اكرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل می‌كند:
صله‌ی رحم آبادی سرزمین را موجب می‌شود، هر چند سكنه‌ی آن از نیكان نباشند.
م) افزایش جمعیّت
در خطبه‌ی حضرت زهرا سلام الله علیها آمده است:
فَرَضَ اللهُ صِلَةَ الاَرحامِ مَنماةً لِلعَدَدِ؛
خداوند صله‌ی رحم را برای زیاد شدن نفوس واجب كرده است.
با تأمّل در احادیث و روایات در می‌یابیم كه قطع رحم سبب كاهش جمعیّت می‌شود. وقوع حوادث و بلایا، عقیم شدن رحم‌ها و در نتیجه انقطاع نسل از جمله پیامدهای قطع رحم است.
حضرت علی علیه السلام می‌فرماید:
صِلَةُ الرَّحِمِ تُنمِی العَدَدِ وَ تُوجِبُ السُّودَدَ؛
پیوند با خویشان جمعیّت را زیاد می‌كند و موجب مهتری و سیادت می‌شود.
ن)مصونیّت از گناه
امام صادق علیه السلام فرمود:
صله‌ی رحم و نیكی به خویشان، حسابرسی را آسان می‌كند و انسان را از گناه مصون می‌سازد. پس با ارحام خود صله‌ی رحم و به برادرانتان نیكی كنید؛ اگرچه به سلام و جواب سلام باشد.
امام علی علیه السلام در نامه به عبدالله بن عباس و در حمایت از قبیله‌ی بنی تمیم در مدح صله‌ی ارحام و نكوهش قطع صله فرمود:
وَ إِنَّ لَهُم بِنَا رَحِماً مَاسَّةً وَ قَرَابَةً خَاصَّةً نَحنُ مَأجُورُونَ عَلَی صِلَتِهَا وَ مَأزُورُونَ عَلَی قَطِیعَتِهَا؛
ایشان را با ما خویشاوندی ویژه و پیوندی ناگسستنی است كه پاسداری از آن موجب پاداش است و گسستن از آن بار سنگینی از گناه دارد.
آثار آخرتی
الف) بخشش گناه
امام علی بن الحسین علیه السلام نیز خطاب به ابی حمزه فرمود:
اگر دوست داری كه خداوند در روز قیامت از گناهانت درگذرد، نیكی كن، پنهانی صدقه بده و صله‌ی رحم به جای آر.
ب) كسب مقام والا
امام علی علیه السلام نیز می‌فرماید: صله‌ی رحم اموال را زیاد می‌كند و اعمال را بالا می‌برد. همچنین در كلام گهربار دیگری فرمود:
كسی كه خود یا مالش را در راه صله‌ی رحم و خدمت به خویشان به كار می‌گیرد، خداوند پاداش صد شهید را به او اعطا می‌كند و برای هر قدمی كه در این راه بر می‌دارد، چهل هزار حسنه(به او) داده می‌شود و چهل هزار گناه از گناهان او پاك و به همین میزان بر درجات معنوی او افزوده می‌شود و هفتاد حاجت از حوائج دنیوی او برآورده می‌شود.
ج) پاداش برتر
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در این‌باره فرمود:
پاداش صدقه و احسان ده برابر، پاداش قرض هجده برابر، پاداش صله و پیوند با دوستان بیست برابر و پاداش صله‌ی رحم بیست و چهار برابر است.
د) آسان شدن حسابرسی قیامت
رسول اكرم صلی الله علیه و آله وسلم در این‌باره می‌فرماید:
بِرُّ الوالِدَینِ وَ صِلَةُ الرَّحِم تُهَوِّنانِ الحِسابَ؛
نیكی كردن به پدر و مادر و صله‌ی رحم حسابرسی روز قیامت را آسان می‌كند.
حضرت علی علیه السلام نیز خطاب به یكی از یارانش می‌فرماید: ای ابا محمّد، آیا می‌دانی كه صله‌ی رحم حسابرسی روز قیامت را آسان می‌كند. در حدیثی از امام صادق علیه السلام نیز آمده است: با رحم خویش وصل كن(تا) خدا با آن عمر تو را زیاد و حساب تو را در روز قیامت آسان كند. همچنین امام باقر علیه السلام درباره‌ی رهایی از عذاب دوزخ به نقل از پیامبر می‌فرماید:
در روز قیامت رحم و امانت در دو طرف پل صراط قرار می‌گیرد و هنگامی كه فرد به جای آورنده‌ی صله‌ی رحم و ادا كننده‌ی امانت از آن عبور كند از افتادن در آتش دوزخ در امان خواهد بود و به بهشت رسد و چون شخص خائن به امانت و قاطع رحم باشد از آن عبور نكند لذا هیچ عمل (نیكی) با وجود این دو گناه سودش نبخشد و در آتش دوزخ سرنگون شود.
هـ)راهیابی به بهشت
پیامبراكرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
شش عمل است كه هر كس یكی از آنها را انجام دهد، در روز قیامت به نفع او احتجاج خواهند كرد تا او را وارد بهشت كنند و به خداوند عرضه می‌دارند: خدایا! این بنده‌ای است كه در دنیا مرا به جای آورده است. آن شش عمل عبارتند از: نماز، زكات، حج، روزه، ادای امانت و صله‌ی رحم.
همچنین می‌فرماید:
در بهشت درجه‌ای است كه تنها امام عادل یا كسی كه بسیار اهل صله‌ی رحم باشد یا فرد عائله‌مندی كه بر مشكلات ناشی از آن صبر كند به آن دست می‌یابد.
در كلام دیگری از ایشان چنین آمده است:
...كسی كه حقوق نزدیكان محمّد صلی الله علیه و آله وسلم و علی علیه السلام را مراعات كند، بهترین درجه‌ها و برترین پاداش‌ها به میزان برتری محمّد صلی الله علیه و آله وسلم و علی علیه السلام بر پدر نسبی انسان به او اعطا خواهد شد.
آثار زیانبار قطع رحم
مردی از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم پرسید: مبغوض‌ترین عمل در پیشگاه خداوند كدام است؟ حضرت فرمود: شرك به خدا. گفت: پس از شرك به خدا؟ پیامبر فرمود: قطع رحم.
1ـ كاهش عمر و مرگ نابهنگام
امام صادق علیه السلام در این‌باره فرمود:
الذُّنوبُ الَّتِی تُعَجِّلُ الفَناءَ قَطیعَةُ الرَّحِمِ؛
قطع رحم از گناهانی است كه نابودی[افراد یا ملّت‌ها] را سرعت می‌بخشد.
2ـ محروم شدن از رحمت خداوند
امام صادق علیه السلام فرمود: مردی به محضر رسول اكرم صلی الله علیه و آله وسلم شرفیاب شد و عرض كرد: ای پیامبر، خویشاوندانی دارم كه به آنان رسیدگی می‌كنم و صله‌ی ارحام به جا می‌آورم، ولی آنها مرا آزار می‌دهند و از من دوری می‌جویند. تصمیم دارم با آنها قطع رابطه كنم. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: در این صورت خداوند از همگی شما دوری و قطع رحمت خواهد كرد.
3ـ نابودی نسل‌ها
امام باقر علیه السلام به نقل از حضرت علی علیه السلام فرمود: قسم دروغ و قطع رحم، شهرها را از سكنه خالی می‌كند.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز می‌فرماید:
سه خصلت است كه دارندگان آن نمی‌میرند مگر آنكه كیفر آنها را در همین دنیا می‌بینند: ستم، قطع رحم و قسم دروغ كه به وسیله‌ی آن با فرمان خدا مخالفت می‌كنند. همانا قسم دروغ و قطع رحم، سرزمین‌ها را از اهل آن خالی می‌كند و رحم زنان را عقیم می‌سازد و عقیم شدن رحم، انتقطاع نسل را در پی خواهد داشت.
امام صادق علیه السلام درباره‌ی آثار شوم قطع رحم می‌فرماید:
پناه می‌برم به خدا از گناهانی كه سبب تسریع در نابودی است و مرگ را نزدیك می‌سازد و خانه‌ها را از سكنه خالی می‌كند و آن گناهان عبارتند از: قطع رحم، آزردن پدر و مادر و كنار گذاشتن نیكی‌ها.
در برخی روایات به خالی شدن شهرها به عنوان یكی از پیامدهای قطع رحم اشاره شده است كه دلیل آن را می‌توان مرگ و نابودی افراد یا مهاجرت به سبب قحطی و خشكسالی دانست كه هر دو از پیامدهای قطع رحم و دوری از خویشاوندان است.
4ـ منزوی شدن
در نظر امام علی علیه السلام قطع رابطه با خویشاوندان موجب محرومیّت از حمایت آنان و از دست دادن مقبولیّت اجتماعی است و می‌فرماید:
لَیسَ لِقاطِعِ رَحِمٍ قَریبٌ؛
كسی كه با ارحام خود قطع كند، دوست و رفیقی برای او باقی نخواهد ماند.
5ـ فقیر شدن
امیر مؤمنان علی علیه السلام می‌فرماید:
قَطیعَةُ الرَّحِمِ تُورِثُ الفَقرَ؛
قطع رحم با خویشاوندان تنگدستی به بار می‌آورد.
همچنین می‌فرماید:
لَیسَ مَعَ قَطیعَةِ الرَّحِمِ نَماءٌ؛
با قطع رحم هیچگونه رشد و توسعه‌ای حاصل نخواهد شد.
بنا بر فرمایش امام علی علیه السلام با قطع صله نه تنها بر ثروت و سرمایه‌ی انسان افزوده نمی‌شود، بلكه سرمایه‌ی موجود را نیز از دست می‌دهد و تمام دارایی او در دست نااهلان قرار می‌گیرد. ایشان می‌افزاید: هرگاه مردم قطع رحم كنند، ثروت و اموال آنها در دست اشرار قرار می‌گیرد.
6ـ گرفتار خشم خدا
از نظر پیامبراكرم صلی الله علیه و آله وسلم قطع رحم از جمله گناهانی است كه دنیای انسان‌ها را به دوزخ تبدیل می‌كند. در روایت دیگری نیز آمده است:
قَطیعَةُ الرَّحِمِ تُورِثُ الهَمَّ؛
قطع رحم، حزن و اندوه را به دنبال دارد.
حضرت علی علیه السلام نیز در این‌باره می‌فرماید:
حُلُولُ النِّقَمِ فِی قَطیعَةِ الرَّحِمِ؛
پیش آمدن عقوبت‌ها، در بریدن از خویشاوندان است.
و چه جالب فرموده است پیامبراكرم‌ صلی الله علیه و آله وسلم :
زمانی‌كه دانش در یك جامعه باشد، ولی به آن عمل نشود و زبان‌ها و دل‌ها نیز با هم موافق نباشند و آنگاه كه مردم با خویشاوندان نزدیك خود قطع رابطه كنند، خشم و غضب الهی چنین مردمی را فرا می‌گیرد و خداوند چشم و گوش آنان را كور و كر می‌كند.
در روایت دیگری آمده است: قطع كننده‌ی رحم، از آسایش و راحتی بهره‌ای نخواهد داشت و هنگام رخ دادن اختلاف و نزاع، دشمنان بر او چیره خواهند شد.
7ـ مستجاب نشدن دعاها
امام صادق علیه السلام فرموده است:
گناهی كه نابودی(فرد یا جامعه) را سرعت بخشد، قطع رحم است و گناهی كه مانع اجابت دعاها می‌شود و هوا را تیره و تار می‌كند، عاقّ والدین است.
در روایتی آمده است كه خداوند در شب نیمه شعبان هر دعایی را اجابت می‌كند، مگر دعای كسی كه قاطع رحم باشد یا برای قطع رحم دعا كرده باشد.
8 ـ نابود شدن اعمال نیك
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
در قیامت، رحم و امانت، پل صراط را احاطه می‌كنند. هنگامی كه صله‌ی رحم كننده و امانتدار از آن بگذرند وارد بهشت می‌شوند و زمانی‌كه قاطع رحم و خیانت كننده در امانت از آن بگذرند به آتش افكنده می‌شوند؛ زیرا با این دو گناه هیچ عملی به حال ایشان سودمند نخواهد بود.
9ـ محروم شدن از بهشت برین
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می‌فرماید:
سه گروهند كه هرگز داخل بهشت نمی‌شوند: شرابخوار، اهل سحر و جادو و قطع كننده‌ی رحم.
آن حضرت در بیان دیگری فرمود:
كسی كه خاندان خود را ضایع و با ارحامش قطع رابطه كند، خداوند در روز قیامت او را از پاداش نیك محروم خواهد كرد و كسی كه خدا او را در روز قیامت تباه كند به درستی كه جزوه هلاك شدگان خواهد بود، مگر اینكه برای او شفیعی باشد و چنین شفاعت كننده‌ای برای او یافت نمی‌شود.
از امام صادق علیه السلام منقول است:
خداوند، بهشت را آفرید و آن را نیكو و بوی آن را معطّر كرد و بوی بهشت از فاصله‌ی دو هزار سال به مشام می‌رسد، ولی قاطع رحم و كسی كه عاق والدین شده باشد، از این بوی معطّر، محروم خواهند بود.
10ـ گرفتاری به لعن خداوند
خداوند در قرآن مجید كسانی را كه قطع رحم می‌كنند سزاوار لعن می‌داند و می‌فرماید:
فَهَل عَسَیتُم إن تَوَلَّیتُم أن تُفسِدُوا فِی الاَرضِ وَ تُقَطِّعُوا أرحامَكُم اُولئِكَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللهُ...؛
آنان كه پس از پیمان بستن عهد خدا شكستند و آنچه را خدا به پیوند با آن امر كرده است[مانند رحم] گسستند و در روی زمین فتنه و فساد برانگیختند، لعنت خدا بر ایشان است و بد جایگاهی برای آنان مقرّر شده است.
حضرت امام زین العابدین علیه السلام در وصایای خود به فرزندش امام محمّدباقر فرمود:
وَ إیَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ القَاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإنِّی وَجَدتُهُ مَلعُوناً فِی كِتَابِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی ثَلاثَةِ مَوَاضِعَ؛
[فرزندم!] از همنشینی با افرادی كه پیوند خویشاوندی را قطع كرده‌اند و نسبت به ارحام خود بدرفتاری می‌كنند برحذر باش كه من آنها را در سه جا از قرآن ملعون یافتم[سپس آیات 24و25 سوره‌ی محمّد و آیه‌ی 25 سوره‌ی رعد و آیه‌ی27 سوره‌ی بقره را تلاوت فرمود].
امام صادق علیه السلام نیز می‌فرماید:
ملعون است كسی كه پدر و مادر خود را كتك زند. ملعون است كسی كه عاقّ والدین شود و ملعون است كسی كه قطع رحم كند.
نه تنها خداوند قطع كننده‌ی رحم را لعن و نفرین و از رحمت خود دور می‌كند بلكه این فرد مورد لعن و نفرین همه‌ی پیامبران و فرشتگان مقرّب خدا قرار می‌گیرد. رسول خدا‌ صلی الله علیه و آله وسلم با اشاره به این افراد می‌فرماید:
[اینها كسانی هستند كه] حرص و طمع و آز دارند، حسد را آشكار می‌سازند، ارحام خود را قطع می‌كنند و از انجام دادن اعمال نیك خودداری می‌كنند.
11ـ عقوبت سریع
امام صادق علیه السلام در این‌باره می‌فرماید:
هیچ گناهی نیست كه مانند ستم و قطع رحم عقوبت آن در دنیا و آخرت سزاوار تسریع باشد؛ زیرا باطل رفتنی است.
فردی خدمت امام صادق علیه السلام رسید و عرض كرد: برادران و عموزادگان من خانه را بر من تنگ كرده و مرا به خروج از آن مجبور ساخته‌اند و اگر می‌خواستم می‌توانستم از ایشان شكایت كنم و حقّم را از آنان بگیرم. حضرت فرمود: صبر كن، شاید خداوند گره از كار تو باز كند و راهی پیش پایت بگذارد. مرد می‌گوید: از پیش حضرت رفتم و صبر كردم تا اینكه چند سال بعد همه‌ی آنها بر اثر شیوع بیماری وبا مردند و حتّی یك نفر از ایشان باقی نماند. پس از این ماجرا به دیدار حضرت رفتم، امام از احوال بستگانم جویا شد. به ایشان گفتم: به خدا سوگند همه از دنیا رفتند و كسی از ایشان باقی نمانده است. حضرت فرمود: این نتیجه‌ی اعمالی بود كه در حقّ تو مرتكب شدند و خود را به عاقّ تو گرفتار ساختند و با تو قطع رحم كردند. سپس افزود: آیا دوست داشتی آنها زنده باشند و بر تو سخت بگیرند؟ گفتم: نه به خدا قسم.
حكایت‌های آموزنده درباره‌ی صله‌ی رحم
وسیله‌ی نجات از آتش دوزخ
شخصی محضر امام صادق علیه السلام رسید و عرض كرد: پدری دارم كه بسیار پیر و ناتوان است؛ او را به دوش می‌گیرم و برای قضای حاجت بیرون می‌برم. امام فرمود: هر چه می‌توانی به پدرت خدمت كن و حتّی لقمه در دهان او بگذار كه این كار وسیله‌ی نجات تو از آتش دوزخ خواهد بود.
همچنین در كلام دیگری فرمود:
چه شده كه شما به پدر و مادرتان ـ چه زنده و چه مرده ـ احسان و خوبی نمی‌كنید؟ به این ترتیب كه برایشان نماز بخوانید و به نیّتشان صدقه بدهید و از سوی آن حجّ بگذارید و روزه بگیرید كه خداوند به همان اندازه به شما نیز پاداش خواهد داد.
خدمت به پدر و مادر
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم یك خواهر و یك برادر رضاعی(شیری) داشت. روزی خواهرش نزد ایشان آمد. وقتی نگاه پیامبر به او افتاد، با شادمانی از جا بلند شد و برای او زیرانداز پهن كرد و وی را روی آن نشانید. سپس با خوشحالی و روی خندان با وی به گفتگو پرداخت. پس از مدّتی خواهر بلند شد و رفت. پس از او نیز برادر رضاعی رسول الله نزد ایشان آمد، ولی پبامبر آن استقبال و پذیرایی را كه از خواهرش كرده بود از برادر نكرد. علّت این كار را از ایشان پرسیدند. حضرت در پاسخ فرمود: خواهرم بیشتر از برادرم در خدمت به پدر و مادر كوشا بود.
امید به آمرزش خداوند
شخصی كه بسیار گنهكار بود خدمت پیامبراكرم صلی الله علیه و آله وسلم آمد و عرض كرد: آیا امید نجات و بخشش من هست؟ پیامبر پرسید: آیا پدر و مادرت زنده هستند؟ مرد گفت: فقط پدرم زنده است. حضرت فرمود: برو به او خدمت و نیكی و خوشرفتاری كن. پس از آنكه مرد رفت، پیامبر فرمود: ای كاش مادرش نیز زنده بود.
نیكی به مادر
زكریا بن آدم می‌گوید: من مسیحی بودم و بعدها مسلمان شدم. وقتی به قصد اعمال حجّ رفته بودم، امام صادق علیه السلام را در مدینه زیارت كردم. از ایشان پرسیدم: من پدر و مادری دارم كه هنوز بر مذهب نصرانیت(مسیحی) باقی‌مانده‌اند. مادرم نابیناست. من با آنها زندگی می‌كنم و با ایشان هم‌غذا می‌شوم، آیا كار من درست است؟ حضرت پرسید: آیا ایشان گوشت خوك می‌خورند؟ زكریا گفت: نه هرگز. امام فرمود: اشكالی ندارد. با آنها هم غذا شو، ولی با مادرت بیشتر خوشرفتاری كن و با وی بسیار مهربان باش و اگر او درگذشت، شخصاً مراسم خاكسپاری او را انجام ده. زكریا می‌گوید: پس از پایان مراسم حجّ به كوفه برگشتم و بنا بر سفارش امام به مادرم بیشتر از همیشه رسیدگی كردم. هر روز لباس و موی سرش را تمیز می‌كردم. روزی مادرم پرسید: پسرم، پیش از اینكه در آیین مسیحیت بودی با من اینگونه رفتار نمی‌كردی. از زمانی‌كه مسلمان شده‌ای رفتار تو با من بهتر شده است و به من بیشتر رسیدگی می‌كنی، دلیل آن چیست؟ گفتم: مردی از فرزندان رسول خدا(پیامبر ما) چنین دستوری به من داده است. مادرم پرسید: این مرد پیامبر است؟ گفتم: نه او پیامبر نیست بلكه از نوادگان پیامبر است. مادرم گفت: فرزندم او پیامبر است و اینگونه رفتارها از وصیّت‌ها و سفارش‌های پیامبران است. گفتم: نه مادر، پیامبر ما خاتم پیامبران است و پس از او پیامبری نخواهد آمد و امام صادق علیه السلام از فرزندان اوست. سپس مادرم گفت: پسرم، دین تو بهترین دین است. آن را به من بیاموز. من نیز می‌خواهم مسلمان شوم. من نیز شهادتین را به او آموختم و او مسلمان شد و نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند و شبانه درگذشت و او را دفن كردم.
صله‌ی ارحام امام صادق علیه السلام
گفته‌اند كه حسن بن علی پسر عموی امام صادق علیه السلام بسیار شجاع و قوی بود، به گونه‌ای كه به او «رمح آل ابوطالب» یعنی نیزه خاندان ابوطالب می‌گفتند. او پرچمدار قیام عبدالله محض(نواده امام حسن علیه السلام ) بر ضدّ منصور دوانیقی بود و به این دلیل با امام صادق علیه السلام كدورتی داشت تا جایی كه یك بار به امام حمله كرد تا ایشان را بكشد.
سالمه یكی از كنیزهای امام می‌گوید: وقتی امام بیمار بود، از ایشان پرستاری می‌كردم كه ناگهان بیهوش شد. وقتی به هوش آمد، به من فرمود: هفتاد دینار به حسن بدهید و فلان مقدار و فلان مقدار به افراد دیگر بپردازید. عرض كردم: آیا به مردی كه می‌خواست شما را بكشد، هفتاد دینار بدهیم؟ حضرت فرمود: آیا نمی‌خواهی مشمول این آیه باشم كه خداوند فرمود: «آنها كه پیوندهایی را كه خداوند به آنها امر كرده است برقرار می‌دارند و از پروردگارشان می‌ترسند و از بدی حساب بیم دارند، عاقبت نیك در سرای آخرت خواهند داشت». سپس فرمود: آری سالمه! خداوند بهشت را آفرید و پاكیزه و خوشبو ساخت، به گونه‌ای كه بوی خوش آن از فاصله‌ی دو هزار سال راه به مشام می‌رسد، ولی این بوی خوش به مشام قطع كننده‌ی پیوند با خویشاوندی و عاق والدین نمی‌رسد.
پیوند با قاطع رحم
هارون الرّشید خلیفه عباسی با امام موسی بن جعفر علیه السلام دشمنی داشت و برای اینكه ایشان را زیر نظر بگیرد دستور داد كه شخصی از آل ابیطالب را انتخاب كنند تا درباره‌ی حضرت از او خبرهایی بگیرند. یحیی بن برمكی وزیر هارون و برخی درباریان دیگر علی بن اسماعیل برادرزاده امام را معرّفی كردند. به دستور خلیفه نامه‌ای برای علی بن اسماعیل نوشته شد و از او خواستند به بغداد بیاید. چون امام از سفر او آگاه شد او را خواست و فرمود: می‌خواهی كجا بروی؟ گفت: به بغداد می‌روم. حضرت فرمود: برای چه كاری می‌روی؟ گفت: قرض بسیار دارم. موسی بن جعفر فرمود: من قرض تو را ادا می‌كنم و خرجت را می‌دهم. ولی او نپذیرفت و گفت: مرا وصیّتی كن. حضرت فرمود: تو را وصیّت می‌كنم كه در خون من شریك نشوی و اولاد مرا یتیم نكنی و این سخن را تا سه مرتبه تكرار كرد و سیصد دینار طلا و چهار هزار درهم به وی بخشید. یاران امام پرسیدند: چرا به او احسان و صله‌ی رحم می‌كنی با وجود آنكه او قطع رحم كرده است؟ حضرت فرمود: از جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم كه چون صله‌ی رحم بریده شود باید آن را وصل كرد.
سرانجام پیش از آنكه علی بن اسماعیل از هدیه‌های هارون بهره‌مند شود، بر اثر گلودرد شدی از دنیا رفت.
رضایت خداوند در گرو رضایت مادر
امام صادق علیه السلام فرمود: روزی پیامبراكرم صلی الله علیه و آله وسلم بر بالین جوانی كه در حال احتضار بود رفت و كلمه‌ی شهادتین را به او تلقین فرمود. ولی جوان نتوانست آن را بر زبان بیاورد. حضرت پرسید: آیا مادر دارد؟ زنی كه آنجا بود گفت: بله من مادر او هستم. پیامبراكرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: آیا از او غضبناكی؟ زن عرض كرد: بله، شش سال است كه با او سخن نگفته‌ام. پس حضرت از مادر خواست تا از پسرش راضی شود. مادر گفت: به خاطر رضایت تو راضی شدم، خدا نیز از او راضی باشد. در همین حال زبان آن جوان به گفتن كلمه‌ی توحید باز شد. حضرت از او پرسید: چه می‌بینی؟ جوان گفت: مردی سیاره با چهره‌ی زشت و بدبو مرا رها نمی‌كند. حضرت این كلمات را به او یاد داد:
یا مَن یَقبَلُ الیَسیرِ وَ یَعفُو عَنِ الكَثیرِ اِقبَل مِنّی الیَسیرَ وَ اعفُ عَنّی الكَثیرِ اِنَّكَ اَنتَ الغَفُورُ الرَّحیم؛
جوان آنها را تكرار كرد. پیامبر فرمود: چه می‌بینی؟ عرض كرد: آن شخص اولی از من دور شد و محو گردید و مردی سفیدرو، زیبا و خوشبو به طرف من می‌آید. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: همان جمله را تكرار كن. مرد تكرار كرد و با همین حال از دنیا رفت. پس حضرت شاد شد و فرمود: خدا او را آمرزید.
كفاره‌ی گناهان
از ابوخدیجه نقل شده كه امام صادق علیه السلام فرمود: مردی خدمت حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله وسلم ‌ آمد و عرض كرد: دختری داشتم. او را پرورش دادم تا بالغ شد. روزی به او جامه و زیور پوشانیدم و بر سر چاهی بردم و به چاه انداختم. آخرین سخن كه از او شنیدم كلمه‌ی پدر جان، پدرجان بود. اكنون پشیمانم. برای جبران این كار چه باید بكنم؟ حضرت فرمود: آیا مادرت زنده است؟ عرض كرد: خیر. پیامبر پرسید: خاله‌ات زنده است؟ مرد گفت: آری. رسول خدا فرمود: برو به او نیكی كن كه او نیز به منزله‌ی مادر است تا كفّاره‌ی آن كار زشت تو شود.
سفارش امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف به صله‌ی رحم
حضرت آیت الله مرعشی نجفی می‌فرماید: در ایّام اقامتم در سامرّا شب‌هایی را در سرداب مقدّس(امام زمان) بیتوته می‌كردم. در یكی از شب‌ها، آخر شب صدای پایی شنیدم. از اینكه در سرداب قفل بود، ترسیدم؛ زیرا عده‌ای از دشمنان اهل بیت علیهم السلام قصد كشتن مرا داشتند. شمعی نیز كه همراه داشتم، خاموش شده بود. ناگهان صدای دلربایی را شنیدم كه اینگونه سلام داد: سلام علیكم یا سیّد! و مرا نام برد. جواب سلامش را دادم و پرسیدم: شما كیستید؟ حضرت فرمود: یكی از بنی اعمام تو! گفتم: در بسته بود از كجا آمدید؟ فرمود: خداوند بر هر چیزی قدرت دارد. پرسیدم: اهل كجایید؟ فرمود: حجاز. سپس فرمود: به چه حاجت در این وقت شب به اینجا آمده‌ای؟ گفتم: به جهت برآورده شدن حاجت‌هایی. امام فرمود: برآورده شد. سپس مرا سفارش فرمود به نماز جماعت، مطالعه‌ی فقه، حدیث، تفسیر و بر صله‌ی رحم و رعایت حقوق استاد و معلّمان.

منبع : http://safirehedayat.com
يکشنبه 20/5/1392 - 13:10
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته