• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2200
تعداد نظرات : 159
زمان آخرین مطلب : 3876روز قبل
بهداشت روانی

دوستی و ارتباط با جنس مخالف
«با درود و سلام،‌ اندوهگین و شتابناك عرض می‌كنم: هفده ساله هستم و در سال سوم انسانی درس می‌خوانم. چهار ماه پیش با راهنمایی یكی از دوستانم با كامران، كه دانشجویی 21 ساله است، آشنا شدم. با چند دیدار كوتاه و شنیدن سخنان گرم و مهرآمیزش به او دل بستم و برای نخستین بار در زندگی طعم شیرین عشق را چشیدم. عشق من غنچه‌ای تازه‌رسته و عطرآگین است و رنگ و بوی خدایی دارد. از آن زمان كه این شكوفة زیبا و معنوی در زمین دلم روییده است، دنیا را پاك‌تر و دوست‌داشتنی‌تر می‌بینم. نگاهم كه پیش از این به زمین و پستی‌های آن دوخته شده بود، اینك به فراسوی دنیای خاكی پر می‌كشد. هرشب گستره پهناور آن را می‌بینم و با ستارگان دور و نزدیكش نجوا می‌كنم. این عشق پاك كه شما آن را با تعبیر آزاردهنده «رابطه با جنس مخالف» كوچك می‌شمرید و به ساحت قدسی آن اهانت می‌كنید، مرا به خدا نزدیك‌تر كرده است. نمی‌دانید نمازهایم را با چه شوقی می‌خوانم و بر سجاده سفیدم چه طولانی می‌نشینم .
شما كه دین‌باورید و دانش‌‌پژوه، جوانان را دوست دارید و درددل هزاران نفر مانند مرا شنیده‌اید و به آنها پاسخ داده‌اید، بهتر از پدر و مادر من می‌توانید مرا درك كنید. آنها وقتی اتفاقی پی بردند كه من چند ماهی است با كامران دوست شده‌ام برآشفته شدند، پدرم دادكشید و مادرم با اشك و آه نفرینم كرد. بدتر از همه نسبت‌های ناروا به من و او دادند: «بی‌عقل، احساساتی، دین‌ستیز!» درشگفتم كه چگونه در این چهار ماه متوجه تغییرات مثبت رفتاری و معنوی من نشده بودند! اهل ریا و ظاهرسازی نیستم، اما از این ناراحتم چرا مادرم كه به من نزدیك‌تر است و نمازها و دعاهای مرا می‌بیند به من نسبت بی‌دینی و ناپارسایی می‌دهد!
من در مدرسه دانش‌آموز برجسته و نمونه‌ای هستم. متن‌های ادبی و عرفانی را می‌خوانم و برای دل خودم شعر می‌گویم. شما نیز می‌دانید كه عشق به یك انسان اگر از نیتی پاك برخیزد، هرچند عشقی مجازی است اما انسان را به معبود حقیقی نزدیك می‌كند. مولانا در دیوان شمس می‌گوید همچنان كه استاد جنگ ‌و رزم، در زمان آموزش جنگاوری، به فرزند و شاگرد خود ابتدا شمشیر چوبین می‌دهد تا رزم‌آوری بیاموزد و پس از به‌دست آوردن تجربه، به نبرد با دشمن روی ‌آورد، خداوند هم عشق مجازی یعنی عشق زن و مرد به یكدیگر را به آنها عرضه می‌كند تا مقدمه‌ای شود برای رسیدن به عشق حقیقی.
این از عنایت‌ها شمر كز كوی عشق آمد ضرر
عشق مجازی را نگر بر عشق حق است انتها
غازی‌ به‌دست پور خود شمشیر چوبین می‌دهد
تا او در آن اُستا شود شمشیرگیرد در غزا
عشقی كه بر انسان بود شمشیر چوبین آن بود
آن عشق با رحمان شود چون‌ آخر آید ابتلا
عشق زلیخا، ابتدا بر یوسف آمد سال‌ها
شد آخر آن عشق خدا، می‌كرد بر یوسف جفا
مشكل بسیاری از جوانان این است كه پدر و مادرهای متعصبشان، همچون فقیهان خشك و ظاهربین،‌ هر نوع دوستی با جنس مخالف را به زیر پا گذاشتن احكام شریعت تعبیر می‌كنند و فریاد برمی‌آورند كه نگاه دو جوان به هم ـ كه نامحرمشان می‌خوانند ـ گناه است و سخن گفتن آن دو با یكدیگر نافرمانی پروردگار. شما داوری كنید كه آیا عشق من و كامران، كه این‌گونه مرا اهل راز و نیاز با خدا كرده، پلی نیست كه ما را به حقیقت نزدیك می‌كند؟ روان‌شناسان در بررسی‌ها و پژوهش‌های خود چه ارتباطی بین دینداری و دوستی با جنس مخالف یافته‌اند؟ انتظار دارم شماكه نیازها و دغدغه‌های اصلی زندگی را به صورت علمی و كاربردی و متناسب با فرهنگ اسلامی ـ ایرانی جامعه بیان می‌كنید در این میان داوری كنید و ما را به ‌ویژه در موضوع دوستی با جنس مخالف راهنمایی کنید.
(م. ن. 17 ساله، از تهران)
***************************************
باز هم عشق و باز هم اشك‌ها و لبخندها و بیم و امیدها..
به عالم هركجا درد و غمی بود
به‌ هم كردند و عشقش نام كردند
و این بار درگیری بین دلدادگی و دین‌باوری. دین وگوهر ناب آن یعنی ایمان به خداوند، گنج نهفته در درون همة آدمیان است. روح سرگشته ما در آشیان بندگی حق آرام می‌گیرد و زیباترین سرودها را در معبد هستی سر می‌دهد. به گفته قرآن، ما از ماده‌ای لجن‌مانند كه روح خدا در آن دمیده شده است آفریده شده‌ایم. اگر در مسیر روشن دین گام برداریم، به سرچشمه نور می‌رسیم و به دریای ژرف و بی‌كرانه عشق الهی می‌پیوندیم. یاد خدا آرام‌بخش دل‌هاست و ایمان و عمل صالح زیربنای شخصیت سالم.
این تنها سخن عالمان دینی نیست بلكه روان‌شناسان معاصر، برخلاف گذشتگان خود، عشق به خداوند، باور به دین و رعایت تعالیم مذهبی را جزء مهم‌ترین عوامل سلامت روان و شادكامی می‌دانند."ویلیام وست" در كتاب روان‌درمانی و معنویت می‌نویسد: «اخیراً به منظور شركت در یك گردهمایی، با همكارانم به شهر یورك در شمال انگلستان سفر كردم. بین جلسات مذاكره، چند دقیقه‌ای فرصت داشتم و تصمیم گرفتم از كلیسای جامع و تاریخی شهر دیدن كنم. بلافاصله پس از ورود به كلیسا، احساس كردم به یك مكان معنوی وارد شده‌ام. این حالتِ مرا شاید بتوان بهت و حیرت تلقی كرد. به سمت محراب كوچكی كه می‌دانستم برای دعا و نیایش انفرادی ساخته‌اند حركت كردم. در محراب، ‌به دلیل احساسات ناشی از انرژی‌های معنوی كه مرا دربرگرفته بود، از خود بی‌خود شدم واشك‌هایم جاری شد. از اینكه توانسته بودم این انرژی را حس كنم و نیز در پی این دریافت كه فكر كردم به ماهیت حقیقی باخویشتن معنوی خودبازگشته‌ام، احساس شكرگزاری به من دست داد. پس از آن، نوعی احساس پشیمانی بر وجودم چیره شد، ندامت از اینكه چرا در گذشته بیشتر به مركز وجودی خود نزدیك نشده و زندگی نكرده بودم. (ترجمه شهیدی و شیرافكن، 1383، ص16، انتشارات رشد)
این تجربه وست غزل زیبا و عارفانه حافظ را با مطلع زیر در خاطرمان زنده می‌كند:
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت كه محراب به فریاد آمد
مایكل آرگایل، روان‌شناس اجتماعی معاصر، در كتابِ روان‌شناسی دین (psychology of religion)كه انتشارات راتلج آن را منتشر كرده است، چند فصل را به تأثیر دین بر سلامت جسم و روان و سامان دادن به رفتارهای مثبت انسان اختصاص داده است. او با استناد به پژوهش‌های تجربی ثابت می‌كند كه: انسان هرچه بیشتر به دین پایبند باشد طول عمر بیشتری پیدا می‌كند، از نظر روانی سالم‌تر و مقاوم‌تر می‌شود و كمتر به الكل و موادر مخدر، هوسرانی جنسی، خشونت و فریبكاری روی می‌آورد.
مارتین سلیگمن، روان‌شناس نامدارمعاصر ورئیس انجمن روان‌شناسی آمریکا (APA)، در كتاب معروف خود، شادكامی اصیل (Authentic happiness)، ایمان مذهبی را از خاستگاه‌ها و پایه‌های شادكامی و خوشبختی انسان می‌داند. اگر مایلید در این زمینه بیشتر مطالعه كنید، علاوه بر رجوع به كتاب‌ها و مقاله‌هایی كه به فارسی منتشر شده‌اند، می‌توانید با ورود به سایت‌های اینترنتی و وارد كردن واژه‌ها و عباراتی همچون دین، معنویت، سلامت جسم، سلامت روان، اخلاق، اثر دین بر رفتار، فایده‌های دین، و دین و شادكامی مطالب علمی جدید و عمیقی را پیدا كنید.
در پایان این بحث بگذارید منظورمان را از این دینداری روشن كنیم :
 علامه طباطبایی در جلد دوم تفسیرالمیزان (با ترجمه مصباح یزدی) می‌نویسد: «دین روش مخصوصی است در زندگی كه صلاح دنیا را به طوری كه موافق كمال اخروی و حیات دائمی حقیقی باشد، تأمین می‌كند... دین الهی تنها راه سعادت انسانی و اصلاح‌كننده امور حیاتی است. دین است كه قوای مختلف را هنگام طغیان به حال اعتدال برمی‌گرداند و رشته زندگانی دنیوی واخروی، مادی و معنوی انسان را به نظم درمی‌آورد.» (ص182 )
 دین سه جنبه مهم دارد:
* اعتقادات (باورهای روشن به خدا، پیامبران و اولیای حق، روز رستاخیز، جهان غیرمادی و كتاب‌های آسمانی)،
* اخلاق (دارا بودن صفات مثبت و نداشتن صفات منفی)
* احكام (عمل به واجبات مانند نماز و روزه و خمس، رعایت پوشش مناسب و خودداری از محرمات مانندِ دروغ، غیبت، شراب‌خواری، ‌ارضای جنسی از غیر راه ازدواج و... . .)
امیدوارم خسته نشده باشید. حال ببینیم روان‌شناسی چه نظری درباره دینداری و رابطه با جنس مخالف (یا به قول شما عشق به او) دارد:
روان‌شناسی اصرار دارد به‌عنوان دانش تجربی مطرح شود، یعنی درباره رفتار انسان‌ها به صورت ذهنی یا برمبنای اصول از پیش‌تعیین‌شده قضاوت نكند. بلكه با استفاده از ابزارهای دقیق یعنی آزمون‌ها و پرسشنامه‌های معتبر و پایا و با روشی علمی، فرضیه‌هایی را بسنجد و از طریق به كارگرفتن آمار‌های مناسب، تعمیم‌پذیری یافته‌های پژوهش را اعلام كند.
در سال‌های اخیر، نگارنده با اجرای همزمان دو آزمون معتبر زیر در گروه‌های دانش‌آموزی و دانشجویی در پی یافتن ارتباط دینداری و دوستی با جنس مخالف بوده است:
* (OSR)  آزمون رابطه با جنس مخالف كه پرسشنامه‌ای 14 سؤالی است و افراد را از نظر رابطه داشتن با جنس مخالف و میزان پیشرفت این رابطه به چهار گروه تقسیم می‌كند:
الف) هم‌اكنون دارم، ب) قبلاً داشته‌ام ولی اكنون ندارم، ج) به یك نفر علاقه دارم اما او نمی‌داند، د) با كسی رابطه نداشته و ندارم .
* پرسشنامه معبد (مقیاس عمل به باورهای دینی) كه دو فرم 25 سؤالی و 65 سؤالی دارد و عمل به باورهای دینی را در حوزه‌های واجبات، محرمات، فعالیت‌های مذهبی و... اندازه می‌گیرد .
 نتایج هر سه پژوهش كه بین سال‌های 1380 و 1383 در شهرهای قم و تهران انجام شده است نشان می‌دهد:
1- در آغاز دوستی با جنس مخالف، میانگین نمره عمل به باورهای دینیِ كسانی كه رابطه برقرار می‌كنند و كسانی كه رابطه ندارند نزدیك به هم است، یعنی سطح دینداری دو گروه تقریباً یكسان است .
2- هرچه یك نفر مدت طولانی‌تری با جنس مخالف دوست باشد، پایبندی او به دستورات دینی بیشتر افت می‌كند .
 3- میزان عمل به باورهای دینی كسانی كه با جنس مخالف رابطه نداشته و ندارند از همة گروه‌ها بالاتر است، پس از آن، كسانی كه علاقه‌های یك‌طرفه دارند، سپس كسانی كه قبلاً رابطه داشته‌اند ولی در زمان اجرای پژوهش دوستی خود را قطع كرده بودند و آخر از همه جوانانی قرار دارند كه در زمان حال؛ درگیر دوستی و رابطه با جنس مخالف‌اند.
پژوهش‌های روان‌شناسان خارج از كشور نیز این را ثابت كرده است كه دوستی با جنس مخالف ایمان را ضعیف می‌كند و تقیّد به احكام و تعالیم دینی را كاهش می‌دهد .
***************************
حال، اندكی با خود خلوت كنید و افكار، روحیات و اعمال خود را در این چند ماه دوستی با كامران بازبینی نمایید و ببینید چگونه ارزش‌های دینی را زیر پا گذاشته‌اید:
- دوستی‌تان را از پدر و مادر پنهان كرده‌اید .
- اگر چیزی فهمیده‌اند و پرسیده‌اند دروغ گفته‌اید.( به همین راحتی
با پدر و مادرتان درگیر شده‌اید و نمی‌دانیم شاید كارتان به
بی‌احترامی به آنها هم كشیده شده است؛) .
- برای جلب نظر كامران، حقایقی را نادرست جلوه داده‌اید و از نظر ظاهر، عمل و كلام صداقت را زیرپا گذاشته‌اید. حتماً شنیده‌اید كه مهم‌ترین ركن ایمان صداقت است. امام صادق (علیه السلام) راستگویی را بیش از نماز و روزه نشانه و شرط دینداری می‌داند. دروغ پایه‌های اعتماد را سست می‌كند و معنویت و انسانیت را از بین می‌برد .
- با فردی كه از نظر شرعی محرم شما نیست، بارها گفتگوهایی صمیمانه داشته‌اید، شاید دست یكدیگر را گرفته‌اید و تماس‌های جسمی ساده‌ای هم برقرار كرده‌اید. خود را برای او آراسته‌اید و نمی‌دانیم مو و شاید بخش‌هایی از اندامتان را كه باید پوشیده باشد در معرض دید او گذاشته‌اید. شما كه اهل معنویت و عرفان هستید خوب می‌دانید كه هیچ‌كدام از اینها روا و جایز نیست .
- شگفت‌آور اینكه در همین آغاز دوستی، چون دچار «ناهماهنگی شناختی» شده‌اید، برای قانع كردن خود و فرار از احساس گناه ـ كه می‌تواند سازنده و تغییردهنده باشد ـ پدر ومادرتان را متعصب و روشنگران احكام دینی را «فقیهان خشك و ظاهربین» نامیده‌اید و طبقه‌بندی محرم و نامحرم را به صورت لطیفی مسخره كرده‌اید. بی‌خبر از اینكه احكام دینی ساخته و پرداخته عالمان دینی، برای محروم كردن مردم از آزادی و رفاه نیست بلكه بیان كارشناسانه رهنمودهای خداوند و تفسیر پیامبر و امامان معصوم از آن رهنمودهاست كه رعایت آنها كمال و رشد معنوی را به ارمغان می‌آورد .
قرآن مجید هشدار می‌دهد: «آن‌گاه، فرجام كسانی كه بدی كردند بدان جا رسید كه آیات خدا را تكذیب كردند و آنها را به ریشخند گرفتند!» (سوره روم، آیه9).
تفسیر نمونه در توضیح این آیه می‌نویسد: «گناه و آلودگی همچون بیماری خوره به جان انسان می‌افتد و روح ایمان را می‌خورد و از بین می‌برد، و كار به جایی می‌رسد كه سر از تكذیب آیات الهی درمی‌آورد، و از آن هم فراتر می‌رود، و او را به استهزا و سخره پیامبران و آیات الهی وامی‌دارد و به مرحله‌ای می‌رسد كه دیگر هیچ وعظ و اندرزی مؤثر نیست و جز تازیانه عذاب دردناك الهی راهی باقی نمی‌ماند.» (ج 16، ص374)

 

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 11:31
بهداشت روانی


یادآوری: در یك پژوهش علمی و گسترده با هدف بدست آوردن میزان، زمینه‌‌ها و عوامل مشكلات روانی اجتماعی دانش‌‌آموزان دبیرستانی، 1600 نفر دختر و پسر ( 900 نفر دختر و 600 نفر پسر) با روش تصادفی خوشه‌‌ای از جامعه دانش‌‌آموزان دبیرستانی شهرستان‌‌های استان تهران انتخاب شدند و به آزمون‌‌های معبد ( مقیاس عمل به باورهای دینی )،رابطه با جنس مخالف(OSR )، سلامت عمومی (GHQ ) و پرسشنامه رفتارهای پرخطر پاسخ دادند.
مطالب زیر برخی از یافته‌‌های این بررسی علمی است كه ارتباط بین دوستی پنهانی و عاطفی با جنس مخالف را با عوامل آموزشی و تربیتی نشان می‌‌دهد.

كاهش سلامت روانی
سطح سلامت روانی دانش‌آموزانی كه با جنس مخالف رابطه دارند، كمتر از دانش‌آموزانی است كه با جنس مخالف رابطه ندارند.
 آنچه كه مطالعات غربی نشان می‌دهد این است كه رابطه جنسی قبل از ازدواج مشكلاتی را برای نوجوانان به‌‌بار می‌آورد و نیز همین مطالعات نشان داده است كه قرار ملاقات گذاشتن‌های دختران و پسران بیشتر از آنكه سودمند باشد، مضر است. ولی در ایران، همان‌طور كه یافته‌های تحقیقی نشان داده‌اند، ‌حتی رابطه معمولی دختران و پسران نیز مشكل سا‌زاست. از این رو برای تبیین این یافته، هم یافته‌های مربوط به روابط جنسی و هم یافته‌های مربوط به قرارهای ملاقات می‌آید:
 به‌طور كلی نوجوانانی كه آمیزش جنسی را در سنین پایین شروع می‌كنند، خطرات روان‌شناختی بیشتری، از قبیل مشكلات رفتاری، مصرف مواد، روابط والدینی و خانوادگی مختل و عملكرد مدرسه‌ای ضعیف را تجربه می‌كنند.
 در یك مطالعه پاسخ‌های نوجوانان در مورد آزارهای روانی در روابط عشقی بررسی شد، معلوم شد دختران و پسران كاری می‌‌كردند كه دوستان آنها احساس حسادت كنند، به احساس تملك آنها صدمه می‌زدند، چیزهایی می‌گفتند كه عواطف آنها خدشه‌دار می‌شد، جلوی دیگران به آنها اهانت می‌كردند، سعی می‌كردند آنها را كنترل كنند، آنها را تهدید و سرزنش می‌كردند و چیزهایی را از گذشته به‌‌یاد می‌آوردند كه به آنها صدمه بزند (جیمز، 2000 به نقل جیمز، 2000). همچنین یك تحقیق نشان داد كه در یك نمونه مختلط دختر و پسر، 59درصد دختران قربانی خشونت فیزیكی، 96درصد قربانی خشونت روانی و 15درصد اجبار برای انجام عمل جنسی را تجربه كرده‌اند (جزل و دیگران، 1996 به نقل جیمز، 2000).
تحقیق دیگر نشان داده است كه قرار ملاقات گذاشتن ممكن است، به مجموعه‌ای از روابط سطحی و بی‌محتوا منجر شود. این امر مخصوصاً هنگامی رخ می‌دهد كه قرار ملاقات گذاشتن خیلی زود آغاز شود. شاید دلیل این امر این باشد كه قرار ملاقات گذاشتن در اوایل نوجوانی، رابطه فرد با همجنسان را ـ كه برای تحول هویت خود لازم است ـ قطع می‌كند.
"هازنبدز "به شدت از قرار ملاقات گذاشتن انتقاد كرده است، به‌‌خصوص به دلیل روابط سطحی‌ای كه به‌‌وجود می‌آید. قرار ملاقات گذاشتن‌های چندگانه (قرار ملاقات گذاشتن با تعداد زیادی از افراد در یك زمان) به خاطر سطوح پایین درگیری در روابط، باعث پایان یافتن آنها می‌شود و به همین دلیل از تحول روابط هیجانی معنی‌دار جلوگیری می‌كند. او معتقد است كه این زنجیره به تعارض در روابط عشقی و سرانجام ناپایداری در ازدواج منجر می‌شود.
 این‌طور فرض می‌شود كه یكی از كاركردهای مهم قرارهای عشقی برای نوجوانان تفریح و سرگرمی است، اما نوجوانان در دوستی‌های خود، دچار اضطراب و نگرانی می‌‌شوند و لحظات سختی را می‌‌گذرانند زیرا بسیاری از آنها از طرد شدن می‌ترسند و درباره اینكه در ارتباط‌‌های خود چه باید بكنند، ‌نامطمئن و گیج می‌‌شوند.
 كسانی كه با جنس مخالف رابطه دارند، به طور معناداری بیش از دانش‌آموزانی كه رابطه ندارند، اقدام به خودكشی‌كرده‌اند یا به فكر آن بوده‌اند.
یافته‌های تحقیقات دیگر نشان می‌دهد شكست در یك ماجرای عشقی، علت میزان قابل توجهی از خودكشی‌های نوجوانان است (جروم (26) و دیوسك، 1987؛ به نقل دیوسك، 1987). 
سوء مصرف مواد و الكل
كسانی كه با جنس مخالف رابطه دارند، بیش از آنها كه رابطه ندارند، سیگار و مشروبات الكلی مصرف می‌كنند.
 یافته‌های كشورهای غربی به‌خصوص امریكا نشان می‌دهد:
به طور كلی مصرف و سوء مصرف الكل و داروهای غیرقانونی، آمیزش جنسی زودرس را پیش‌بینی می‌كند.
 از تحقیقات دیگر نیز برمی‌آید كه آمیزش جنسی، پیش‌بینی‌كننده مصرف مواد است.
 16/6درصد تمام دانشجویان قبل از آمیزش جنسی اخیرشان، الكل نوشیده‌اند (مؤسسه زمینه‌یابی ملی رفتار مخاطره‌آمیز دانشجویان، 1995).
 تحلیل عوامل خطر می‌رساند در هر دو جنس سیگاركشیدن، درگیری در روابط جنسی را افزایش می‌دهد و طبق ادبیات موجود، سیگار كشیدن و مصرف الكل با روابط جنسی نوجوانان مرتبط است و بالاترین بار عاملی هم برای پسران و هم برای دختران، متعلق به سیگار كشیدن بوده است (رابینسون و دیگران، 1998).

مشكلات خانوادگی و آموزشی
دانش‌آموزانی كه با جنس مخالف رابطه دارند، به طور معناداری بیشتر از كسانی كه رابطه ندارند، از منزل فرار كرده‌اند.
 تحقیقات روان‌شناسان امریكایی نشان می‌دهد كیفیت روابط والدین و فرزندانشان رفتار جنسی را پیش‌بینی می‌كند. كیفیت پایین روابط خانوادگی با درگیرشدن بیشتر نوجوانان در رفتارهای جنسی مرتبط است.
 در یك تحقیق، معلوم شد پس از سیگاركشیدن ، برای پسران، ارتباط ضعیف با والدین و برای دختران، وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی پایین، عامل موثر رفتارهای پرخطر جنسی بوده است.
 دانش‌آموزانی كه با جنس مخالف رابطه دارند، به طور معناداری بیشتر از كسانی كه رابطه ندارند، از مدرسه فرار كرده‌اند.
یافته‌های دیگر تحقیقات نشان می‌دهد: نگرش‌ها و رفتارهای تحصیلی با رفتار جنسی نوجوانان همبستگی مثبت دارد. همچنین تحقیقات نشانگر آن است كه سرمایه‌گذاری و پیشرفت تحصیلی با آغاز دیرتر و فراوانی پایین‌تر آمیزش جنسی ارتباط دارد (اُهانیسن و كروكت، 1993).
از تحقیق دیگری نیز برمی‌آید كه آرمان‌های تحصیلی دختران و نمرات پسران در مدرسه، بعد از اولین آمیزش جنسی كاهش می‌یابد.
 میزان صمیمیت با پدر و مادر در دانش‌آموزانی كه سیگار مصرف می‌كنند، به طور معناداری كمتر از كسانی است كه سیگار مصرف نمی‌كنند. شیوه تربیتی پدران دانش‌آموزان سیگاری بیشتر خشن و استبدادی و با بی‌توجهی و بی‌تفاوتی است، در حالی كه شیوه تربیتی پدران كسانی كه سیگار مصرف نمی‌كنند، بیشتر منطقی و همراه با قاطعیت است.
همچنین دانش‌آموزانی كه سیگار، الكل و مواد مخدر مصرف می‌كنند، به طور معنا‌داری بیشتر از دیگر دانش‌آموزان از منزل فرار كرده‌اند.
یافته‌های دیگر تحقیقات نشان می‌دهد:
 روابط ضعیف با والدین به عنوان یك عامل خطر استفاده از مواد شناخته شده است (نیوكامب و دیگران، 1984 به نقل گانت، 1994).
 اغلب مطالعات نشان داده‌اند استفاده‌كنندگان معمولی دارو با والدینشان مشكل دارند.
 پسران دبیرستانی بیش از دختران دبیرستانی با جنس مخالف رابطه دارند.
بررسی‌های پژوهشگران كشورهای دیگر نیز این مطلب را به اثبات رسانده است.

 

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 11:30
سلامت و بهداشت جامعه


مرداد 1363
در بین نامه‌هایی كه به گروه جوان صدای جمهوری اسلامی ایران ـ برنامه آینده‌سازان ـ می‌رسد نامه‌هایی از دختران و پسران، و بیشتر دختران نوجوانی است كه از علاقه و دوستی با پسرهای همسایه و فامیل، یا كسانی كه در راه مدرسه با آنها آشنا شده‌اند صحبت كرده‌اند و از من كه كارشناس برنامه هستم كمك خواسته‌اند. مدیر گروه جوان می‌گوید تعداد این نامه‌ها بسیار كم است و نباید به آنها اعتنا كرد، آن هم در شرایطی كه فضای جامعه آكنده از نور معنویت و گرمای انقلاب است. هر نامه را می‌خوانم و در پاكت خودش می‌گذارم و پشت پاكت می‌نویسم «عشق» و آن را در یك كارتن كوچك گوشه اتاق گروه می‌گذارم..

پانزده شهریور 1363
كارتن كوچك، جای خود را به كارتنی بزرگ‌تر داده است و آن هم در مدت یك ماه پر شده است. دوستان گروه همچنان اصرار دارند كه وارد این حوزه نشوم.
* یكی از جوانان پرشور و متدین كه قرار است هفته بعد عازم جبهه شود با لبخند زمزمه می‌كند:
عشق‌هایی كز پی‌رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود
 
بیست و یکم شهریور 1363
حالا نزدیك به 300 پاكت نامه را، كه همكار برنامه سرسری و با خطی ناخوانا پشت آنها كلمه عشق را نوشته است، درون یك گونی جای داده و در گوشه اتاق انداخته‌ایم!

بیست و دوم شهریور 1363
 ساعت 5 بعدازظهر
بعد از ضبط برنامه و پاسخ دادن به حدود ده نامه رسیده، درباره كمرویی و درس خواندن و اضطراب امتحان ... پیاده از میدان پانزده خرداد به طرف خانه خود كه در خیابان وحدت اسلامی، خیابان فرهنگ، قرار دارد می‌روم و حدیث نفس می‌كنم:
تو كارشناس برنامه جوانان هستی. هزاران دختر و پسر خوب و علاقه‌مند ایرانی، با اطمینان مشكلات و رازهای خود را برایت می‌نویسند. حتی نشانی و شماره تلفن می‌دهند... اگر اینها بچه‌های منحرف و هوسرانی بودند كه شنوندة رادیوی جمهوری اسلامی نبودند و به آن نامه نمی‌نوشتند، تازه مگر از پیامبراكرم (ص) نقل نشده است كه فرمودند: "اگر كسی صدای یاری‌خواهی مسلمانی را بشنود و به او كمك نكند مسلمان نیست"، ... هنر نمی‌كنی كه درباره مطالب معمولی و ساده كه هر دانشجوی روان‌شناسی می‌داند حرف می‌زنی."


 بیست و سوم تا بیست و نهم  شهریور 1363
هرچه كتاب درباره عشق داشتم نگاه كردم. سری به چند كتابخانه عمومی هم زدم. بیشتر مطالبی كه در منابع فارسی و عربی (البته دینی) دیدم، درباره عشق عرفانی و الهی بود. اشارات گذرا درباره عشق انسانی با تعبیرهای عشق مجازی، عشق نفسانی و عشق حیوانی هم به قصد نشان دادن برتری حالات جذبه و وجد عارفان الهی و سالكان طریق محبوب ازلی تحریر شده بود.
بیش از دو ساعت در بازار بزرگ تهران، دنبال نشانی انتشارات یا كتاب فروشی معتبری می‌گشتم كه فهرست ماهانه كتاب‌های منتشر شده وزارت ارشاد، از آن به عنوان ناشر كتاب «ازدواج عاشقانه، ازدواج عاقلانه» نام برده بود... سرانجام به یك حجره كوچك در طبقه دوم تیمچه‌ای رسیدم كه كتاب را در كنار نمونه‌ای از كالاهای اصلی خود به فروش می‌رساند. چند ماجرای ساده عشقی، سرخوردگی‌های عاطفی، فریبكاری‌های مردان و آبروریزی‌های دختران، با هشدارها و اندرزهای اخلاقی حدود 200 صفحه كتاب با قطع جیبی را پر كرده بود... در كتاب كوچك و پُرمحتوای «هنر عشق ورزیدن»، اریك فروم روان‌شناس برجسته معاصر، جز یكی دو صفحه درباره اینكه عشق‌های احساساتی و خیالی، سازندگی و شادی‌آفرینی عشق‌های اصیل را ندارند، چیز دیگری برای راهنمایی شنوندگان برنامه وجود نداشت.
«روان‌‌شناسی عشق» اینیاس لپ هم كندوكاوی بالینی با رویكرد روانكاوانه به عشق و بیشتر دلبستگی‌های بیمارگونه داشت، كه به كار من نمی‌آمد.
بهترین كار را در این دیدم كه نامه‌ها را به خانه ببرم تا با همكاری همسرم آنها را مطالعه، طبقه‌بندی و تحلیل كنیم.
 
مهرماه تا آذر ماه 1363
من و همسرم، دونفری، نزدیك به ده ساعت در هفته، ‌نامه‌ها را می‌خواندیم و بر پایه جنس، سن و سطح تحصیلات نویسنده، ماجرا، پیامد دوستی و مشكل اصلی را خلاصه می‌كردیم.
 
دی ماه 1363
از بررسی و خلاصه‌برداری حدود 2000 نامه نتایج زیر به‌دست آمده است:
 - 85 درصد نامه‌ها را دختران نوشته‌اند با گروه سنی 12 تا 25 سال.
 - 15 درصد نامه‌ها از پسران 14 تا 18 ساله است.
 - 10 درصد نویسندگان نامه‌ها، بدون داشتن علاقه یا ارتباط، تنها درباره درستی یا نادرستی این دوستی‌ها سؤال كردند.
 - 20  درصد از علاقه‌های خود «به فردی كه او نمی‌داند» سخن گفته‌اند. محبوب‌های آنها را بیشتر جوانانِ همسایه و فامیل، معلم‌های رسمی و خصوصی، هنرپیشه‌ها و ورزشكاران تشكیل می‌دهند.
 - 70  درصد‌ به نحوی تجربه ارتباط با جنس مخالف را داشته‌اند. این تجربه در طیفی از تماس تلفنی، دیدار در مكان‌های عمومی (كوچه، خیابان و پارك) ملاقات و گفتگو در مكان‌های سنتی و مذهبی (گورستان، مراسم عزاداری، حرم‌ها) تا كنار هم نشستن در مكان‌های خصوصی و خلوت (سینما، منزل و ...) و برقراری‌های ارتباط‌های جسمی و جنسی قرار دارد.

نوجوانان و جوانان از موارد زیر به عنوان مهم‌ترین پیامدهای دوستی با جنس مخالف یاد كرده‌اند:
1.هیجان عشق: آمیزه‌ای از رؤیاپردازی، پریشان خاطری، شور و شوق و نا آرامی.
2.اضطراب: دلهره و تشویش، نگران آشكار شدن موضوع و ترس از برخوردهای اطرافیان.
3. افت تحصیلی: به خاطر كاهش انگیزه، نداشتن تمركز و اتلاف وقت.
4.درگیری‌های خانوادگی: سرزنش و تندخویی والدین، ایجاد محدودیت در رفت و آمدها، تنبیهات بدنی.
5.روان رنجوری: غمگینی و بدتر از آن افسردگی ناشی از ترك و بی‌وفایی محبوب، فكر خودكشی و گاه اقدام به آن.
6.دستگیری به وسیله مأموران انتظامی: دستگیری و جلب به قرارگاه‌ها و كلانتری‌ها، احضار بزرگ‌ترها، آبروریزی و متعاقب آن محرومیت‌ها و برخوردهای تند خانوادگی.
7.سست شدن پایه‌های دین: كم فروغ شدن دینداری و معنویت، ترك كردن واجبات و اعمال مذهبی.
8.انحراف اخلاقی: كشیده شدن به تماس گناه آلود، فرورفتن در منجلاب باج‌خواهی و مجبور شدن به تكرار و تداوم رابطه.
9.ازدواج زودهنگام و ناخواسته: مجبور شدن دختر و پسر جوان به ازدواج.
10.زندگی آشفته و طلاق: روبه‌رو شدن با بدبینی، پرخاشگری و مراقبت افراطی همسران.


دی ماه 1363
یافته‌های این بررسی، پرسش‌های تازه‌ای را برایم به وجود آورد مانند اینكه :
-  طبیعی است كه هر دختری دست‌كم با یك پسر دوست ‌شود. پس چرا در ازاء 1500 نفر دختر كه از ماجرای عشق و رابطه خود سخن گفته‌اند تنها 270 نفر پسر در این مورد نامه نوشته‌اند؟
-  سن دخترهایی كه با پسرها رابطه دوستی و عشق داشته‌اند، بین 12 تا 25 سال است. و سن پسران بین 14 تا 18 سال! یعنی هیچ پسری بعد از 18 سالگی با دختران دوست نمی‌شود؟ این برخلاف متن نامه‌هاست كه دختران از دوستی با پسرانی صحبت كرده‌اند كه بیشتر آنها 3 تا 5 سال از آنها بزرگ‌تر بوده‌اند.
-  تبیین روان‌شناختی پیامدهای هفت‌‌گانه‌ای كه برشمردیم چیست؟
-  با وجود این پیامدها ـ كه بیشتر منفی و ناگوارند، چرا دختران و پسران به دوستی‌های خود ادامه می‌دهند و چرا سخن گفتن از عشق همچنان نامكرر است؟ با این همه، مطالعه و طبقه‌بندی كردن نامه‌ها، بیش از ده‌ها مقاله و كتاب به من آگاهی و جرئت داد كه داستان عشق‌های آتشین را در رادیو بیان كنم و به تحلیل آن بپردازم. مدیر گروه را راضی كردم كه با توكل به خداوند مشكلی پیش نخواهد آمد. در اولین هفته، دو نامه از دختران و دو نامه از پسران را كه بیش از بقیه سرگذشت دوستی خود و پیامدهای آن را بازگو كرده بودند برگزیدم. نامه‌های دختران را خانم ژاله صادقیان می‌خواندند و نامه‌های پسران را مرحوم كیان ـ مجری پاكدامن و دردمندی كه چراغ عمرش در جوانی و تنهایی به خاموشی گرایید (خدایش بیامرزاد) . بعد از آنكه مجری، نامه را می‌خواند، من به اختصار بر همان پیامدها تأكید می‌كردم، از اخلاقیات و بهشت و دوزخ سخن نمی‌گفتم ، هشدار می‌دادم كه با درس گرفتن از اشتباهات دیگران، مواظب باشند تا دوستی‌هایی كه اغلب و در آغاز انگیزه‌های طبیعی و پاك دارد، به بحران، بیماری و خطا كشیده نشود. تأكید می‌كردم نامه و تصویر و مدركی از خود به طرف مقابل ندهند، در خلوت‌ها كنار هم قرار نگیرند، و فریب وعده‌های ازدواج را نخورند.
 
بهمن ماه 1363
هر روز ده‌ها نامه و هر هفته بیش از 200 نامه با موضوع عشق و رابطه به دفتر گروه می‌رسد.
حالا پدران و مادران هم به جمع جوانان پیوسته‌اند. هم تشكر می‌كنند و هم با ابراز نگرانی از من كمك می‌خواهند. چند نفر از دانشمندان بزرگوار حوزه علمیه قم با تلفن، حضوری و یا در مجامع رسمی و علمی از برنامه آینده‌سازان و كارشناس‌ تربیتی آن قدردانی كرده‌اند دیگر برای من و دوستانم در گروه جوان صدای جمهوری اسلامی، دوستی دختران و پسران از صورت یك انحراف غریزی اخلاقی خارج شده است. ما بی‌هیچ مطالعه و تجربه‌ای پا به دنیای زیبا، پرهیجان و شكوهمند عشق‌های جوانی، با همة آشوب‌ها و دشواری‌هایش گذاشته‌ایم و از سادگی و بی‌پناهی آینده‌سازان ایران اسلامی رنج می‌بریم. آری در هنگامی كه رزمندگان جبهه‌های غرب و جنوب كشور ـ این شیفتگان جمال حق و این دُردی‌كشان صهبای عرفان ـ رایحه دل‌انگیز اخلاص و معنویت را در سراسر ایران اسلامی و در بخش‌هایی از كره زمین می‌پراكنند، دختران و پسرانی پاكدل و ساده، كه به همه ارزش‌های دینی و انقلابی ایمان دارند، با كشش‌های طبیعی به سوی دوستی با جنس مخالف كشیده می‌شوند و با بی‌خبری، پنهان‌كاری و درونی آكنده از نگرانی و احساس گناه  بی‌آنكه راهنمایانی آگاه و دلسوز داشته باشند، در گرداب رنج‌آور شور و شهوت فرو می‌روند و رنجور و آسیب‌دیده، به این سو و آن سو پرتاب می‌شوند!
 
تیرماه 1364
مدیران و سردبیران مجله‌های رشد ـ منشورات دفتر امور كمك آموزشی و كتابخانه‌های وزارت آموزش و پرورش ـ یعنی آقایان: مهندس محسن چینی‌فروشان، مصطفی رحماندوست، سید مهدی شجاعی، حمید گردگان و محمد علی كشاورز كه سابقه دوستی چند ساله با من داشتند و برنامه‌های رادیویی مرا شنیده بودند، درخواست كردند كه در زمینه عشق‌های جوانی، در مجله رشد جوان مطالبی بنویسم و همان پاسخ‌های رادیویی را با نگارشی جوان‌پسند به خوانندگان ارائه دهم.

مهرماه 1364
مقاله «عشق‌های آتشین»، در اولین شماره مجله رشد جوان منتشر می‌شود و با سرعت و در گستره‌ای پهناور، اعتراض‌های عده‌ای از معلمان و مسئولان را برمی‌انگیزد. به دفتر آقای اكرمی، وزیراسبق آموزش و پرورش، برای دفاع از خود و مقاله‌ام احضار می‌شوم.
با استناد به فراوانی نامه‌های رسیده به صدای جمهوری اسلامی ثابت می‌كنم اولاً برخلاف تصور بزرگ‌ترها، دختران و پسران بسیار زیادی در همین شرایط حماسه و معنویت درگیر عشق‌های آتشین هستند و ثانیاً به گواهی مطالب شماره‌های بعد ـ كه برای ایشان می‌خوانم ـ هدف من آگاه كردن علمی و صمیمانه نسل جوان نسبت به پیامدهای این روابط است. مقاله عشق‌های آتشین تا آخر سال تحصیلی، در 9 شماره رشد جوان چاپ می‌شود و جای خود را در بین جوانان و معلمان فهمیده باز می‌كند.
 
و اینك 22 سال بعد از آن روزگار، ما همچنان با این رابطه‌ها در همه مدارس و دانشگاه‌های كشور سروكار داریم. متأسفانه بیشتر این دوستی‌ها دیگر رنگ عشق‌های آتشین آن سال‌ها را ندارند. هوسرانی‌ها به جای دلدادگی‌ها نشسته‌اند و نامه‌های پر سوز عاشقانه به «چت‌ها» و «اس‌ام‌اس»های شهوانی و مبتذل تبدیل شده‌اند. در نظرسنجی‌ها، بیش از 40 درصد دخترانی كه دوستی با جنس مخالف را تجربه كرده‌اند، گفته‌اند كه اولین ارتباط خود را پیش از  چهارده سالگی برقرار كرده‌اند! به عبارت دیگر نسبت به بیست سال گذشته:
-  عده زیادتری از نوجوانان و جوانان با جنس مخالف دوست می‌شوند. 
 - گروهی نه چندان اندك در آغاز نوجوانی به این رابطه‌ها روی می‌آورند.
-  بعضی‌ها، همزمان و به طور پنهانی چند دوست را برای خود برمی‌گزینند.
-  جوانان عاشق‌پیشه با خویشتنداری كمی سطح رابطه‌ها را به تماس‌های غیرعاطفی می‌كشانند.
نگارنده كه چندین تحقیق منطقه‌ای و ملی را سامان داده است، راهنمای نزدیك به ده پایان‌نامه دانشجویی كارشناسی و كارشناسی ارشد با این موضوع بوده است، موفق به تهیه، اعتبارسنجی و هنجاریابی ( آزمون OSR رابطه با جنس مخالف) شده است و در بیش از 40 دبیرستان برای دانش‌آموزان در مورد مشكلات این دوستی‌ها و پیشگیری از پیامدهای آن و در 20 مركز دانشگاهی برای دانشجویان، در زمینه (مدیریت رابطه با جنس مخالف) صحبت كرده است، در نظر دارد با یاری گرفتن از خداوند بزرگ، راهنمایی‌های صاحب‌نظران بزرگوار حوزه و دانشگاه و به پشتوانه پیگیری پدران و مادران دلسوز و فهمیده و محبت و اعتماد جوانان برومند ایران‌زمین، حاصل همه مطالعات و تجارب خود را تقدیم خوانندگان گرامی كند.

 

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 11:30
بهداشت روانی

خسته و ناراحت به خانه رسیدم. با آنكه گرسنه بودم حوصله نداشتم غذای ساده‌ای برای خود فراهم كنم. خدایا این نوجوانان پراحساس و ساده‌اندیش كجا می‌روند؟ فردای این بچه‌ها و فردای ما چه می‌شود؟ چرا پدرها و مادرها این‌قدر بی‌خیال شده‌اند؟ چرا ما مربیان و بزرگ‌ترها نسبت به سرنوشت عزیزانمان بی‌توجه هستیم؟ با صدای زنگ رشته افكارم از هم گسیخت. همسرم مسعود بود. در را باز كردم مثل همیشه شاد و سرحال وارد شد.
  چطوری عزیزم؟ مگه تا حالا مدرسه بودی كه لباس‌هات رو عوض نكردی؟
 - به آرامی گفتم: چون امروز كلاس گفت‌وگوی آزاد داشتیم، دو ساعت بیشتر از روزهای دیگه در مدرسه موندم.
  گفت‌وگوی آزاد؟
 - هفته پیش با اصرار بچه‌ها و موافقت مدیر مدرسه قرار شد كه روزهای دوشنبه، یك جلسه دو ساعته بحث و گفت‌وگوی آزاد داشته باشیم؛ یعنی هركس بخواد می‌تونه با اطلاع پدر و مادرش در مدرسه بمونه و در جلسه گفت‌وگوی آزاد شركت كنه.
  طرح خوبیه؛ حتماً جنابعالی هم رهبر گروه هستید؟
-  موضوع بحث با مشورت و نظرخواهی از بچه‌ها تعیین می‌شه و من هم به عنوان مشاور مدرسه، اداره‌كننده جلسه‌ها هستم.
  خوب اینكه خیلی جالبه؛ پس چرا چهره‌ات این طور گرفته و عصبیه ؟
 - از صحبت‌های بچه‌ها؛ چقدر بی‌فكر و گستاخ هستند!
  نشد! مگه عنوان جلسه روزهای دوشنبه گفت‌وگوی آزاد نیست؟ خوب، معلومه در چنین جلسه‌ای دانش‌آموزای نوجوون راحت‌تر از كلاس درس حرف می‌زنند و انتقاد می‌كنند. شاید هم خود تو را محكوم كنند. لازمه گفت‌وگوی آزاد همین ابراز عقیده و صراحت بیان است.
-  صراحت بیان، نه بی‌فكری و گستاخی و زیرپاگذاشتن همه ارزش‌ها و نادیده‌گرفتن آینده خودشون.
  موضوع جلسه چی بوده و بچه‌ها چی گفتند كه این قدر آشفته شدی؟
 - دوستی و ارتباط با جنس مخالف.
  چه جالب، كی موضوع را انتخاب كرد؛ شما یا دانش‌آموزان؟
 - قرار بود هركدوم در یك برگه سه موضوع را كه دوست داشتند درباره‌اش  بحث بشه مشخص كنند. وقتی همه بیست برگه بچه‌ها را خوندیم و پیشنهادها را دسته‌بندی كردیم، موضوع دوستی و ارتباط با جنس مخالف بیشترین رأی را آورد.
  خوب، ‌این نشون می‌ده كه این موضوع برای دخترای نوجوون خیلی مطرحه؛ حالا یا خودشان با كسی دوست هستند یا به اقتضای سنشان در این مورد ابهام و پرسش دارند. كجای این برخورد صادقانه اشكال داره؟
 - نه، مشكل اینجا نیست. ناراحتی من از بی‌فكری و ساده‌نگری دخترای جوونه.
مسعود در حالی كه غذای گرم شده را در بشقاب‌ها می‌كشید و روی میز می‌گذاشت ادامه داد: خوب؛ حالا لباست را عوض كن، چیزی بخور و بعد بنشین و حسابی برایم تعریف كن كه ماجرا چی بوده.
نیم ساعت بعد با پذیرایی و مهربانی همسرم آرام گرفتم. مثل روزهای اول آشنایی كه در كتابخانه دانشكده روبه‌روی هم می‌نشستیم و جدی صحبت می‌كردیم، روبه‌روی او نشستم و با لحنی گرم و صمیمی شنیده‌ها و گفته‌های آن روز را برایش بازگو كردم. این طور شروع كردم كه:
خدا را بسیار سپاسگزارم كه دختران نوجوان مرا پذیرفته‌اند و همان‌طور كه گفتی صادقانه گرفتاری‌ها و دل‌مشغولی‌های خود را با من در میان می‌گذارند. كشش به جنس مخالف در دوره نوجوانی یعنی از حدود 12 سالگی به بعد، در دختران پدیده‌ای طبیعی و سالم است. خداوند حكیم این كشش را زمینه‌ساز گرایش به جنس مخالف قرار داده تا دختر و پسر جوان در سال‌های بعد، در چارچوب هنجارها و قراردادهای فرهنگی و دینی جامعه خود باهم ازدواج كنند و كانون مقدس خانواده را بنا نهند و از این طریق علاوه بر تأمین نیازهای اساسی، با امنیت خاطر به سوی هدف ازدواج كه به دنیا آوردن و تربیت فرزندانی شایسته است گام بردارند. اما سؤال مهم این است كه بین زمان بیداری میل جنسی و پیدایش كشش به جنس مخالف، تا رسیدن به شرایط مناسب‌ برای ازدواجی مطلوب، دست كم ده‌سال فاصله است. در این ده سال ارتباط دختران و پسران چگونه باید باشد.
از دانش‌آموزان پرسیدم كدام‌ یك از شما اكنون آماده ازدواج هستید؟ از بین بیست نفر شركت‌كننده درجلسه، تنها یك دختر 18 ساله با خجالت گفت: خانم، اگر پدر و مادر من مخالفت نكنند من حرفی ندارم. پرسیدم فرد مشخصی را در نظر داری؟ سرش را پایین انداخت و گفت: بله. خواستم بیشتر توضیح دهد؛ گفت: چند ماهی است با یك پسر همسال خود دوست شده‌ام. اصرار من این است كه ازدواج كنیم، او هم می‌گوید من مخالفتی ندارم اما هنوز دیپلم نگرفته‌ام بعد هم باید سربازی بروم و شغلی هم ندارم. پیشنهاد او این است كه تاچندسال دیگر كه سر و سامان می‌گیرد دوستی خود را ادامه دهیم. نمی‌دانم چه كنم؟ از طرفی درست می‌گوید كه توان تشكیل خانواده را ندارد از طرف دیگر پدر و مادر من از دوستی ما خبر ندارند و من دچار ناراحتی و اضطراب شده‌ام. كاش می‌شد پدر او یا پدر من زیر بال و پرش را می‌گرفتند و حمایتش می‌كردند.
در حالی كه چند نفر از دانش‌آموزان تحت تأثیر حرف‌های او قرار گرفته بودند و می‌گفتند درسته، چه ایرادی دارد به یك جوان كمك كنند، دختری پانزده ساله با اعتراض گفت فكر می‌كنی همین كه یك خانه كوچكی برای شما دست و پا كردند مسئله حل می‌شود؟ پسر باید شغل مناسبی داشته باشد دستش تو جیب خودش برود؛ مگر یك پسر 18 ساله بی‌كار كه تحصیلش را تمام نكرده می‌تواند ازدواج كند. خانم، برادر من هم درسش را ول كرد و با اصرار و سر و صدا پدر و مادر مرا راضی كرد كه بیاید طبقه بالای خانه ما با همسرش زندگی كند. حالا آن دختر دانشجو است، كلی هزینه دارد و پنج روز هفته را به دانشگاه می‌رود. برادر من پول توجیبی‌اش را از بابام می‌گیرد و مرتب به دختر بیچاره گیر می‌دهد كه چرا چهره‌ات درهم است، چرا مرا تحویل نمی‌گیری؛ حتماً در دانشگاه با این و آن دوست شده‌ای. همه‌اش جنگ و دعوا دارند!
دختر دیگری گفت تازه برادر تو خیلی پسر مثبت و مؤمنی بوده كه نخواسته او را سركار بگذارد و با نیت ازدواج جلو آمده وگرنه خیلی از پسرها یا از همان اول می‌گویند: می‌خواهیم فقط با هم دوست باشیم، یا برای خام كردن ما حرف ازدواج را پیش می‌كشند و مرحله به مرحله تماس‌های خود را بیشتر می‌كنند.
از این كه بچه‌ها گرم شده بودند و به راحتی حرف‌های خود را می‌زدند بسیار خرسند بودم؛ از آنها تشكر كردم و ادامه دادم خوب، پس در سن و سال شما دوستی با جنس مخالف نمی‌تواند به ازدواج برسد و دو راه دیگر می‌ماند: ارتباط به قصد خوش‌گذرانی و هوسرانی و یا برقراری دوستی ساده و پاك. فكر می‌كنید چند نفر از دختران راه اول را می‌پذیرند؟ همه بیست دختر یك صدا گفتند: هیچ‌كس...
گفتم: البته صددرصد نمی‌توان گفت هیچ‌كس؛ اما بررسی‌ها و پژوهش‌های علمی به خصوص در رشته روان‌شناسی نشان داده است كه جنس زن در رابطه‌هایش صمیمانه، عاطفی و آرمانی برخورد می‌كند یعنی بیش از آنكه حس و جسم برایش مطرح باشد، احساس و روان او را برمی‌انگیزد؛ بیش از آنكه به لذت اتفاقی و گذرا بیندیشد، دنبال رضایت پایدار از طرف فردی شناخته شده و مطمئن است. حتی در نظرسنجی از زنانی كه به جرم فساد اخلاقی زندانی شده بودند معلوم شد كه بیشتر آنها اولین رابطه خود را با جنس مخالف، به انگیزه به دست آوردن مردی رؤیایی برقرار كرده‌اند، مردی كه تا آخر عمر به آنها وفادار بماند و عاشقانه زندگی ‌كند.
دختری 14 ساله گفت پس می‌ماند راه سوم؛ یعنی نه ازدواج و نه هوسرانی بلكه دوستی ساده و پاك. خانم به خدا قسم ما در دوستی با پسرها دنبال هوی و هوس نیستیم. چه اشكال دارد مثل دو نفر همكلاسی با هم قدم بزنیم، صحبت كنیم و بعضی‌ وقت‌ها ناراحتی‌هایمان را به هم بگوییم؟
چند نفر دختر دیگر هم با صدای بلند اعتراض كردند كه خانم قبول كنید ما در یك جامعه عقب افتاده زندگی می‌كنیم. صدها سال است كه دختران و پسران امریكایی و اروپایی از ده ـ دوازده سالگی با هم دوست می‌شوند، قرار عاشقانه می‌گذارند، پدرها و مادرهای آنها هم می‌دانند؛ اما نه منحرف می‌شوند، نه بیماری روانی پیدا می‌كنند؛ و نه از نظر درسی دچار مشكل می‌شوند! ما با این سخت‌گیری‌ها به كجا رسیده‌ایم؟ یك تلفن كه می‌خواهیم بزنیم تمام وجودمان می‌لرزد و اگر هم بزرگ‌ترها بفهمند حسابی تنبیهمان می‌كنند.
ما به كی بگوییم كه هدفمان دوستی ساده و پاك است؟ چرا با عینك بدبینی و انحراف اخلاقی به این رابطه‌ها نگاه می‌كنند؟!
خیلی‌ ناراحت و برافروخته حرف می‌زدند ... به آرامی گفتم نوجوانان آنجا هم صدها سال نیست كه به قول شما با هم قرار عاشقانه می‌گذارند. به طور تقریبی هفتاد سال است كه هنجارهای جامعه آنها تغییر كرده و حدود پنجاه سال است كه فرهنگ آنها ارتباط با جنس مخالف را پذیرفته‌ است. یكی گفت: خوب، ما حداقل پنجاه سال از كاروان تمدن عقب هستیم! بقیه با صدای بلند خندیدند. گفتم اجازه بدهید ببینیم این حركت كاروان تمدن، برای نوجوانان كشورهای غربی چه ارمغانی آورده است؟
قبل از آن، به این مسئله توجه كنید كه آیا دوستی یك دختر نوجوان با پسری همسن خود یا بزرگ‌‌تر، حتی اگر ساده و پاك شروع شده باشد، می‌تواند ساده و پاك پیش برود؟ ساده یعنی بدون هیجان‌ها و تنش‌های درونی؛ پاك یعنی مانند ارتباط دو دوست همجنس و همكلاس بدون سخنان وسوسه‌انگیز و رفتارهای ناشایست. تردیدی نیست كه یكی از مهم‌ترین و بارزترین تغییرات دوره نوجوانی، بیداری میل جنسی است. غریزه جنسی، غریزه‌ای است قوی، پر حرارت و طوفانی. این غریزه بعد از سن بلوغ هم در دختران و هم در پسران بیدار می‌شود؛ با این تفاوت كه شدت بروز آن در پسران بیشتر است.
پسران بالغ و مردان جوان در برخورد با محرك‌های جنسی یعنی تصویر، فیلم و جنس مخالف زودتر برانگیخته شده و میل به تماس جسمی پیدا می‌كنند در حالی‌كه دختران با آنكه از این كشش برخوردارند كمتر از پسران مایل به ارتباط جسمی هستند و بیشتر از طریق گفت‌وگوهای عاشقانه و برخوردهای عاطفی، دوستی‌شان را با پسران به پیش می‌برند؛ پس ارتباط این دو جنس، ساده پیش نخواهد رفت. در یكی لذت‌های جسمی و جنسی زبانه می‌كشد و در دیگری نیاز احساسی و عاطفی. بگذارید به یك پژوهش دقیق علمی در این زمینه اشاره كنم. خوشبختانه كتاب Social psychology and Human Sexuality ) روان‌شناسی اجتماعی و غریزه جنسی انسان) را كه روان‌شناس معروف معاصر "بامیستر" از مجموع بهترین مقالات علمی در این زمینه گردآوری كرده است و در سال 2001 در امریكا چاپ و منتشر شده است با خود همراه داشتم. خلاصه اولین مطلب آن را كه تحلیل یافته‌های یك بررسی علمی گسترده بود، برایشان خواندم:
" ماری بث اولیور" و "ژانت شیبلی هاید" با روش فراتحلیل به بررسی 177 پژوهش، كه در مدتی بیش از بیست سال درباره تفاوت‌های زنان و مردان انجام شده بود، پرداختند. آنها می‌خواستند ببینند موارد مشترك این پژوهش‌های علمی در زمینه تفاوت‌های دو جنس چیست؟
بعد از بررسی دقیق، با روش متاآنالیز یا همان فراتحلیل اعلام كردند كه برخلاف همه آنچه ده‌ها سال در كتاب‌های روان‌شناسی آمده زنان و مردان از نظر استعدادهای ریاضی و ادبی، رشد كلامی، هیجان‌های خشم و ترس، كلی‌نگری و جزئی‌نگری، ‌با هم تفاوتی ندارند؛ بلكه تفاوت‌های بنیادی این دو جنس در نگرش و رفتار جنسی آنهاست.
مردان به طور معناداری در ارتباط با زنان در پی تماس جنسی هستند و بعد از اولین رابطه غریزی احساس لذت می‌كنند؛ در حالی‌كه زن‌ها نمی‌خواهند در دوستی به تماس‌های پیشرفته جنسی با مردها برسند و اگر به هر ترتیب وادار به این رابطه شدند ترس، اضطراب،‌ و احساس گناه به سراغشان می‌آید.
بچه‌ها با دقت به سخنانم گوش می‌دادند. یكی از دخترها از كیفش مجموعه شعر فروغ فرخزاد را در آورد و اجازه گرفت كه شعر ناآشنا را كه به قول او همین مطالب علمی را با بیان زیبای شاعرانه توصیف كرده‌ بود بخواند؛ موافقت كردم و او آن سروده را با بیانی گرم و پر شور برای بچه‌ها خواند. دانش‌آموزان با شنیدن شعر به شدت متأثر شدند. و همه درخواست كردند كه آن شعر را بگیرند و در دفتر خود بنویسند. با دیدن آن همه شوق و حرارت آنها  را ساكت كردم و ادامه دادم:
در همین كتاب بررسی‌های علمی "كلارك‌ و هاتفیلد" در سال‌های 1978 و 1982 در مورد تفاوت‌های زنان و مردان، هنگامی كه با تقاضای ارتباط با جنس مخالف قرار می‌گیرند، بیان شده است نوآوری در روش با دقت در اجرا و جالب بودن نتایج برای پژوهشگران و نیز جوانان ایرانی بسیار مفید و راهگشاست.
در هر دو بررسی، از میان دانشجویان 22 ساله درس روان‌شناسی اجتماعی، پنج دختر و چهار پسر دانشجو كه از نظر زیبایی و جذابیت در حد معمولی بودند به عنوان آزمایشگر انتخاب شدند و به آنها یك دفترچه و یك خودكار داده شد. آزمایشگران می‌بایست در پنج نقطه مختلف دانشگاه فلوریدا قرار می گرفتند و چنانچه دانشجویی جوان و بسیار زیبا از جنس مخالف را كه اصلاً با او آشنا نبودند، می‌دیدند به او نزدیك می‌شدند و از او تقاضایی می كردند كه پژوهشگران از قبل در دفترچه شان یادداشت كرده بودند. در هر دو مطالعه، آزمودنی‌ها یعنی دانشجویان زیبا و غریبه، در مجموع 48 مرد و زن بودند.
آزمایشگران داوطلب به هر آزمودنی نزدیك می‌شدند و می‌گفتند «من شما را در دانشگاه دیده‌ام. خیلی زیبا و جذاب هستید.» آنگاه از او یكی از سه تقاضای زیر را مطابق راهنمایی مكتوب استادان خود می‌كردند:
تقاضای اول- حاضرید امشب با هم بیرون برویم و قدم بزنیم؟
تقاضای دوم- حاضرید امشب به آپارتمان شخصی (خانه مجردی) من بیایید؟
تقاضای سوم- حاضرید امشب با من رابطه جنسی داشته باشید؟
آن‌گاه جواب آزمودنی‌ها را یادداشت می‌كردند؛ البته در عمل به تقاضای آنها عمل نمی‌كردند و به قول معروف سرِ كارشان می‌گذاشتند!
درصد كسانی كه در سال 1978 هر تقاضا را پذیرفتند به این صورت است که:
 موافقت زنان با تقاضای رفتن به منزل فردی زیبا از جنس مخالف بسیار كمتر از مردان است (6 درصد در مقابل 69 درصد) و هیچ دختری حاضر به قبول پیشنهاد رابطه جنسی با پسری دانشجو و بسیار جذاب نشده است. پژوهشگران این مطالعه را در سال 1982 نیز تكرار كردند نتایج بررسی آنها در پنج سال بعد نیز به این صورت است:
نتیجه آنكه مردان بیشتر به برقراری رابطه غریزی رغبت نشان می‌دهند و زنان به قدم زدن و گفت‌وگوهای دوستانه و عاطفی.
مسعود كه تا این زمان با علاقه و دقت به حرف‌های من گوش می‌داد گفت: خوب این جلسه گفت‌وگوی آزاد خیلی پرحرارت و منطقی برگزار شد؛ پس چرا ناراحت و عصبانی به خونه اومدی؟
 - بعد از همه این بحث‌ها، یكی دو تا از دخترها گفتند: خانم اینها همه حرف است، پسران ایرانی خیلی بامرام هستند و با آنها فرق دارند! نتوانستم خودم را كنترل كنم. داد زدم: دختر حسابی، من یك ساعته كه دارم با بیان آخرین تحقیقات علمی از تفاوت‌های طبیعی مردان و زنان حرف می‌زنم و تو اینها را به حساب پسران غربی می‌گذاری؟
 - چرا به این فكر نمی‌كنی كه دختران جوان آمریكایی وقتی با تقاضاهای نادرست پسران بسیار زیبا و جذاب روبه‌رو می‌شوند، دست رد بر سینه آنها می‌زنند. مسعود در حالی‌كه از جای خود بلند می‌شد دلداری‌ام داد:
با همه اینها بچه‌های ما نسبت به بچه‌های همه دنیا، به خصوص دختران و پسران غربی خیلی فهمیده‌، پاك و آینده‌نگرتر هستند.
 خندیدم و گفتم: درسته، در طول سال‌های معلمی از این بچه‌های خوب خیلی زیاد دیده‌ام و به آنها افتخار می‌كنم.

 

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 11:27
بهداشت روانی


كیفیت ارتباط و دوستی دختران با پسران ، در هر كدام از مراحل رشد و تحول آدمی متفاوت است. برای درك بهتر این مطلب نخست باید بدانیم مفهوم "مرحله" از نظر روان‌شناسانی كه رشد انسان را دارای مراحل متعدد می‌دانند، چیست ؟
"كاپلان"، روان‌شناس معاصر در كتاب "سفر پرماجرای كودك" می‌نویسد: «در نظریه‌های مرحله‌ای، رشد را براساس دوره‌های سنی تعریف می‌كنند كه در آنها افراد با مسائل خاصی روبه‌رو می‌شوند و توانایی‌های خاصی دارند. افراد در هر مرحله عملكرد و استدلال مشابهی دارند. حركت از یک مرحله به مرحله‌ی دیگر نظمی یكنواخت دارد و تمام كودكان مراحل یكسانی را پشت‌سر می‌گذارند. تمام كودكان از مرحله خاصی عبورمی کنند ولی در مقاطع زمانی متفاوت وارد آن مرحله خاص شده و یا آن را طی می کنند. بنابراین بین مراحل و سن افراد رابطه دقیقی وجود ندارد.» ویژگی‌های مشترك نظریه‌های مرحله‌ای، در جدول مشخص شده است.
در اینكه گستره زندگی انسان از آغاز تشكیل نطفه تا مرگ به چند مرحله تقسیم می‌شود ، بین روان‌شناسان تحولی، اختلاف است. در اینجا طبقه‌بندی یكی از جدیدترین و مشهورترین كتاب‌های این علم یعنی "تحول انسان"، نوشته "پاپالیا" و همكارانش را كه در سال 2004 میلادی منتشر شده است، می‌آوریم.
در این كتاب زندگی انسان به 8 مرحله تقسیم شده است:
1- مرحله پیش از تولد
2- نوزادی و نوپایی (تولد تا 3 سالگی)
3- كودكی اول (3 تا 6 سالگی)
4- كودكی میانه (6 تا 12 سالگی)
5- نوجوانی (12 تا 20 سالگی)
6- بزرگسال جوان (20 تا 40 سالگی)
7- میانسالی (40 تا 65 سالگی)
8- کهنسالی(65 سالگی به بعد)

دوستی‌های دبستانی
كودكان در مراحل اول كودكی، بدون توجه و حساسیت نسبت به جنسیت، با هم دوست می‌شوند و بازی می‌كنند.
دوست روان‌شناسی می‌گفت: «یك روز وقتی كودك چهارساله‌ام از مهد كودك آمده بود از او پرسیدم: چند تا دوست صمیمی داری؟
با تعجب سؤال كرد: صمیمی یعنی چه؟ گفتم: یعنی خیلی با هم دوست هستید، خوراكی‌هایتان را به هم می‌دهید و با هم بازی می‌كنید. لبخند زد و با انگشتان دستش شروع كرد به شمارش؛ حنانه، امیر، زهرا، مهران و مریم! همسرم كه صحبت‌های ما را می‌شنید آهسته گفت: چشمم روشن از حالا آن هم با چند نفر؟! خندیدم و برایش توضیح دادم كه دخترها و پسرها تقریباً تا 6 سالگی بدون كمترین كشش غریزی، با هم دوست می‌شوند، اما به تدریج از هم فاصله می‌گیرند و به طرف كودكانی از جنس خود می‌روند.»
برای روشن‌تر شدن این مطلب بگذارید سری به كتاب‌های روان‌شناسی بزنیم و چند پژوهش در این زمینه را به طور گذرا با هم مرور كنیم :
* "دانیل گلمن"، نویسنده كتاب "هوش هیجانی" كه یكی از معروف‌ترین و پرفروش‌ترین كتاب‌های ده سال اخیر است در بحث ریشه‌های ازدواج در دوران كودكی، می‌نویسد: «در تحقیقی در زمینه دوستی‌های كودكان مشخص شد كه بنابرگفته كودكان سه ساله، تقریباً نیمی از دوستان آنها از جنس مخالف هستند، برای پنج‌ ساله‌ها این میزان حدود 20 درصد است و در سن هفت سالگی تقریباً هیچ دختر و پسری نمی‌گوید كه بهترین دوستش از جنس مخالف است.» (ص 181 ترجمه فارسی)
** "پاول. س. كاپلان "می‌نویسد: «در اواسط كودكی، بعضی از دوستی‌های جنسیتی، حكم یك قانون را دارند. پسرها و دخترها در این مقطع با هم صحبت می‌كنند اما در روابطشان صمیمیت دیده نمی‌شود. در این دوره كودكان به ندرت جنس مخالف را طرد می‌كنند ولی معمولاً از یكدیگر دوری می‌جویند. در عین حال شوخی بین آنها متداول است. اوج این جدایی جنسیتی در اواخر مقطع دبستان است.»
*** به گفتة" سوزان گولومبوك"، در كتاب "رشد جنسیت"، «مشاهدة هر زمین بازی بیانگر این شناخت متفاوت است كه دختران و پسران با كودكانی از جنس خود بازی می‌كنند. در واقع طی دورة ابتدایی در مدرسه، بچه‌ها در گروه‌های همجنس خود ده‌ بار بیشتر از گروه‌های مختلط جنسی به فعالیت می‌پردازند.»
سرانجام از زبان نویسندگان ایرانی كتاب "روان‌شناسی رشد" ،" دكتر حسن احدی" و دكتر" شكوه‌السادات بنی جمالی " بشنویم:
**** « از اوایل دوره كودكی تا كلاس اول و دوم دبستان، پسران و دختران مانند دو همجنس، بدون احساس اختلاف با یكدیگر معاشرت می‌كنند، اما از آن پس فاصله‌ای میان آنان ایجاد می‌شود. از نشانه‌های این تضاد و اختلاف جنسی این است كه پسران و دختران به علایق و مهارت‌ها و فعالیت‌های جنس مخالف به دیدة تحقیر نگریسته و به مشاجرة لفظی با یكدیگر می‌پردازند و حتی در مهمانی‌ها از همنشینی و معاشرت با یكدیگر خودداری می‌كنند. در این مخالفت جنسی، حالت تهاجمی بیشتر از جانب پسران است. چنانچه پسری به بازی و معاشرت با دختران گرایشی نشان دهد، دوستانش به انتقاد از او پرداخته، وی را "دخترصفت" می‌خوانند. این وضع تا ایام بلوغ ادامه داشته، در این هنگام برای مدت كوتاهی شدت می‌گیرد.» (ص 254)

دوستی با افراد همجنس:
فواید و كاركردها
روان‌شناسان مهم‌ترین فایده و كاركرد این جدایی جنسیتی را درمرحله كودكی میانی یا دورة دبستان، تقویت هویت جنسی از طریق همانندسازی با افراد همجنس می‌دانند. برای روشن‌تر شدن این موضوع لازم است مفهوم "هویت جنسی" و "همانندسازی" را توضیح دهیم:
هویت جنسی (gender identity)‌ یعنی احساس درونی فرد از اینكه مرد است یا زن. فرد این احساس درونی خود را با ابراز رفتارهای مردانه و زنانه، مثل نحوة سخن گفتن، لباس پوشیدن، بازی كردن و ... نشان می‌دهد. كروموزوم‌ها و هورمون‌ها پایه‌های جسمی و بیولوژیكی جنسیت هستند. در هنگام لقاح،‌ تخمك زن كه 23 كروموزوم دارد با سلول جنسی مرد كه آن هم 23 كروموزوم دارد، به هم می‌پیوندند تا یك سلول واحد با 23 زوج كروموزوم به وجود آورند. یكی از این زوج‌ها، یعنی زوج كروموزوم جنسی، تعیین كنندة جنس كودك است. هورمون‌ها همان‌گونه كه ویژگی‌های جسمی را دستكاری می‌كنند و تغییر می‌دهند بر رفتار مربوط به جنسیت نیز اثر می‌گذارند. آندروژن غالباً به علت نقشی كه در تمایز جنسی مردانه دارد هورمون مردانه تلقی می‌شود، در حالی كه پروژسترون و استروژن به علت آنكه چرخه تولید مثل زن را كنترل می‌كنند، هورمون‌های زنانه نام گرفته‌اند. در واقع، هر دو جنس، هر سه هورمون را تولید می‌كنند، اما مقدار نسبی آنها متفاوت است.
غیر ازكروموزوم‌ها و هورمون‌ها، عوامل روانی و اجتماعی نیز هویت جنسی را می‌سازند.
در نظریه یادگیری اجتماعی، سرمشق‌گیری از افراد هم‌جنس برای رشد جنسیت، اهمیت بسیار دارد و كودكان با یادگیری مشاهده از والدین، دوستان، معلمان و تا اندازه‌ای رسانه‌ها، رفتار خاص پسران و دختران را می‌آموزند. ارتباط زیاد و عاطفی با یك نفر كه نقش الگو را پیدا می‌كند باعث تقلید ناآگاهانه از ظاهر و رفتار او می‌شود كه به آن "همانندسازی" می‌گویند.
در كتاب روان‌شناسی رشد (1) كه دكتر سوسن سیف و سه نفر از همكاران او تألیف كرده‌اند بر این كاركرد، یعنی تأثیر دوستی با افراد همجنس در شكل‌گیری هویت جنسی تصریح شده است :
« در این دوره ـ هفت تا یازده‌ سالگی ـ گروه همسال تأثیر زیادی بر رفتار و نگرش‌های كودك می‌گذارد و الگوی بسیار خوبی از رشد نقش جنسی است. كودكان و خصوصاً پسران می‌كوشند تا در لباس پوشیدن، صحبت كردن و سایر رفتارها الگوهای همجنس و همسال خود را مورد نظر قرار دهند. بازی از وسایل مهمی است كه كودك از طریق آن و از طریق ارتباط با سایر همسالان، نقش جنسی متناسب خود را پیدا می‌كند. انواع بازی‌ها در این دوره متناسب با جنس انتخاب می‌شوند. پسران معمولاً فعالیت‌های مردانه‌تر و رقابتی (فوتبال، دوچرخه‌سواری، كارهای مكانیكی و استفاده از ابزارآلات) را ترجیح می‌دهند، در حالی كه فعالیت‌های دختران اغلب روی لباس‌ها، صنایع دستی، كارهای هنری، كارهای خانه یا سایر فعالیت‌های آرام ودرحالتی که فرد نشسته است دور می‌زند .
این مسئله كاملاً طبیعی است كه كودك در این سنین با همسالان همجنس خود ارتباط دارد، زیرا او می‌خواهد همانندسازی با جنس خود را یاد بگیرد.» (ص 294)
چرا كبوتر با كبوتر ؟
حال كه معلوم شد مهم‌ترین فایده این فاصله‌گیری از جنس مخالف در دوره دبستان تقویت هویت جنسی است، ببینیم روان‌شناسان این پدیده را چگونه توجیه می‌كنند.
كاپلان می‌نویسد: « این جدایی جنسیتی دلایل زیادی دارد. پسرها و دخترها در بازی‌ها هماهنگی ندارند. پسرها، دخترها را در بازی‌های خود شركت نمی‌دهند. به نظر پسرها، علایق دختران با علایق آنها فرق داشته و دخترها كارهای دیگری انجام می‌دهند. پدر و مادرها نیز به دوستی‌ با همجنس و تشكیل افكار قالبی در مورد نقش جنسیتی دامن می‌زنند. كودكان گاهی از روابط دو جنس مخالف كه تا نوجوانی آن را به تعویق می‌اندازند، خبردارند. فشار همسالان نیز عامل مهمی است. پسر كلاس ششمی كه می‌خواهد با یك دختر رابطه برقرار كند، ممكن است بر اثر فشار همسالانش از این كار منصرف شود. دخترها نیز ممكن است از سوی دوستان‌ خود مورد استهزاء و تمسخرواقع شوند و دوری گزیدن از پسرها را به انتقاد دوستان‌شان ترجیح بدهند. به هر حال، برقراری روابط با همجنس‌ در این دوران، به كودكان كمك می‌كند ایده‌آل‌هایی در مورد دوستی و صمیمت پیدا كنند كه اهمیتش در برقراری روابط با جنس مخالف در نوجوانی نمایان می‌شود.»
خلاصه آنكه از نظر این روان‌شناس، فاصله گرفتن از جنس مخالف دلیل‌های زیر را دارد :
1- خود كودكان، افراد جنس مخالف را در بازی‌ها راه نمی‌دهند .
2- پدر و مادرها دوستی‌ با هم‌جنس‌ها را تشویق می‌كنند.
3- فشار همسالانِ همجنس، مانع دوستی با جنس مخالف می‌شود.
دلیل اول و سوم تا اندازه‌ای مانند هم هستند. وقتی كودكان افراد جنس مخالف را در بازی‌های خود شركت نمی‌دهند، كسانی را كه می‌خواهند غیر از این عمل كنند به باد انتقاد می‌گیرند و آنها را از دوستی با غیر همجنس، باز می‌دارند. پس دو دلیل باقی ماند:
علاقه خود كودكان به دوستی با همجنس‌ها و تشویق پدران و مادران آنها به این نوع پیوند.
حال پاسخ این پرسش روشن نیست كه چرا كودكان در این دوره سنی و نه دوره‌های دیگر، علاقه‌ای به این اندازه شدید به دوستی‌ با همجنس‌های خود دارند؟
آیا درست است برای تبیین كشش‌های هر مرحله سنی بگوییم: «خود بچه‌ها علاقه دارند.» آن هم، كودكان سراسر دنیا ! چه عاملی جهت این علاقه‌ها را، در هر مرحله سنی، تغییر می‌دهد؟ اگر تشویق پدر و مادرها، تا این اندازه كارساز است، چرا در دورة نوجوانی تأثیر ندارد؟ دوره‌ای كه دخترها و پسرها با هم ارتباط صمیمانه برقرار می‌كنند و به خاطر آن دچار آسیب‌های جدی و گوناگون می‌شوند و اغلب والدین اصرار بر دوری گزیدن از جنس مخالف دارند. نویسندگان ایرانی كتاب "روان‌شناسی رشد" كه پیش از این یادكردیم، مخالفت پسران و دختران دبستانی از بازی با كودكان غیر همجنس را چنین توجیه می‌كنند:
« تمامی شواهد نشان‌دهندة آن است كه این ضدیت، معلول تأثیر عوامل فرهنگی است و دلیلی برای اثبات عوامل بدنی یا تأثیر رشد برخی از قوای ذهنی وجود ندارد. هریك از دو جنس، در نتیجة تربیت اجتماعی، ارزش‌ها و علایق متفاوت و مربوط به خود را كسب می‌كند. كم ارزش‌تر شمردن دختران از جمله نگرش‌های اجتماعی قابل بحث است كه باعث این ضدیت و مخالفت می‌شود. یكی از دلایلِ نشان دهندة عدم دخالت عوامل فیزیولوژیك و روانی، در شكل‌گیری ضدیت و مخالفت جنسی، این است كه پسران در سال‌های نخست كودكی اهمیت بیشتری برای مادران خود قائلند، اما با گذشت این دوره مقام پدر را بالاتر می‌دانند و این تأثیر افكار و عقاید اجتماعی را آشكار می‌سازد.»
به عقیدة این نویسندگان، دلایل از این سه دسته خارج نیست :
1- عوامل بدنی
2- تأثیر رشد برخی قوای ذهنی
3- عوامل فرهنگی ـ اجتماعی
تأثیر رشد قوای ذهنی نیز ریشه در فرایندهای زیستی دارد. پس همه عوامل و دلایل در دو گروه جای می‌گیرند: زیست‌شناختی و اجتماعی و چون برای تبیین فاصله‌گیری دختران و پسران دبستانی از هم، كه فایده مهم آن تقویت هویت جنسی است، نشانه‌های جسمی و زیست‌شناختی پیدا نشده است، عوامل فرهنگی - اجتماعی تعیین كننده اصلی هستند !
این مؤلفان با یك روایت فمینیستی رادیكال، عوامل فرهنگی اجتماعی را به سطح ضدیت با زنان كاهش می‌دهند و همه را در كم‌ارزش‌تر شمردن دختران خلاصه می‌كنند !
پرسش‌های بی‌جواب
در اینجا نیز این پرسش‌ها بی‌جواب می‌ماند :
1- چرا همه عوامل به دو گروه زیست‌شناختی و اجتماعی منحصر شده‌اند؟
2- اگر عوامل فرهنگی بر پسران دبستانی نسبت به پسران پیش ازدبستان بیشتر اثر می‌گذارد كه از مادران خود فاصله بگیرند و به پدران خود نزدیك شوند (و تلویحاً اینكه دختران را در بازی‌ها شركت ندهند)، چرا این تأثیر در مرحله نوجوانی كه كودكان بزرگ‌تر شده‌اند، در طوفان عشق‌های رمانتیك و آتشین رنگ می‌بازد؟
3- آیا می‌توان چنین پدیده‌ فراگیری را كه سیما و كیفیتی یگانه دارد با تعبیر عامل اجتماعی كه اختصاص به گروه‌هایی از مردم‌ پاره‌ای از نقاط زمین، آن هم در دنیای معاصر و نه در همة زمان‌ها دارد، تبیین كرد؟ آیا مفهوم عامل اجتماعی ـ فرهنگی در بنیان خود نشانگر تفاوت‌ها و گونه‌گونی‌ها نیست؟
سوزان گولومبوك و همكارانش، در كتاب رشد جنسیت (ترجمه دكتر مهرناز شهرآرای) كه به پشتوانة مطالعات و پژوهش‌های زیادی تألیف شده است در فصل بازی و دوستی می‌نویسند :
« مشاهده هر زمین بازی بیانگر این شناخت متعارف است كه دختران با دختران و پسران با پسران بازی می‌كنند، در واقع، طی دوره ابتدایی در مدرسه، كودكان در گروه‌های همجنس خود ده‌ بار بیشتر از گروه‌های مختلط جنسی بازی می‌كنند. افزون بر آن، كودكان بیشتر احتمال دارد كه طی بازی‌های آزاد بدون ساختار و نه بازی‌هایی كه بزرگسالان به آن ساختار لازم را داده‌اند، خود را از نظر جنسیت جدا سازند. برمبنای این امر، خود كودكان منشأ و حافظ جداسازی جنسیتی (gender segregation) هستند.» (ص 123)
دقت كنید خود كودكان منشأ و حافظ فاصله گرفتن از جنس مخالف در دوره دبستان هستند، نه عوامل فرهنگی ـ اجتماعی و یا تشویق والدین. این منشأ و حافظ بودن جداسازی جنسیتی چیزی است فراتر و عمیق‌تر از "علاقه‌داشتن" كه كمی پیش، از قول بعضی روان‌شناسان آوردیم .
مشكل دانش‌های بشری به خصوص علوم انسانی درعصر حاضر، این است كه ارتباط خود را با خداوند یگانه وحكیم كه آفریدگار جهان هستی است، قطع كرده‌اند.
فطرت دركنار دیگر عوامل
روان‌شناسان نامدار و پژوهشگر نمی‌خواهند "فطرت" را در كنار دیگر دلایل و عوامل تحلیل رفتار انسانی قرار دهند. در سال‌های اخیر نیز هرجا به پدیده‌ای فراگیر و ریشه‌دار برخورد می‌كنند دست به دامن روان‌شناسی تكاملی می‌شوند و منشأ آن پدیده را در رفتارهای حیواناتی جستجو می‌كنند كه در رتبه‌های تكاملی پایین‌تر از انسان قرار داشته‌اند.
شگفت‌انگیز و تأسف‌بار اینكه روان‌شناسان مسلمان نیز همان تحلیل‌ها را ترجمه می‌كنند و به صورت تألیف در اختیار خوانندگان خود قرار می‌دهند. چرا از به كاربردن واژة فطرت هراس داریم و نمی‌خواهیم رفتارهایی را كه در همه زمان‌ها و مكان‌ها به گونه‌ای یكسان رخ می‌دهند، فطری بنامیم؟
دانشمندان خداشناس، مانند دیگر همكاران دانش‌‌آموخته خود از همه دستاوردهای علمی بهره می‌جویند، به همه عوامل زیست‌شناختی، روان‌شناختی و اجتماعی‌ـ فرهنگی باور دارند، اما چون جهان را پدیده‌ای تصادفی، بدون خالق و برنامه‌ریز نمی‌دانند، اراده و برنامه این مالك هستی را نیز به حساب می‌آورند.
اگر بررسی‌های دقیق و ژرف ثابت كنند كه همه فرزندان انسان در مرحله سنی 12- 7 سال از جنس مخالف فاصله می‌گیرند و در مرحله بعد به آنها كشش پیدا می‌كنند، به این فكر می‌افتیم كه برنامه و حكمت خداوند از این گرایش‌چه بوده است؟
حسن و فایده چنین مطالعه و تفكری این است كه بعد از یافتن پاسخ، یعنی فهم رمز و راز خالق هستی از پدیده‌ای فراگیر، جهت طبیعی و سالم آن برایمان روشن می‌شود و می‌توانیم مسیر بهنجار و دوستی را برای تربیت و رشد افراد انسانی مشخص كنیم.
قرآن مجید در سوره حج ( آیات 7- 5 ) مراحل رشد و تحول انسان را از قبل از انعقاد نطفه تا زمان مرگ به كوتاهی و دقت بیان می‌كند و حكمت این تحولات را در اثبات حقانیت خداوند و تردیدناپذیر بودن روز رستاخیز یادآور می‌سازد. ( و البته این به عهده خود انسان‌ها است كه به مدد بررسی‌های زیست‌شناختی و روان‌شناختی جزئیات این بیان فشرده را بكاوند و دانش‌هایی را با منشأ و رنگی الهی پدید آورند و گسترده و بالنده سازند.)
سعدی، همین حكمت الهی را در توضیح مراحل رشد و تحول انسان به زیبایی نشان می‌دهد :
ای كه وقتی نطفه بودی بی‌خبر
وقت دیگر طفل بودی شیرخوار
مدتی بالاگرفتی تا بلوغ
سروبالایی شدی سیمین عذار
همچنین تا مرد نام‌آور شدی
فارس میدان و صید وكارزار
آنچه دیدی برقرار خود نماند
وین چه یعنی هم نماند برقرار
دیر و زود این شكل و شخص نازنین
خاك خواهد بودن و خاكش غبار
خلاصه آنكه پروردگار توانا و دانای هستی كودكان بشر را به گونه‌ای آفریده كه در دورة پیش از نوجوانی از دوستان جنس مخالف خود ( هرچند مانند كشورهای غربی سال‌ها با هم باشند و با هم درس بخوانند ) فاصله بگیرند تا هویت جنسی آنها تقویت شود: دختران ویژگی‌های دخترانه بگیرند و در پسران صفات پسرانه جا بیفتد، همین خداوند بزرگ و حكیم، در چند سال بعد علاقه و كشش به جنس مخالف را در درون فرزندان آدمی شعله‌ور می‌سازد تا با همه منع كردن‌ها و بگیر و ببندهای والدین، مربیان و مأموران حكومتی، دختر و پسر با هم ارتباط برقرار كنند و اگر به خوبی راهنمایی شوند در مسیری گام بر‌دارند كه پروردگار آنها برایشان رقم زده است . 
 

مراحل متوالی و زنجیره‌ای هستند. كودك از مرحله یك به مرحله دو و از مرحله دو به مرحله سه و تا آخرین مرحله می‌رود.
هیچ مرحله‌ای را نمی‌توان جا گذاشت. كودك نمی‌تواند از مرحله یك به مرحله سه برود. همه آنها در سفر پرماجرای رشد باید بعد از مرحله اول به مرحله دوم برسند.
در هر مرحله تحولی كیفی در توانایی‌ها روی می‌دهد. ویژگی هر مرحله‌، یك الگوی رفتاری ـ شناختی و اجتماعی خاص است كه با رفتارهای مرحله قبلی تفاوتی كیفی دارد. هرمرحله به نحوه عمل كودك بستگی دارد.
در ورود و خروج كودكان، به هر مرحله تفاوت‌های فردی وجود دارد. سن و مرحله یكی نیستند. برخی كودكان بعضی از مراحل را طولانی‌تر طی می‌كنند.
   

 

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 11:25
بهداشت روانی

سایه های بدبینی
رنجنامه این مقاله نمایاندن گوشه‌ای از كژكاری‌های روبه افزایش مردان به ظاهر توانمندی است كه موقعیت اجتماعی خود را، ناجوانمردانه، به كار می‌گیرند تا زنان پاكدامنی را كه در دایره قدرت آنها هستند وادار به رابطه‌ای غیراخلاقی كنند.
 این سوءاستفاده از قدرت، «مزاحمت جنسی» یا به تعبیر" اوفیر"  تجاوز كوچك نام دارد. بدین معنی كه مرد صاحب جاه، طرف مقابل خود را به صورت ضمنی یا مستقیم مجبور می‌كند تا به خواهش‌های نفسانی او تن دردهد وگرنه استخدام، ادامه كار و یا ارتقایش دچار توقف و مشكل می‌شود!
غم‌انگیز است انسانی كه به قول خواجه اهل راز، هر بامداد و شام او را از عرش الهی ندا می‌دهند و ذكر خیرش در عالم قدس، حاصل تسبیح فرشتگان است و می‌تواند به دلیل كرامت ذاتی خود دردانه هستی و جانشین خداوند در ناسوت و ملكوت شود، این‌گونه در چاه طبیعت فرو افتد، صفای جانش را با خاشاك هوس تیره و آلوده سازد و این عتاب سازنده را به دل نسپارد:
كه‌ای بلند نظر شـاهباز ســـدره نشین
نشیمن تو، نه این كُنج محنت آبادست
ترا زكنگره عرش می‌زنند سفیر
ندانمت كه در این دامگه چه افتادست
اما رنج‌آورتر این است كه در جامعه انسانی و به‌ویژه در نظام اسلامی، هرزه‌پویان بداندیش دارای موقعیت و مقام ‌شوند و به همكار، مُراجع و دانشجوی خود، نه به‌عنوان امانت كه همچون طعمه و ابزار بنگرند.
قرآن، كه كامل‌ترین نسخه وحیانی و آخرین منشور یزدانی است، برای كارگزاران اجتماع دو شرط اساسی قائل است:
«توانایی» و «امانتداری». «اِنَّ خَیْرَ مَنْ اسْتَأْجْرتَ القویُّ الامین؛ بهترین كسی كه می‌توانی به او مسئولیت بسپاری امین توانمند است.» (قصص 26)
روشن است كه منظور كلام خدا از توانایی، تنها قدرت جسمی نیست، بلكه مراد كارآمدی علمی و تجربی و قوت در انجام وظیفه است. مدیر توانا كسی است كه حوزه مأموریت خود را به خوبی بشناسد، در برنامه‌ریزی بصیر و چیره باشد و بتواند با شكیبایی و مهارت همكارانش را به سوی هدف‌هایی روشن هدایت كند. علاوه بر این شایستگی‌ها كه در دانش مدیریت تفصیل آنها را می‌بینیم، قرآن بر ویژگی مهم امین بودن نیز تأكید می‌كند.
امین ،انسانی خیرخواه، درستكار و پاكدامن است. نمونه‌ای است از حاملان بار امانت الهی كه وجودشان سرشار از فروغ ایمان و گرمای امنیت است و به همین رو به دیگران و بویژه به كسانی كه با آنها پیوندی نزدیك دارند، امان و ایمنی می‌دهند.
اگر مدیری كه وظیفه دارد با برنامه‌ریزی درست و سازنده و سامان‌دهی مناسب، افراد مجموعه خود را در مسیر نوآوری و شكوفایی ارتقا دهد و مؤسسه‌اش را به بالاترین میزان بهره‌وری برساند، سر به اطاعت نفس فروآورد؛
اگر معلمی كه باید زلال گوارای حكمت را در كام جان شاگردانش بریزد و آنها را به سوی چكاد آزادگی و پارسایی رهنمون کند، تیر مسموم نگاه خود را به آنها بدوزد و فریبكارانه روزنه‌ای برای تصاحب جسمشان بیابد؛
اگر درمانگری كه انتظار می‌رود با كلام و دانش و رفتارش، شفابخش آلام دردمندان آسیب‌دیده شود، از زخم جسمی و روانی مراجعان خود برای رسیدن به خواسته‌های نفسانی بهره‌گیرد، فروغ معنویت و شادابی از جامعه دور می‌شود و ابر تیره بدبینی و نومیدی بر فضای زندگی مردم سایه می‌افكند.

 

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 11:24
بهداشت روانی

طی 25سال گذشته، ارتباط با جنس مخالف افزایش سه برابری داشته است... سن شروع اولین رابطه به سالهای اول نوجوانی یعنی حدود دوازده- سیزده سالگی رسیده است... سطح رابطه ها از عاطفی به تماس جسمی کشیده شده است ... و رابطه همزمان با چند نفر از جنس مخالف افزایش چشمگیری داشته است.
تحقیقی که سال گذشته در یکی از دانشگاههای تهران بر روی دانشجویان رشته های مختلف انجام شده نشان میدهد که حدود 93 درصد از پاسخگویان با انگیزه های مختلفی نظیر ازدواج یا صرفاً دوستی و یا دوستیهای مجازی و اینترنتی با جنس مخالف رابطه داشنند و یا دارند. همچنین، 21 درصد از آنها با انگیزه ازدواج اقدام به برقراری رابطه کرده اند. از این میان، 7/50 درصد فقط یک بار دوستی با جنس مخالف را تجربه کرده اند. نحوه آشنایی نیز اغلب در محیط دانشگاه، اینترنت، معرفی دوستان، آشنایی خیابانی، خویشاوندان و همسایگان بوده است. نتایج این تحقیق در مورد آشناییهای اینترنتی، اغلب آنها را با هدف سرگرمی، دوستیابی، پیدا کردن شریک برای رابطه جنسی در عالم واقعی یا مجازی، و تنها در 2/3 درصد موارد با هدف ازدواج میداند.

وقتی دوستیها تغییر میکند
یادآوری زمان کودکی نشان می دهد که بسیاری از ما در خاطراتمان چند دوست از جنس مخالف داشتیم، در حالی که اصلاً ذهن ما خط و مرزهای جنسیتی را نمی شناخت. رابطه با جنس مخالف در دوره قبل از دبستان زیاد و با آغاز دوره دبستان به تدریج کاهش می یابد. مهمترین کارکرد جدایی جنسیتی در این دوره تقویت هویت جنسی کودک از طریق همانندسازی با افراد همجنس است. اما با آغاز دوره نوجوانی، شرایط ارتباطی فرد تغییر میکند. نوجوانی دوره شکل گیری هویت، خودمختاری و فاصله گرفتن از والدین، تعصب به دوستان، بیداری میل جنسی، و بروز مشکلات روانی و اجتماعی است. نوجوان، به تدریج، با میل شدید درونی و تحت تأثیر همسالان از بیرون، به جنس مخالف نزدیکتر میشود. پس برقراری رابطه با جنس مخالف که برایند طبیعی بیداری میل جنسی و رشد عاطفی است، در این دوره رخ می دهد.

منشأ آتش و پنبه 
احتمالاً خانواده های زیادی را دیده اید که نظر مخالفی به رابطه فرزندشان با جنس مخالف ندارند و معتقدند آنها در این شرایط تجربه کسب میکنند، اما روانشناسان و تحلیل گران اجتماعی معتقدند دلایل متعددی وجود دارد که اینگونه روابط به صورت ساده و پاک ادامه نمی یابد.غریزه جنسی در ادامه نیافتن یک رابطه به صورت ساده و پاک نقش مهمی ایفا میکند. به دلیل تفاوتهای زیادی که بین دخترها و پسرها وجود دارد دخترها بیشتر تحت تأثیر مسائل عاطفی و روانی و پسرها تحت تأثیر مسائل جسمی و جنسی قرار دارند.
ثابت شده  است که مردان در ارتباط با زنان نخست در پی تماس جنسی هستند و پس از آن دلبستگی عاطفی پیدا میکنند، ولی زنان نمی خواهند به چنین رابطه ای برسند و در صورت تجربه آن احساس گناه میکنند. همچنین مردان بیشتر به تماس جسمی و زنان به قدم زدن و گفتوگوی عاشقانه رغبت نشان میدهند.

پیامد عشقهای آتشین
ارتباط با جنس مخالف پیامدهای بسیار مهمی دارد: اختلالات عاطفی و روانی، مشکلات تحصیلی و اجتماعی، تشدید درگیریهای خانوادگی، گرایش به مصرف مواد مخدر و الکل، پنهان کردن و تحریف هویت، برداشت منفی از ظاهر خود، بارداری ناخواسته، ابتلا به بیماریهای مقاربتی، و تجاوز در قرارهای عاشقانه (Date Rape) البته سن پایین هنگام شروع رابطه، برقراری روابط کوتاه مدت، و برقراری رابطه با چند نفر به طور همزمان این عوامل را تشدید میکند.
  انواع واکنشهای والدین به دوستی و ارتباط فرزندانشان با جنس مخالف را می توان اینگونه دسته بندی نمود :1-مفید دانستن برای رشد فکری، عاطفی و اجتماعی و در نتیجه، تشویق کردن و آزاد گذاشتن فرزند؛ 2-آزاد گذاشتن همراه با توصیه های اخلاقی و رعایت خط قرمزها3- آزاد گذاشتن فرزند به خاطر اجتناب از حریص شدن و درگیریهای خانوادگی؛ غافل بودن یا خود را به غفلت زدن؛4-اعمال محدودیتهای گوناگون در رفت وآمدها، مهمانیها و استفاده از تلفن همراه و اینترنت؛5-برخوردهای تند و خشونت آمیز.

پیشگیری، پیشگیری، پیشگیری
باید گفت خانواده ها در سطح اول کاهش عوامل ارتباط با جنس مخالف در نوجوانان و جوانان یعنی عواملی که احتمال ورود فرزندشان به اینگونه روابط را کاهش میدهد، وظایفی برعهده دارند که شامل موارد زیر است: اعمال روش فرزندپروری مقتدرانه؛ ارائه الگوی تربیتی سالم؛ افزایش سطح دینداری و معنویت فرزندان؛ برنامه ریزی برای موفقیتهای آموزشی، هنری و ورزشی فرزندان؛ دادن آگاهیهای مورد نیاز به صورت مستقیم و غیرمستقیم؛ حساسیت و دقت به دوستان فرزندان.
سطح دوم پیشگیری یعنی تشخیص بهنگام نشانه ها عبارت است از: تغییر در ظاهر و پوشش فرزند؛ افت تحصیلی؛ عوض شدن شبکه دوستان؛ پنهانکاری در مسائل مالی و استفاده از وسایل ارتباطی؛ بی نظمی در برنامه ریزیها و رفت وآمدها؛ دگرگونیهای خلقی و رفتاری. بسیاری از نشانه ها در این سطح مشابه اعتیاد به مواد مخدر است.
سطح سوم پیشگیری نیز عبارت است از: اجتناب از برخوردهای تند و خشونت آمیز؛ خودداری از سرزنش و دادن پند و اندرزهای زیاد و مکرر؛ اجتناب از طرد عاطفی و جسمی فرزند؛ یاری خواستن از افراد عاقل و سالم و در عین حال، محبوب فرزند؛ مراجعه به مشاور و روانشناس آگاه و باتجربه.
 

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 11:23
بهداشت روانی

که عشق آسان نمود اول...
دکتر محمود گلزاری / روانشناس
     ورود به دانشگاه پر است از تجربیات متفاوت و چالشهای جدید. از سیستم تدریس و امتحانات گرفته، تا دوری از خانواده و زندگی با چند غریبه در خوابگاه که هرگز آنها را ندیده اید. اما امروز که بعد چند سال خاطرات سال اولم را مرور میکنم، هیچ موضوعی را چالش برانگیزتر از برخورد و تعامل با جنس مخالف در این محیط جدید نمی بینم.
خاطرات سال اول من پر است از ماجراهای خودم و دوستانم از عشقهای در یک نگاه، شناختهای اشتباه، شکستهای عاطفی، ناکامیها، گریه ها و احساس پوچی و دوباره بلند شدنها، امیدها و عشقهای تازه.

  عشق در یک نگاه
روز اول دانشگاه برای همه پر از خاطره است. احساس موفقیت و افتخار، کشیدن یک نفس راحت بعد از کنکور، آماده شدن برای محیط تازه و تجربیات نو و... . یکی از جالبترین خاطره های روز اول دانشگاه را رضا، دوست شیرازیم، برایم تعریف کرد. روز اول به مناسبت ورود ما به دانشگاه جشن مفصلی گرفته بودند و بعد از ثبت نام و جشن، دانشجوهای سال بالایی قسمتهای مختلف دانشگاه را به ما نشان میدادند. بیشتر دانشجوها نسبت به محیط جدید احساس غریبی میکردند. اما داستان در مورد فرشته فرق میکرد. او دختر صمیمی و خونگرمی بود که از همان اول شروع کرد با اولین نفری که کنارش بود یعنی رضا صحبت کردن. رضا که هیچوقت رابطه مستقیم با دخترها نداشت و از خانواده ای سنتی و مذهبی بود، اولش خجالت میکشید. ولی کمکم یخ او هم آب شده بود و شروع کرده بود به گرم گرفتن با فرشته. در تمام روز اول دانشگاه، شاید تنها کسانی که با هم مشغول صحبت شدند، رضا و فرشته بودند.
بعدها رضا برای من تعریف کرد که آن شب از خوشحالی تا صبح نخوابیده و احساس میکرده عشق رویاهایش را پیدا کرده است. یک روز صبح که رضا به عشق دیدار فرشته راهی دانشگاه شده بود، فرشته به محض دیدار او سلام و احوالپرسی گرمی کرده بود و با هم به طبقه سوم دانشگاه که کلاسها برگزار میشد رفته بودند. اما پیش از رفتن سر کلاس، فرشته پسر قدبلندی را که از آنجا رد میشد، صدا زد و رضا را به او معرفی کرد. «فرید، این رضا همکلاسیمه که برات تعریف کردم؛ رضا، فرید شوهرم.»
هنوز هم زمانی که رضا این خاطره را تعریف میکند، از خجالت سرخ میشود. از این خاطراتِ عشقِ در یک نگاه و در یک روز، تا دلتان بخواهد به یاد دارم. هر چند که با گذشت زمان و شروع کلاسها، روابط بیشتر از روزهای قبل برمبنای شناخت افراد از هم شکل میگیرد، اما بسیاری از عشقها در همان روزهای اول به دلیل کمبود شناخت افراد از جنس مخالف، تفاوتهای فردی و تفاوتهای فرهنگی، به سادگی به ناکامی کشیده میشود.   
(مانی- ر، دانشجوی کارشناسی ارشد) 

  ترم اولی ها و جنس مخالف
جوانان یا بهتر بگوییم نوجوانانی که به عنوان دانشجو، زندگی پرفراز و نشیب دانشگاهی را آغاز میکنند، در دوستی با افراد جنس مخالف – که البته دارای برخی فایده های روانی و اجتماعی است- گاه دچار مشکلات و بحرانهایی میشوند که تا سالیان دراز، همچون ابری تیره بر آسمان زندگی آنها سایه می افکند و شادابی و کامروایی را از آنها دور میکند.
در این نوشتار به کوتاهی ویژگیهای سال اولیها، انگیزه های آنها از برقراری رابطه با جنس مخالف، پیامدهای آن و نیز روشهای پیشگیری و رهایی از آسیبهای اینگونه دوستیها را بیان میکنیم.

  سال اولی کیست؟
  بیشتر سال اولیها پسران و دخترانی هستند 19،18ساله، که تا حدود سه ماه قبل از ورود به دانشگاه دانش آموزانی بوده اند تلاشگر و پرکار که زمان زیادی را به درس و مشق مدرسه میگذرانده اند و تنها نگرانی و دغدغه فکری آنها پذیرفته شدن در دانشگاه بوده است.
  در دوران دانش آموزی، پدران و مادران آنها، به ویژه در دوسال آخر مدرسه، همه نوع حمایت عاطفی، مالی و امکاناتی را به اندازه توان خود، در اختیار فرزندانشان قرار میدادند و در کنار محبت و حمایت زیاد و بی دریغ، بر تمام کارهای آنها از قبیل زمانهای رفت و آمد، خوابیدن و استراحت، شیوة گذراندن اوقات فراغت و خصوصیات دوستان و خانواده هایشان نظارت میکردند.
  بیشتر سال اولیها، تا پیش از ورود به دانشگاه تماس زیاد و نزدیکی، حتی با جوانان غیرهمجنسِ فامیل هم نداشته اند.
  آنها در زمان دانش آموزی، کشش جنسی خود را با پشتوانة تربیت دینی و به خاطر نهی و مراقبت والدین و نیز خستگی ناشی از پرکاری، مهار میکردند و یا رهایی از آن را به رؤیاهای شبانه و روزانه می سپردند.
  از سوی دیگر چون نظام آموزشی ما در ایران، تأکید خود را بر حفظ کردن مطالب دهها کتاب پرحجم درسی گذاشته و به تأیید و حمایت خانواده های ناآگاه و نگران، و همنوا با بنگاههای آزمند تقویتی و کنکور، شعار «زگهواره تا گور تستی بزن!» را به جای آموزههای «زگهواره تا گور دانش بجوی» و «توانا بود هر که دانا بود» نشانده است، نوجوانان ایرانی، نه تنها مهارتهای برقراری ارتباط، حل مسئله، مهار خشم، ابراز وجود، خویشتنداری و مقابله با استرس را نمیآموزند، بلکه با وجودهایی آکنده از اضطراب، کمرویی، ضعف اعتماد به نفس و احساس گناه و سرمست از رتبه های یک رقمی و دورقمی، به غرقاب محیطی پر از ابهام و مشکل با و پرسشهای جدید پرت میشوند!
آری، در آغــــــاز زندگی دانشجویی، پرنده های نورسی بودید که تا دیروز در زیر پر و بال مادران خود آرام گرفته بودید. ماشینهای خودکار حفظ کتابها وگزینه ها، قهرمانان خوش باور عشقهای خیالی، خستگان و آزردگان عرصه درس و تست! عصیانگران خشمگین از مراقبتهای گاه و بیگاه بزرگترها، و خاموشان پرآزرمِ از به زبان آوردن یا به خیال کشیدن نام و نشان دختر یا پسری آشنا و بیگانه، یکباره خود را در کنار دهها نفر از همسالان جنس مخالف می بینند، هیجان زده و نگران میشوند و هرکدام با انگیزهای در دام نگاهی، لبخندی و کلامی می افتند.

  انگیزه های ارتباط
کشش طبیعی: مهمترین انگیزه توجه به جنس مخالف، کششی است سالم و غریزی که خداوند در نهاد انسان قرار داده است. در مقاله هایی که در قسمت های قبل نوشته ایم، یادآور شده ایم که سیمای دوستی با جنس مخالف در سه دورة تحولی: تولد تا 6 سالگی، 7 تا 12سالگی  و نوجوانی و بعد از آن، با هم تفاوت دارند. از سن 13 سالگی، همزمان با افزایش ترشحات غدد درون ریز، رشد ابعاد جسمی و پدیدار شدن ویژگیهای اولیه و ثانوی جنسی، توجه به محرکهای جنسی و جنس مخالف در نوجوان بیدار میشود و به مرور شدت میگیرد.
فراهم بودن زمینه دوستی: چون دختران و پسران زیادی یا با هم در یک رشته درس میخوانند و یا در یک دانشگاه کنار هم هستند، فرصت زیادی برای تماس با یکدیگر  پیدا میکنند.
آزادی برای برقراری ارتبــــــــاط: دانشجویان چه در شهر خود درس بخوانند، چه در شهری دیگر، مانند دوره دبیرستان در معرض نظارت و مراقبت شدید والدین و بزرگترهای خود نیستند. از این رو، راحتتر و بدون واهمه میتوانند اقدام به دوستی با جنس مخالف کنند.
استقلال طلبی: عده ای از جوانان که فکر میکنند قبل از دانشگاه استقلال و آزادی عمل نداشته اند، بیش از دیگران حریص اند که استقلال طلبی خود و رهـــــا شدن از محدودیتهـــای خانوادگـــی را با گرفتن دوســـت دختر یا پسر برآورده سازند.
شـــرایط روحــی: روان رنجوری ناشی از مشــــــکلات زندگی قبلی، یا اضطــــراب و احسـاس تنهایی در زندگی جدید، بعضی را وا میدارد که برای به دست آوردن آرامش خود به سوی رابطه با جنس مخالف کشیده شوند؛ رابطه ای که ثابت شده در مراحل اول دوستی، به راستی منبعی شادی آور و تسکین دهنده است.
فشار گروه همسال: نوجوان و جوان، از دوستان همسال خود بسیار تأثیر می پذیرد. از این رو اگر در دانشگاه و کلاس و یا در جمع دوستان خوابگاهی، چند نفری او را تشویق به برقراری رابطه با جنس مخالف کنند و به خصوص اگر با توجیهات روشنفکرنمایی و تجددمآبی، نداشتن این نوع دوستیها را نشانه عقب ماندگی و تحجّر بدانند، جوان تازه وارد نمیتواند در برابر اصرارها و ریشخندهای آنان تاب بیاورد.
 آمادگیهای پیشین: با آنکه گفتیم بیشتر سال اولیها در گذشته نزدیک، دانش آموزان تلاشگری بوده اند که با مراقبت والدین خود، فقط درس میخوانده اند و جز شرکت در کلاسهای گوناگون رسمی و غیررسمی، سرگرمی دیگری نداشته اند، اما متأسفانه برخی از دانشجویان بزرگتر و درگیر رابطه با جنس مخالف، گزارش داده اند که حدود 40درصد آنها از دوران دبیرستان و حتی دوران راهنمایی دوستی با جنس مخالف را شروع کرده اند و به این کار آگاهی کامل دارند! اینان آزمندتر از دیگران، همچون مصرف کنندگان مواد مخدر، ناآرامی و نیاز برانگیخته شده خود را  با دوست گرفتن های متعدد، آن هم در یک زمان! رفع میکنند.
نصیحت گوش کن جانا
 که از جان دوستتر دارند
جوانان سعادتمند، پند پیر دانا را 

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 11:23
مهدویت

ابعاد غیبت امام زمان (عجل الله) و خام‌اندیشی و خیال پروری ما

مدعیان ارتباط با امام زمان(عجل الله)   دروغگو و شیادند و سخنان ناپسندشان زشت و شرم‌آور و ما - گروه بی‌شماری از شیفتگان آن حضرت-  نیز خام‌اندیش و خیال‌پروریم كه می‌پنداریم می‌توان به سادگی، وبا خواندن سرودی، زمزمه ندبه‌ای و فشاندن اشكی او را زیارت كنیم!ساده و ناپخته‌ایم كه دیدار او را در مكانی مقدس، مسجدی یا سردابی، نشان می‌گیریم و روزها و ساعت‌ها پای برهنه به سوی آن رهسپار می‌شویم.
موعود همه ادیان، كه نام و كنیه پیامبر خاتم را دارد، در بسیاری صفات و ویژگی‌ها چون ولایت، امامت، عصمت،و ... همانند انبیاء و اولیای خداوند است. اما از جهات دیگری با همه آنها متفاوت است. «غیبت» یكی از مهم‌ترین این تفاوت‌هاست.
غیبت ابعاد گوناگونی دارد . روشن‌تر از همه این كه مهدی آل محمد    (عجل الله) همچون خورشیدی در پس پرده‌های ابر است كه كسی او را نمی‌بیند اما جهانیان از نور و گرمایش بهره‌مند می‌شوند. به نقل از «شیخ صدوق»، دانشمند بزرگ شیعه در كتاب «كمال‌الدین» این ویژگی برای چند تن از پیامبران الهی و البته در اندازه‌های كمتری روی داده است. اما غیبت امام عصر( علیه‌السلام) بُعد معنوی ژرفتری دارد كه فهم آن باریك‌بینی بیشتری را می‌طلبد: اگر در زمان امام صادق (علیه‌السلام) هواه‌خواه شیفته‌ای در شهر و دیاری دورتر از مدینه می‌زیست و اشتیاق آن را داشت كه امام خود را زیارت كند، نیازمند سلامت جسمانی، امنیت راه، امكانات مالی و آسوده‌خاطری از مزاحمت ماموران حكومتی بود.
در گذشته تاریخ، دشمنان و دوستان می‌توانستند پیامبر و دیگر امامان(علیهم االسلام) را ببینند، به آنها نزدیك شوند و سخنانشان را بشنوند. گو این‌كه تقرب معنوی و باطنی به آن ذوات الهی تنها برای اندكی از افراد میسر بود. چه می‌دانیم هر انسان به غیر از جسم خود كه محصور در محدوده‌های خاص مكانی و زمانی است، دنیاهای پنهان و تودرتویی دارد كه برای دگران و برای خود او نیز پوشیده و رازگون است.
گر به ظاهر آن پری پنهان بود
آدمی پنهان‌تر از پریان بود

نزد عاقل آن پری گر مُضمر است
آدمی صدبار خود پنهان‌تر است

مرد را صدسال عم و خال او
یك سر مویی نبیند حال او

آشنایی عادی می‌تواند تا مرز جسم یك فرد بیاید، اما اگر بخواهد به فراسوی تن او گام بنهد باید با احساس و اندیشه حركت كند و با بال «محبت و معرفت» به آن‌سو پربكشد. دورتر و پنهان‌تر از وادی محبت و معرفت سرزمین ناپیدای دیگری است كه با «تبعیت» و پیروی صادقانه فتح می‌شود: ان كنتم تحبون الله فاتبعونی
قرآن كه خود در پس ظاهر دلربایش، باطن‌هایی گونه‌گون دارد، در انتهای مرزهای تبعیت،عالم پهناور و حركت‌آفرین دیگری را سراغ می‌دهد كه «یگانگی و همانندی با محبوب» نام دارد. « و من تبعنی فانه منی»
با این بیان كسانی‌كه با سفر از سرزمین خود و تحمل رنج‌های جسمی می‌توانستند به زیارت یكی از پیشوایان معصوم دین برسند، تنها به ابتدای مرز وجودی امام خود كه همان دیدار ظاهری بوده‌است دست می‌یافته‌اند وگرنه هر مسلمانی «سلمان» نبوده‌است و هر شیعه‌ای به مرتبه «كمیل» و «زراره» نرسیده‌است .برای زائر آن روزگار، نگریستن به چهره حجت خدا و شنیدن كلام او فاصله بسیار زیادی تا آفاق نورانی«محبت و معرفت» و كهكشان كرانه ناپیدای « تبعیت و منیت» داشته است.
با چنین درك و نگرشی روشن می‌شود كه یكی از وجوه سازنده غیبت امام زمان(عجل الله)  این است كه متفاوت از همه انبیاء و اولیاء خدا، از آدم صفی تا امام عسكری(علیهم االسلام)، بسیاری از دوستداران و شیفتگان آن حضرت نمی‌توانند با توان جسمانی و ابزار و امكانات مادی به مرز جسم ظاهری آن حضرت نزدیك بشوند.
امام عصر(عجل الله)  در توقیعی كه توسط محمدبن عثمان فرستاده است و به زیارت رجبیه معروف است به شیعیان خود آموخته است كه مقصد اصلی خودسازی را «اصلاح ژرفای بسیار پنهان وجود» قرار دهند.
تعبیر «خبیئه اسرارنا» كه در این دعای معتبر آمده است بسیار دقیق‌تر از ناخودآگاه فردی و جمعی روان‌شناسان است و می‌رساند كه انسان با تلاش زیاد اختیار و توان چنین تهذیب نفس عمیقی را دارد.
ویژگی برجسته منتظر راستین، كه به او شایستگی دیدار حضرت را می‌بخشد همین زدودن آئینه درون از زنگار خودخواهی ‌ها و ریاكاری‌هاست.

نظر پاك تواند رخ جانان دیدن
كه در آئینه نظر جز به صفا نتوان كرد

برعهده عالمان زمان‌آگاه و فرهیختگان دین‌باور است كه با آزادگی در برابر عوام‌زدگی‌ها بایستند و با تبیین آموزه‌های اصیل و سازنده اسلام این سخن پیشوای مذهب جعفری را به شیفتگان اهل بیت بیاموزند و بر سیاستگزاری و برنامه‌ریزی‌های عملی برای تحقق چنین آموزه‌هایی تاكید ورزند:
«هركس خوش دارد در شمار اصحاب قائم باشد باید در عصر انتظار مظهر اخلاق نیك اسلامی باشد. چنین كسی اگر پیش از قیام قائم درگذرد پاداش او همانند كسانی است كه قائم را درك كرده‌ و به حضور او برسند. پس در دینداری و تخلق به اخلاق اسلامی بكوشید، بكوشید و در حال انتظار ظهور حق به سر برید»
 

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 11:22
خواص خوراکی ها

درمان اضطراب‌,داروی گیاهی درمان اضطراب‌

 

استرس، اضطراب، فشارهای روحی! نگرانی و دلهره! نگرانی از دیر رسیدن، نگرانی از عدم موفقیت، ترس از آینده، ترس از بی‌پولی، استرس‌های شغلی و تحصیلی و هزار و یک دلیل دیگر که باعث می‌شوند اضطراب تمام وجود آدم رابگیرد و امانش را ببرد.


 اضطراب و استرس 7 سال از عمر آدم را بر باد می‌دهد و بقیه را به کامش تلخ می‌کند. اما گویی در دنیای امروزه با این زندگی‌های پرتنش به خصوص در شهرهای بزرگ اضطراب و استرس جزو جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمره است و باید به نوعی با آن کنار آمد. استرس یکی از بیماری‌های جدی زمانه‌ی ماست. خوشبختانه این روزها روش‌های متعددی برای غلبه بر استرس و فشارهای روحی وجود دارد مانند یوگا، ریلکسیشن، ماساژ و غیره.

علاوه بر این‌ها یک روش کاملا طبیعی دیگری نیز وجود دارد که به کنترل احساسات منفی و اضطراب کمک می‌کند. بله استفاده از گیاهان. حتما شما هم شهرت گل گاوزبان را در کاهش استرس شنیده‌اید. باید بدانید که علاوه بر گل گاوزبان گیاهان دیگری هم هستند که استرس و اضطراب را از شما دور می‌کنند.
 
زالزالک
زالزالک خواص آرا مبخشی دارد. کپسول‌های این گیاه تپش قلب، حالت‌های عصبی، زودرنجی یا احساسات افراطی را کاهش داده و  ضربان قلب را تنظیم می‌کند. تمام این‌ها هم باعث می‌شود که آرامشتان را بازیابید و اضطرابتان کمتر شود. در این صورت خواب راحتی هم تجربه می‌کنید.

 اسطوخودوس
استرس یک گیاه ضد اضطراب است. این گیاه به راحتی می‌تواند اعصابتان را آرام و عضلاتتان را شل کند. می‌توانید روزانه دو تا سه فنجان دم کرده‌ی اسطوخودوس میل کنید. از این گیاه مفید برای رفع اختلالات خواب، سردرد و ناراحتی‌های عصبی نیز استفاده می‌شود.

در واقع دم کرده این گیاه مانند یک مسکن عمل می‌کند که سیستم عصبی را آرام کرده و اختلالات خواب را رفع می‌کند. روغن یا افشره‌ی خوراکی اسطوخودوس نیز برای کاهش و درمان استرس و فشارهای روحی توصیه می‌شود. البته استفاده از افشره‌های خوراکی برای زنان باردار، شیرده و کودکان توصیه نمی‌شود.
 
گیاه جینسنگ
گیاه جینسنگ برای مقابله با استرس و تقویت سیستم ایمنی بدن فوق‌العاده است. این گیاه به طور موثر با اضطراب مقابله کرده و خواب راحتی را برای شما به ارمغان می‌آورد. می‌توانید از کپسول‌های 25 تا 50 میلی‌گرمی عصاره‌ی خشک جینسینگ استفاده کنید. دکتر داروساز می‌تواند در مورد میزان مصرف آن توضیحاتی به شما بدهد. توجه داشته باشید که دوره‌ی درمانی با این گیاه نباید بیش از 3 ماه طول بکشد.
  

درمان اضطراب‌,داروی گیاهی درمان اضطراب‌

بادرنجبویه
بادرنجبویه خواص آنتی اکسیدانی دارد و دم کرده‌ی آن نیز آرامش‌بخش است و با اضطراب مقابله می‌کند.

به عقیده‌ی محققان این گیاه اختلالات عصبی مانند خوابی، نگرانی و آشفتگی را برطرف می‌کند.

از روغن این گیاه نیز برای رفع تنش‌های عصبی استفاده می‌شود.

 سنبل الطیب
سنبل الطیب یک درمانگر همه کاره است. دم کرده یا کپسول‌های آن آرامبخش اعصاب است، حالت‌های عصبی را کاهش داده و کیفیت خواب شما را بهبود می‌بخشد. در واقع این گیاه خواب راحتی برای شما فراهم می‌کند بدون اینکه بعد از مصرف آن دچار خواب‌آلودگی شده باشید.
 
بابونه
بابونه هم یکی از آن گیاهان همه‌کاره هست. علاوه بر اثر مفیدی که روی پوست می‌گذارد آرامبخش، ضداسپاسم، ضد التهاب، ضدعفونی‌کننده، بادشکن و برطرف‌کننده‌ی جراحات می‌باشد. اگر دچار حالت‌های عصبی شده‌اید، مضطرب، نگران، آشفته، بی‌خواب هستید و سردردهای عصبی و میگرنی گرفته‌اید بابونه را دریابید. این گیاه به جذب مواد معدنی کمک زیادی می‌کند. توصیه می‌کنیم از عطار یا دکتر داروساز نحوه‌ی مصرف این گیاه را بر حسب نوع نیازتان جویا شوید.

  درمان اضطراب‌,داروی گیاهی درمان اضطراب‌

 گیاه رازک
رازک قدمتی هزاران ساله دارد. این گیاه آرام‌بخش و خواب‌آور طبیعی است. 15 گرم گیاه رازک را در یک لیتر آب جوش بریزید و اجازه دهید به مدت حدود 10 دقیقه بجوشد. سپس بگذارید محلول به دست آمده خنک تر شود و سپس آن را صاف کنید.

می‌توانید روزانه 2 تا 3 فنجان از این دم کرده میل کنید. مصرف این جوشانده برای درمان دل شوره، نگرانی و استرس بسیار مفید است.
 
چند توصیه‌ی کلی
اول از همه بدانید که شما تنها نیستید این روزها اضطراب و استرس همه‌گیر شده است. همه درگیر این مشکل هستند باید راهی برای کاهش آن پیدا کرد.

* به طور منظم ورزش کنید.

* مواد غذایی متنوعی در برنامه‌ی غذایی‌تان بگنجانید.

* مصرف الکل، دخانیات و کافئین زیاد را کاهش دهید.

* به اندازه‌ی کافی بخوابید.

* روی تنفستان تمرکز کنید. به آرامی و از شکم نفس عمیق بکشید.

* زمانی که اضطراب تمام وجودتان را می‌گیرد دستهای‌تان را خیلی محکم مشت و سپس رها کنید.

* به خاطرات خوبتان فکر کنید و سعی کنید ترس را با غرق شدن در خاطرات خوب از خود دور کنید.

منبع:beytoote.com

دوشنبه 21/5/1392 - 17:13
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته