• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2200
تعداد نظرات : 159
زمان آخرین مطلب : 3876روز قبل
خواستگاری و نامزدی

ابهام در ملاک های همسرگزینی

در سال‌های اخیر، آمار طلاق در ایران افزایش نگران‌كننده‌ای داشته است، در شهر بزرگی مانند تهران، 25 درصد زنان و شوهران جوان در كمتر از 5 سال از آغاز زندگی، از هم جدا می‌شوند، 50 درصد آنان با نوعی طلاق عاطفی زندگی خود را با آشفتگی ادامه می‌دهند و فقط یك‌چهارمِ پیوندهای زناشویی محكم و پایدار باقی می‌ماند، شاید این امر بدین دلیل باشد که به سهم عوامل فرهنگی و آموزشی کمتر توجه شده ، بنابراین باید به سهم عوامل فرهنگی و آموزشی، بیش از عوامل اقتصادی، توجه كرد. مهم‌ترین عوامل فرهنگی و آموزشی به‌ترتیب زمانی عبارت است از:
1-  كمبود انگیزه ازدواج حتی برای افرادی با امكانات اقتصادی و شغلی
2- آگاه نبودن نسبت به ملاك‌‌های اصلی در انتخاب همسر
3-  ابهام در روش‌های تشخیص ملاك‌ها
4- ناآشنایی با مراحل ارتباط و تشخیص
5-  روشن نبودن روش‌های مناسب و اطمینان‌بخش برای یافتن فرد خواهان ازدواج و تماس با او
6- ابهام در فاصله زمانی عقد تا ازدواج
7-  ناآگاهی همسران از نحوه ارتباط با یكدیگر و خانواده‌هایشان در دوران عقد
8- ناهماهنگی و نبود تفاهم در میزان مهریه، جهیزیه، خرید و انواع مراسم (نامزدی، عقد، عروسی، حنابندان، پاتختی و... )
9-  ناآشنایی با شیوه‌های ارتباط مؤثر با همسر (كلامی و رفتاری) و رعایت نكردن آنها 
 10 - نداشتن آگاهی و مهارت در رفتار و رابطه جنسی (تفاوت‌ها، محدودیت‌ها و روش‌ها) 
 11 - ضعف مدیریت در برخورد با خانواده خود و همسر بعد از ازدواج 
12 - آشنا نبودن با مدیریت حل اختلافات زناشویی 
13 - مشخص نكردن هدف‌های كوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت برای زندگی مشترك
14 - نداشتن صبر، تلاش، هماهنگی و همكاری برای رسیدن به هدف‌ها
15 -درهم‌آمیزی مرزهای حمایت و دخالت والدین و در نتیجه سست شدن پایه‌های مسئولیت‌پذیری و استقلال همسران جوان
16- اهمیت ندادن به مشاوره و مشخص نكردن مشاور یا مشاوران مورد قبول همدیگر

این موارد را می‌توان به طور كلی در دو گروه زیر جای داد:

قبل از ازدواج 
 -1 انگیزه
 -2 ملاك‌ها: الف) تشخیص، ب) روش‌های تشخیص، ج) مراحل تشخیص
 -3 راه‌های پیدا كردن فرد مورد نظر

بعد از ازدواج 
 - 1 آداب و رسوم
 -2 آموزش‌های مورد نیاز
-3مشاوره هنگام ضرورت

ملاك‌های انتخاب
به خودتان و ویژگی‌هایتان توجه كنید: سن، قد، وزن، چهره، مو، لحن صدا، تیپ، پوشش، وضعیت سلامت جسمی، خلق‌ و خو، روحیه و خصوصیات روانی، نژاد، ویژگی‌های نسبتاً ثابت شخصیت، عادت‌ها، حوادث‌ و تجربه‌های گذشته، عده دوستان و خصوصیات هر كدام، میزان تحصیلات، رشته تحصیلی، شغل‌های قبلی، شغل كنونی، هدف‌ها و آرزوها، وضعیت مالی، درآمد ثابت، محل تولد، محل زندگی، وضعیت مسكن (شخصی، اجاره‌ای و...) رابطه‌های قبلی با جنس مخالف، عقد و ازدواج قبلی، وضعیت كنونی پدر و مادر (سن، تحصیلات، شغل، موقعیت اجتماعی، بیماری‌ها، سوابق زندگی، تفاهم با یكدیگر و...)، وضعیت خواهران و برادران (تعداد، سن، تحصیلات، سلامت جسمانی، شغل، مشكلات روانی و اخلاقی و وضعیت خانوادگی هر كدام)، وجود خواهران و برادران تنی، ترتیب تولد (فرزند چندم)، علاقه‌های ورزشی و هنری و تفریحی، مهارت‌های ورزشی و هنری و ارتباطی، سطح مطالعه، كتاب‌ها و مجلات مورد علاقه، فعالیت‌های اوقات فراغت، میزان وابستگی (به پدر و مادر، خواهر، برادر، دوست، معلم و همكار)، دین و مذهب، میزان ‌پایبندی به باورهای دینی، دیدگاه‌های سیاسی، مسائل مربوط به فرزندان (علاقه، جنسیت، تعداد، حساسیت‌های تربیتی)، الگوها و گروه‌های مرجع، میزان اعتقاد به مشاوره،  مشاوران مورد قبول، انگیزه و هدف‌های ازدواج، شرایط همسر آینده، انتظار از همسر، و موارد جزئی‌تر هركدام از اینها.
حال اگر كسی بخواهد شما را به همسری برگزیند به كدام‌یك از این ویژگی‌ها باید بیشتر توجه كند؟ پاسخ به این پرسش به پرسش دیگری برمی‌گردد و آن اینكه ازدواج چیست و مهم‌ترین اهداف آن كدام است؟
خانواده نهادی اجتماعی است كه ریشه در فطرت آدمی دارد و پیوندهای آن آثار ژرف و همه‌جانبه و دیرپایی بر فرد و جامعه می‌گذارد. این نهاد با ازدواج دائم و قانونی زن و مرد شكل می‌گیرد. مهم‌ترین هدف‌های ازدواج افزایش سلامت، آرامش و شادكامی انسان‌ها و رساندن آنها به بلندای روشن رشد و كمال و نیز به‌دنیا آوردن، پرورش و تربیت فرزندانی سالم، شایسته و مسئول برای جامعه بشری است.
 اسلام فواید و بهره‌های زیر را برای ازدواج موفق برمی‌شمارد:
 -1 برآورده شدن بخش عمده‌ای از نیازهای اساسی انسان و در نتیجه به‌دست آوردن آرامش روانی پایدار (سوره روم، آیه 21)
2 - به دنیا آوردن، پرورش و تربیت فرزندانی تندرست و نیك‌سیرت كه شادی‌افزای وجود والدین شوند و پیشوایان هدایتگر جامعه (سوره فرقان، آیه 74)
-3  حفظ و افزایش پارسایی و پاكدامنی
-4  رسیدن به شادكامی و سعادت
-5  نیرومندی و پابرجایی ایمان و دینداری
6 - گشایش و گسترش روزی و رفاه زندگی
-7  پاكیزه شدن اخلاق و نیكو شدن اندیشه و احساس و رفتار
 -8 بالندگی خوی بزرگواری و مردمداری
 -9 یافتن تكیه‌گاهی محكم در رویدادهای آسیب‌رسان
 -10 پیدا كردن همراه و همسفری امیدبخش در مسیر فرمانبری حق (وسایل‌الشیعه، ج 14)
بیندیشیم كه برای دستیابی به هدف‌ها و بهره‌های دهگانه بالا، كدام‌یك از ویژگی‌های طرف مقابل كارساز و اثرگذار است؟
لهجه و تیپ یا اخلاق و ایمان؟ موقعیت اجتماعی و شغل پدر یا سلامت و شغل خود فرد؟ فرزند چندم بودن یا هدف‌ها و برنامه‌های آینده؟
 در مقاله های قبل، با دیدگاه‌های باربارا آنجلیس (آیا تو آن گمشده‌ام هستی؟)، هنری باومن (ازدواج برای افراد مدرن)، لاترو اشنایدر (ازدواج)، رابرت استرنبرگ (رهنمودهایی برای سلامت‌زیستن) و كلارك وارن (در جست‌وجوی عشق زندگی) در مورد ملاك‌های همسرگزینی آشنا شدیم و به نتایج چند نظرسنجی از دانشجویان نیز در این زمینه پرداختیم..
چون این نویسندگان و كارشناسان، مانند همه صاحب‌نظران و اندیشمندان تربیتی، ازدواج را پیوندی سازنده و پایدار می‌دانند، در بیان معیارهای اساسی، تقریباً ملاك‌های همانندی را برای انتخاب همسر ذكر كرده‌اند و البته هركدام، بسته به دیدگاه‌ها و تجربه‌های شخصی خود، به توضیح موارد جزئی نیز پرداخته‌اند. برای نمونه نویسنده كتاب در جست‌وجوی عشق زندگی سیاهه‌ای از 50 شباهت را، كه به گمان او در موفقیت ازدواج نقش تعیین‌كننده‌ای دارند، به دست داده است. در این فهرست بلندبالا به مواردی مانندِ اندازه و سبك خانه، نوع مبلمان و تزیینات خانه و برنامه‌های مورد علاقه تلویزیونی(!) برمی‌خوریم.
اسلام به عنوان دینی الهی و مكتبی انسان‌ساز، به اساسی‌ترین پایه‌های تفاهم و سازگاری توجه كرده است و سه عامل زیر را مهم‌ترین ملاك‌های انتخاب همسر می‌داند:
.1 دینداری و ایمان
.2 خلق نیكو و پسندیده
.3 خانواده سالم و شایسته

نویسندگان اسلامی علاوه بر تصریح و تأكید بر این معیارهای سه گانه، موارد دیگری را نیز برای انتخاب همسر بیان كرده‌اند. در اینجا با نظر دو نفر از دانشمندان مسلمان معاصر، كه آثارشان با استقبال زیادی روبه‌رو شده است، آشنا می‌شویم:
استاد ابراهیم امینی در كتاب انتخاب همسر (چاپ سیزدهم، 1386) در فصل «صفات یك همسر خوب» می‌نویسد: همسر خوب باید واجد صفات و ویژگی‌هایی باشد كه با رعایت اولویت به آنها اشاره می‌كنیم: 1ـ ایمان و دینداری؛ 2ـ عقل و هوش؛ 3ـ اخلاق خوب؛ 4ـ عفت و نجابت؛ 5ـ جمال و زیبایی؛ 6ـ شرافت خانوادگی؛ 7ـ سواد؛ 8ـ مال و ثروت؛ 9ـ تناسب در سن؛ 10ـ سلامت جسم؛ 11ـ سلامت از آلودگی در اعتیاد؛ 12ـ دوشیزه بودن زن؛ 13ـ شاغل بودن مرد؛ 14ـ شغل مناسب زن؛ 15ـ‌ شوهرداری، كدبانویی‌ و خانه‌داری زن؛ 16ـ زن‌داری و بچه‌داری مرد  (ص 93 ـ 142).
علی‌اكبر مظاهری در كتاب جوانان و انتخاب همسر (چاپ هجدهم، 1386)، 8 ملاك را بیان كرده كه 4 مورد اول را شرایط اساسی و حتمی برای طرفین دانسته است:
1 - تدین؛ 2- اخلاق نیك؛ 3- شرافت خانوادگی؛ 4- عقل؛ 5- سلامت جسم و روح؛ 6- زیبایی؛  7- علم و سواد؛ 8- كفو همدیگر بودن (همتایی و تناسب) كه این خود مهم‌ترین مبحث در انتخاب همسر و شامل 13 مورد است: همتایی دینی، فكری، اخلاقی، تحصیلی، جسمی و جنسی، زیبایی، سنی، مالی، خانوادگی، سیاسی، اجتماعی، روحی و روانی، و نیز همسویی هدف‌های آینده. نویسنده بعد از توضیح این موارد بر دو نكته تأكید می‌كند: اول اینكه لازم نیست كفویت صددرصد باشد، دوم اینكه در این 13 زمینه همسانی، بعضی‌ها ركن اساسی‌اند و بعضی‌ها صفات كمالی. در مورد صفات كمالی مانند ثروت و زیبایی و سواد نباید سختگیری كرد.
در بحث‌ ملاك‌های انتخاب همسر، چهار سؤال یا مشكل مهم پیش‌ روی جوانان و والدین و مشاوران آنهاست:
1  . چند ملاك و معیار داریم؟ این ملاك‌ها از كجا آمده‌اند و چرا اهمیت دارند؟
2 . طبقه‌بندی ملاك‌ها چیست؟ كدام اصلی و كدام فرعی است؟
3 . چگونه ملاك‌ها را بسنجیم و تشخیص دهیم؟
4 . بررسی ملاك‌ها چه مراحلی دارد؟
متأسفانه در كتاب‌هایی در زمینه انتخاب همسر، كه به فارسی تألیف و یا ترجمه شده‌اند، پاسخ‌های روشن، دقیق و قانع‌كننده‌ای برای این پرسش‌ها نمی‌یابیم. استاد امینی مشخص نكرده‌اند كه منظورشان از صفات یك همسر خوب چیست. آیا همه 16 موردی را كه نام‌ برده‌اند جزء ملاك‌های همسرگزینی است؟ یعنی باید دختر و پسر قبل از ازدواج واجد این صفات باشند یا می‌توانند بعد از تشكیل خانواده آنها را بیاموزند و با تكرار و تمرین در زمینه‌های گوناگون همسر‌داری مهارت پیدا كنند؟
*هر دو نویسنده با استناد به دو روایت زیر، یكی از ملاك‌های اصلی در همسرگزینی را «اخلاق نیك» دانسته‌اند:
 پیامبر(ص): اگر كسی به خواستگاری نزد شما آمد و خلق و دینداری او را پسندیدید، به او زن دهید كه اگر چنین نكنید، در روی زمین تبهكاری و فساد بسیار پدید خواهد آمد. (وسایل‌الشیعه، ج 14، ص 54(
 شخصی می‌گوید: به امام رضا(ع) نوشتم: من خویشاوندی دارم كه از دخترم خواستگاری كرده اما بداخلاق است (فی خُلقهِ السُّوء) حضرت فرمود: اگر بدخلق است به او دختر نده! (همان، ص 51(
آنها اخلاق نیك را نه یك صفت (یا به اصطلاح روان‌شناسان سازه) واحد بلكه مجموعه‌ای شامل ده‌ها ویژگی شخصیتی معرفی كرده‌اند. استاد امینی می‌نویسد: «اخلاق نیك از بهترین مزایا محسوب می‌شود، مانند تقوا، راستگویی، امانتداری، خوش‌اخلاقی، خوش‌زبانی، خیرخواهی، پاكیزگی، باادبی، گذشت، بردباری، وظیفه‌شناسی، نجابت، عفت، كم‌توقعی، نرمخویی، رعایت اقتصاد در زندگی، شجاعت و ایثار، این قبیل صفات از مكارم اخلاق و مزایای واقعی هر انسانی محسوب می‌شوند و در موقع انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرند.
بر عكس، صفات زشت از نقاط نقص و ضعف انسان محسوب می‌شود، مانند بی‌تقوایی، تندخویی، خشم، دروغگویی، خیانت، لجبازی، كینه‌توزی، حسودی‌گری، بدبینی، بی‌ادبی، پررویی، بدزبانی، ترسویی، نفاق، پرتوقعی، بخل، كثیف بودن، ولخرجی، اینها و دیگر صفات زشت از نقاط منفی انسان محسوب می‌شوند و در موقع انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرند.»
مظاهری، كه بنا به محتوای اثر  و تصریح خود، از دیدگاه‌های استاد امینی تأثیر زیادی پذیرفته‌، اخلاق نیك را برخورداری از ده‌ها صفت پسندیده و دور بودن از صفات ضد آنها می‌داند و زیر عنوان مفهوم خوش‌اخلاقی سیاهه زیر را ارائه می‌دهد:
صفات مثبت: خوش‌زبانی، بزرگواری، خوش‌خلقی، حق‌پذیری، تواضع، راستگویی، وقار، بردباری، حسن ظن، بامحبت بودن، گذشت، مؤدب بودن، شجاعت، نرمخویی، وفاداری، سخاوت، قناعت و... 
ضد آنها: بدزبانی، حسادت، كج‌خلقی، لجاجت، تكبر، دروغگویی، هرزگی و سبكی، بی‌تابی، سوءظن، بی‌محبتی، كینه‌توزی، بی‌ادبی، ترس، خشونت، بی‌وفایی، بخل، حرص و طمع و...
چنین گسترش معنایی برای حسن خلق، مشكلات بسیاری  را پیش می‌آورد: نخست ـ سنجش این همه صفات بسیار دشوار و وقت‌گیر است و راه گزینش همسر را به بن‌بست می‌كشاند. استاد امینی به این مسئله پی برده و نوشته‌اند: «تردید نیست كه اخلاق را باید یكی از مهم‌ترین معیارهای ازدواج محسوب داشت و نمی‌توان و نباید از آن صرف‌نظر نمود. لیكن مشكل اساسی كشف خصوصیات افراد است. چگونه می‌توان به خلق و خوی افراد كه یك صفت باطنی است پی‌برد، بالاخص برای دختر و پسری كه خلط و معاشرت كامل ندارند؟» ایشان سپس سه طریق كلی (تحقیق از دوستان، بررسی اخلاق خانواده و گفت‌و‌گو و معاشرت) را پیشنهاد می‌كنند.
دوم‌ ـ منابع اسلامی این رویداد مشهور را نقل كرده‌اند كه پیامبر اكرم(ص) هنگام دفن سعد‌بن‌معاذ فرمود: «چون او با خانواده‌اش كج‌خلق بود فشاری بر او وارد آمد.» (امالی صدوق).
سؤال این است: آیا سعد، صحابی بزرگوار رسول خدا، عاری از صفات پسندیده‌ای چون راستگویی، حق‌پذیری، شجاعت، وفاداری و سخاوت بوده است؟
سوم ـ با آنكه در احادیث اسلامی آمده است كه اگر ثابت شد شخصی بدخو و كج‌خلق است با او ازدواج نكنید، اما سفارش شده است در صورتی كه بعد از ازدواج به بداخلاقی همسرتان پی بردید شكیبایی ورزید. (میزان‌الحكمه، باب‌های 1657 و 1658). این نكته می‌رساند كه سوء خلق جامع صفات دیگری همچون بی‌تقوایی، دروغگویی، خیانت، نفاق و هرزگی نیست كه ویرانگر و خانمان‌برانداز هستند و نمی‌توان زندگی را با آنها ادامه داد.
چهارم ـ امام صادق(ع) حد (تعریف عملیاتی) یا ویژگی‌های حسن خلق را سه چیز برشمرده‌اند: خوشرویی، گفتار زیبا و نرمخویی. در حالی كه امینی و مظاهری زیر عنوان اخلاق نیك، خوش‌زبانی و نرمخویی را در كنار خوش‌خلقی یا خوش‌اخلاقی (كه خود شامل آن دو است) آورده‌اند!
پنجم ـ اگر حسن خلق شامل همه صفات پسندیده اخلاقی و از جمله مكارم اخلاق (صفات زیربنایی مؤمن) می‌شود، چگونه است كه كلینی در باب مكارم‌ اصول كافی، حسن خلق را همراه سه خصلتِ راستگویی و حیا و شكر، عوامل اساسی و كامل‌كننده اسلام هر فرد معرفی می‌كند؟
اشتباه نویسندگان كتاب‌های یادشده و بعضی دیگر (مانند مؤلف دانشمند و سختكوش میزان‌الحكمه) این است كه حسن خلق را ـ كه صفتی است مربوط به روابط بین‌فردی و دارای جلوه‌های چهره‌ای، زبانی و رفتاری ـ با خلق و اخلاق، به معنای عام آن و هم‌ارز با مفهوم «شخصیت» در روان‌شناسی، ‌اشتباه گرفته‌اند. كمی دقت در محتوای احادیثِ حسن خلق و سوء خلق این نظر را تأیید می‌كند.
ـ خوش‌خوترین شما كسانی هستند كه نرمخو و بی‌آزارند، با دیگران انس می‌گیرند و دیگران نیز با آنان انس و الفت می‌گیرند. (ترجمه میزان‌الحكمه، ج 4، ص 1524)
ـ آن كه خوی نیك داشته باشد دوستانش زیاد شوند و دل‌ها به او انس و الفت گیرند. (همان، 1535)
ـ بدخویی، خویش و نزدیك را تنها می‌گذارد و دور و بیگانه را فراری می‌دهد. (همان، 1537)
ـ آن كه تندخو باشد خانواده‌اش از او دلتنگ و بیزار شوند. (همان، 1539(
هم از این روست كه محدثان و مؤلفان بزرگ اسلامی در كتاب‌های گران‌سنگی كه گرد آورده‌اند، ابواب جداگانه‌ای را به هر كدام از این موضوعات اختصاص داده‌اند ). اصول كافی، ج 2؛ بحار‌الانوار، ج 69، ج 71 و ج 73؛ و وسایل‌الشیعه، ج 11(
همین ابهام و سردرگمی، در بحث از ملاك عقل به چشم می‌خورد. امینی و مظاهری وقتی می‌خواهند این سخن علی(ع) را كه فرمود «با زن كودن ازدواج نكنید، زیرا همنشینی با او بلا و آسیب است و فرزندانش ضایع خواهند شد»، توضیح دهند با شاهد آوردن روایات مربوط به عقل مانندِ «عقل چیزی است كه خداوند به وسیله آن عبادت می‌شود و بهشت به دست می‌آید.» مفهوم عقل را به فراتر از هوش توسعه داده‌اند. این گسترش معنا در روایت مربوط به همسرگزینی بحث را به اینجا می‌كشد كه ویژگی‌های خردمند را از آیات و روایات استخراج كنیم و یك دختر یا پسر آماده ازدواج را با آنها بسنجیم. همه خصوصیات فردی عاقل، اسیر هوای نفس (شهوت، غضب، تعصب، گروه‌گرایی، تقلید و...) نبودن، دوراندیش بودن، و در تصمیم‌گیری‌ها شتاب نورزیدن (به بحث عقل در میزان‌الحكمه و اصول كافی مراجعه شود) را نمی‌توان در بسیاری از جوانان پیدا كرد. از روایات اسلامی برمی‌آید علم، مشورت، تجربه، عبرت و دوری از گناه عقل را رشد می‌دهد و این رشد با گذشت زمان و چشیدن سرد و گرم روزگار، به‌تدریج حاصل می‌شود. خلاصه به نظر نمی‌رسد عقل به عنوان شرط انتخاب همسر چنین مفهوم گسترده‌ای داشته باشد. به ظن قوی در روایتی كه می‌گوید با زن كودن ازدواج نكنید زیرا همنشینی با او رنج‌آفرین است و فرزندانی كه به دنیا می‌آورد آسیب‌ می‌بینند، مراد زن عقب‌مانده ذهنی است كه باعث كم‌هوشی فرزندانش می‌شود و با سادگی و بلاهتی كه دارد كام همسرش را تلخ می‌كند.
در موضوع همسرگزینی، منظور از ملاك‌ها یا معیارها، ویژگی‌ها و صفاتی است كه پسر و دختر خواهان ازدواج باید از آنها برخوردار باشد و در صورت فقدان حتی یكی از آنها پیوند همسری آن دو شكننده و پرآسیب می‌شود. با این تعریف، ملاك‌ها، رفتارها و مهارت‌ها و یا صفاتی نیستند كه زندگی خانوادگی را گرم و شیرین می‌سازند، بلكه شرایطی هستند كه به فرد مجرد جواز ورود به سرزمین پرفرازونشیب ازدواج پایدار و اداره زندگی مشترك را می‌دهند.
دانش‌آموزی كه می‌خواهد به دانشگاه وارد شود و سال‌‌های زیادی را تا بالاترین درجه تحصیل با موفقیت بگذراند، باید مدرك پایان تحصیلات دبیرستانی و پیش‌دانشگاهی داشته باشد و در آزمون ورودی در درس‌های عمومی و اختصاصی نمره قبولی كسب كند. چه خوب است كه این دانش‌آموز خطی خوش داشته باشد، فارسی را زیبا بنویسد و بتواند در یك یا چند رشته ورزشی ابراز وجود كند، اما ناتوانی و ناآشنایی او به این هنرها و مهارت‌ها، مانع ورودش به دانشگاه نمی‌شود.
ملاك‌ها چگونه تعیین می‌شوند؟ در آیات قرآن و سخنان معصومین(ع) ـ كه حجت‌های برحق خداوندند ـ هم شرایط همسر خوب نقل شده و هم ویژگی‌های كسانی كه شایسته همسری نیستند ضروری است عالمان اسلامی، با روش علمی استنباط احكام، آنها را بررسی كنند و به ملاك‌های اساسی در همسرگزینی دست یابند.
احادیث ازدواج به روایات فقهی نزدیك‌ترند تا به تذكرات اخلاقی و احادیث «من‌بلغ». چه كارشناس اسلامی می‌خواهد با بررسی دقیق آنها حكم دهد كه چه كسی برای ازدواج مناسب است و به چه كسی باید جواب رد داد. آیا می‌توان حدیث «ایاكم و تزویج‌الحمقاء...» را به هر دو جنس مرد و زن تعمیم داد؟ آیا حق داریم دایره حمق و عقل را تا مرزهای دور عقل، در مفهوم اخلاقی توسعه دهیم؟ منظور از ضایع شدن فرزند تربیت سوء است یا نارسایی ذهنی و جسمی؟
در حدیث «خضراءالدمن»، خصوصیت خانواده‌ای كه خاستگاه بدی است برای پرورش فرزند چیست؟ مراد از شرافت و اصالت خانوادگی كه نویسندگان دو كتاب یادشده آن را شرط اساسی همسر آینده دانسته‌اند چیست؟ آیا درست است كه بگوییم «بعضی خانواده‌ها ذاتاً شریف و بزرگوار و آبرومندند و بعضی پست و فرومایه؟» (انتخاب همسر، ص 116) خلاصه آنكه اگر قرار است ملاك‌های همسرگزینی را از منابع اسلامی استخراج كنیم اولاً، باید تعریف روشنی از ملاك داشته باشیم و ثانیاً، با همان دقت و روش‌شناسی فقیهان تلاشگر وارد میدان تحقیق و استنباط شویم.
علاوه بر رهنمود‌های دینی، علم و در اینجا به طور مشخص دانش روان‌شناسی ما را به فهرست روشنی از ملاك‌ها رهنمون می‌نماید. شیوه پژوهش در علوم تجربی جمع‌آوری داده‌های فراوان از طریق انجام مصاحبه‌های علمی، اجرای آزمون‌های معتبر و پایا و به كار گرفتن روش‌های آماری پیشرفته است و پژوهشگر با استفاده از این شیوه، ویژگی‌های همسران موفق سازگار را با همسران ناسازگار و طلاق‌گرفته مقایسه و با اطمینان خاطر ملاك‌های انتخاب همسر را اعلام می‌كند.
در اینجا نیز، مانند بسیاری زمینه‌های دیگر، استنباط‌های دقیق مطالب استخراج‌شده از كتاب و سنت با یافته‌های علمی و بررسی‌های میدانی و تجربی هماهنگی و همخوانی نزدیكی دارند.
با این توضیح و بدون وارد شدن به جزئیات مطالعه و تحقیق كه در جایی دیگر باید به آن پرداخت، در مقاله بعد، به یاری خداوند ملاك‌های همسرگزینی مورد قبول علم و دین، و روش‌ها و مراحل تشخیص را بیان خواهیم كرد.
 پیشنهاد می‌كنیم از سه گروه خانواده‌های موفق و سازگار، ناموفق و پركشمكش، و جداشده و ازهم‌گسیخته كه با آنها آشنایی دارید نمونه‌هایی انتخاب كنید و با مقایسه آنها، به ملاك‌های همسرگزینی دست یابید.
 

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 12:38
خواستگاری و نامزدی

ملاکهای همسرگزینی: راهها و مراحل تشخیص
این سخنان تلخ را بارها شنیده‌اید و در نوشته‌های كارشناسان خانواده خوانده‌‌اید كه پس از پیوند قانونی و شرعی زناشویی، ازدواج‌ها در سه مسیر قرار می‌گیرند: گسستگی (طلاق)، آشفتگی و بالندگی. اگر پنج سال بعد از شروع زندگی جوان‌ها، سری به خانه آنها بزنیم و پای درد دلشان بنشینیم، می‌بینیم شور عشق و عاشقی، جای خود را به خاموشی، جدایی، سردی، قهر و ملالت و یا غوغای نزاع و درگیری داده است! بیشتر همسران جوان در حسرت روزگار آشنایی و نامزدی ناله سر می‌دهند:
یاد باد آن‌كه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
یاد باد آن‌كه چو چشمت به عتابم می‌كشت
معجزه عیسویت در لب شكّرخا بود
یاد باد آن‌كه رخت شمع طرب می‌افروخت
وین دل سوخته، پروانه ناپروا بود
چه باید كرد تا جوانان شایسته ما، همچون شاعره بزرگ ایران، پروین اعتصامی، ازدواج را قفسی نبینند كه باید هرچه زودتر از آن رها شوند، مهر خود را ببخشند و جان خود را آزاد كنند:
ای گل تو ز جمعیت گلزار چه دیدی؟
جز سرزنش و بدسری خار، چه دیدی؟
ای لعل دل‌افروز تو با این همه پرتو
جز مشتری سفله، به بازار چه دیدی؟
رفتی به چمن، لیك قفس گشت نصیبت
غیر از قفس، ای مرغ گرفتار، چه دیدی؟
بررسی‌ها نشان می‌دهد كه «انتخاب نامناسب همسر»، مهم‌ترین علت گسستگی و آشفتگی خانواده است. همسرگزینی بایسته، سه شرط دارد: شناخت ملاك‌ها، آگاهی از روش‌ها و مراحل تشخیص و به كار بردن این روش‌ها با دوراندیشی و شكیبایی.

ملاك‌های همسرگزینی:
در مقاله های قبلی، با شاهد آوردن از معروف‌ترین و پرفروش‌ترین كتاب‌هایی كه در موضوع انتخاب همسر منتشر شده‌اند، نشان دادیم كه سرگردانی زیادی در بیان و توضیح ملاك‌ها به چشم می‌خورد. ملاك‌ها از كجا می‌آیند؟ پاسخ این است كه از دو منبع اصلی علم و دین - كه در بیشتر موارد تائیدكننده و تكمیل‌كننده یكدیگرند - می‌توان معیارهای همسرگزینی را استخراج كرد.
دیدگاه دین، كه در حقیقت فتوای شرعی است با همان متدولوژی فقه، نه صرف بیان و ترجمه آیات و احادیث بدست می‌آید. نظر علم، با اظهارنظر یا بیان روان‌شناسی كه چند زوج را دیده و یا چند كتاب و مقاله داخلی و خارجی را خوانده است حاصل نمی‌شود. در اینجا نیز باید با متدولوژی علوم تجربی همانند ‌كاری كه در روان‌شناسی بالینی و پزشكی برای معرفی عوامل خطر و تاب‌آوری می‌شود، سه گروه از همسران طلاق‌گرفته، ناسازگار و دارای تفاهم را كه در متغیرهای دیگر همانند هستند، در یك دوره معین زمانی، بررسی كرد و عوامل مشترك و هماهنگ را بدست آورد.
در مقاله حاضر، ملاك‌هایی معرفی می‌شوند كه با پژوهش در متون دینی و علمی، مشاوره با صدها نفر از جوانان آماده ازدواج و پیگیری مسیر زندگی آنها و نیز برگزاری حدود بیست دوره آموزش همسران جوان مشخص شده‌اند. امیدوارم با حساسیت و دقتی كه اخیراً كارشناسان حوزه و دانشگاه در این زمینه پیدا كرده‌اند و با حمایت و مدیریت سازمان‌ها و موسسات اجتماعی و فرهنگی كشور، پژوهشگران باتجربه گردهم آیند و در روشن‌سازی این بحث تلاش و همكاری كنند.

راه‌های تشخیص:
در بحث كنونی سه روش را برای تشخیص ملاك‌ها معرفی كرده‌ایم:
1. گفت‌وگوها (گفت‌وگوی دختر و پسر و پدران و مادران آنها) 2. آزمون‌های روان‌شناختی 3. تحقیق از افراد آگاه.
گفت‌وگوها : باید چند جلسه در منزل یكدیگر (بیشتر در خانه دختر) و چند جلسه در مكان‌های عمومی، بیرون از خانه‌های آنها صورت گیرد. بحث‌های زیر در گفت‌وگوها سفارش نمی‌شود.
مطالب بی‌ارتباط با ازدواج!
با ژست روان‌شناسانه صحبت از نیازها و كمبودها و عقده‌ها كردن!
بیان رازها و خطاهایی كه در گذشته اتفاق افتاده و تكرار نشده و خداوند آنها را پوشانده است.
صحبت‌های عاطفی و یا فرستادن پیامك‌های عاشقانه .
سوال و كنجكاوی درباره مسائل جنسی.
جوانان باید درباره آینده، شغل، روابط با والدین، استقلال از خانواده‌ها و حساسیت‌های كاری و اجتماعی گفت‌وگو كنند. سهم این بخش در تشخیص حداكثر 30 درصد است.
آزمون‌های روان‌شناختی: یك روان‌شناس بالینی باتجربه با آزمون‌های شخصیتی (حداقل سه آزمون معتبر) و همگرایی نتایج آنها می‌تواند حدود 20 درصد ملاك‌ها را تشخیص دهد.
تحقیق سهم بیشتری (حدود 50 درصد) دارد. ضروری است درباره خانواده، رفتار، اخلاق، اعتقادات، فعالیت‌ها و روابط اجتماعی فرد موردنظر از حدود هفده سالگی او و از طریق خویشاوندان، معلمان، استادان، دوستان، همكاران و همسایه‌ها با حوصله و دقت اطلاعات لازم را جویا شد.
یادآوری مهم: پیشنهاد می‌شود یافته‌های تحقیق، گفت‌وگو و هر نوع تردید و نگرانی در اختیار روانشناس قرار گیرد تا او كه فردی آگاه، باتجربه و بی‌نظر است با تطبیق یافته‌های هر سه منبع (گفت‌وگوها، آزمون‌ها و تحقیقات) به ارزیابی آنها بپردازد.

مراحل تشخیص:
مرحله اول: در روش سنتی، یعنی معرفی از طریق آشنایان می‌توان از معرفی‌كنندگان درباره سن، سطح و رشته تحصیلی، وضعیت اجتماعی و اقتصادی و تا اندازه‌ای وضعیت فرهنگی خانواده‌ها پرس‌وجو كرد. این ویژگی‌ها اگر مطابق ملاك‌های مطلوب بودند، به مرحله دوم می‌رسیم.
مرحله دوم: ملاقات دختر و پسر در خانواده دختر. در این مرحله، پسند ظاهر، بررسی بخشی از مسائل خانوادگی و شغلی حاصل می‌شود.
مرحله سوم: گفت‌وگوهای دختر و پسر با هم و با پدران و مادران یكدیگر. در این مرحله و از این طریق بخشی از ملاك‌های دینداری، حسن خلق و هدف‌های شغلی و اجتماعی آینده بدست می‌آید.
مرحله چهارم: انجام تحقیقات و همزمان مشورت خواستن از روان‌شناس باتجربه.
در روش آشنایی در دانشگاه و محل كار (ارتباط به قصد ازدواج، آگاه كردن خانواده‌ها و پرهیز از دوستی‌های صمیمانه و تماس‌های نزدیك) بررسی‌های اول و دوم در یك مرحله صورت می‌گیرد.

ظاهر
ظاهر( چهره، قد و اندام ) باید مورد پسند خودجوان باشد نه انتخاب اعضای خانواده و آشنایان او. دقت شود كه چون ظاهر جزء ویژگی‌های اصلی و عمقی شخصیت نیست. نباید به دنبال زیباترین ظاهرها و یا ظاهرهای خاصی بود «دل‌نشین» بودن تعبیر جالبی است كه در این مورد به كار می‌رود.
راه تشخیص: نگاه كردن در یكی دو جلسه در منزل و بیرون از منزل


سن
بهتر است سن پسر 2 تا 8 سال (میانگین 5 سال) بیشتر از سن دختر باشد. یك سال بزرگ‌تر بودن پسر یا همسالی دختر و پسر در صورت تناسب دیگر ملاك‌ها به خصوص برجسته بودن ملاك‌های اصلی اشكال چندانی ندارد. بزرگ‌تر بودن دختر توصیه نمی‌شود. در موارد نادری پسرانی كه كم‌سال‌تر از همسران خود بوده‌اند توانسته‌اند با رضایت و تفاهم زندگی مشترك را ادامه دهند. اما این استثنا هرگز نباید به صورت قاعده درآید.
راه تشخیص: پرسیدن و دیدن شناسنامه

سطح و رشته تحصیلی
بهتر است سطح تحصیلی (مدرك) مرد بیشتر یا مساوی سطح تحصیلی زن باشد .پایین‌تر بودن مدرك تحصیلی مرد به اندازه یك مقطع [زن: دكتری، مرد: كارشناسی ارشد/ زن: كارشناسی ارشد، مرد: كارشناسی،...] اشكالی ندارد به شرط آن كه مرد از نظر شغل و موقعیت اجتماعی وضع مطلوبی داشته باشد. پایین‌تر بودن سطح تحصیلی مرد به اندازه دو مقطع یا بیشتر [زن‌: كارشناسی ارشد ، مرد: كاردانی یا دیپلم، زن‌: كارشناسی، مرد: دیپلم،...] سازگاری همسران را دچار مشكل می‌كند مگر این كه؛ 1- شرایط اصلی خیلی برجسته باشد. 2- مرد توان و امكان كم كردن فاصله تحصیلی را داشته باشد.
با آن كه رشته تحصیلی چندان مهم نیست اما در صورتی كه فعالیت‌های علمی دو نفر با هم هماهنگ یا مكمل باشد بر تفاهم آن دو می‌افزاید.
راه تشخیص: پرسیدن و در مواردی تحقیق از محل تحصیل

وضعیت اجتماعی و سطح اقتصادی خانواده ها
منظور از وضعیت اجتماعی، شغل و موقعیت یا طبقه اجتماعی پدر و در مواردی مادر است و مراد از سطح اقتصادی میزان درآمد، ثروت و امكانات زندگی است. بهتر است خانواده‌های دختر و پسر درا ین دو زمینه هم‌شأن و نزدیك به یكدیگر باشند. اگر سطح اقتصادی خانواده پسر بالاتر باشد بهتر است. تفاوت زیاد و چشمگیر موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده‌ها گرچه جزو ملاك‌های اصلی نیست، اما سازگاری و رضایت از زندگی را آسیب‌پذیر می‌سازد.
راه تشخیص:پرسیدن از هم، تحقیق از محل كار و زندگی


فرهنگ خانواده
فرهنگ ، نگرش‌های فردی و اجتماعی نسبتاً پایداری است كه از باورهای مذهبی و خصلت‌های نژادی و قومی و طبقاتی ریشه گرفته و به صورت آیین‌های مذهبی، آداب و رسوم اجتماعی و نیز پوشش، گویش فردی خود را نشان می‌دهد تناسب فرهنگی بسیار مهم‌تر از تناسب وضعیت اجتماعی اقتصادی است. از بین عناصر سازنده فرهنگ، بیشتر از همه باید تناسب مذهبی، نژادی و پس از آن همسانی در آداب و رسوم خانوادگی را جدی گرفت.
راه تشخیص:رفت‌وآمد و بیش از آن تحقیق و بررسی

میزان برونگرایی
برون‌گرایی و درون‌گرایی دو صفت مثبت و نسبتاً ثابت شخصیت هستند. برون‌گرایان افرادی هستند خون‌گرم، اجتماعی، دارای دوستان متعدد، پرحرف و آغازگر گفت‌وگو، اهل مسافرت و تفریح، پرتحرك و علاقه‌مند به تنوع و هیجان. درون‌گراها برعكس، از محیط‌های آرام خوششان می‌آید، با آن‌كه بیشتر آنها كمرویی و یا اضطراب اجتماعی ندارند، اما گشاینده سخن و گرم‌كننده مجلس نیستند. یكنواختی را بر تنوع ترجیح می‌دهند. از نظر روان‌شناسان انسان‌ها در سه گروه برون‌گرا، میان‌گرا (نه برون‌گرا و نه درونگرا) و درون‌گرا قرار می‌گیرند. خوب است مرد برون‌گراتر از زن باشد و یا اگر زن برون‌گراتر است، فاصله خیلی زیاد با مرد نداشته باشد. زن خیلی برون‌گرا از همنشینی با مرد درون‌گرا خسته و ملول می‌شود و مرد او ناراضی و حتی بدبین.
راه تشخیص: با آزمون‌هایEPQ و NEO می‌توان میزان برون‌گرایی را به دست آورد.

شغل
شغل مناسب و خوب این ویژگی‌ها را دارد: 1- سالم (خلاف قانون و شرع نباشد) 2- ثابت (ناپایدار نباشد. تغییر آن در مسیر مشخص قبلی و برای رشد بهتر صورت گیرد) 3- نزدیك به محل زندگی (اعضای خانواده شب را با هم بگذرانند) 4- دارای درآمد كافی 5- قابلیت رشد (با گذشت زمان امكان ارتقا یا افزایش تجربه و كارآمدی را داشته باشد) 6- برخوردار از محیط و همكاران سالم و هماهنگ.
دو شرط سالم و ثابت بودن از همه مهم‌ترند. شغل همیشه باید سالم باشد. ثابت بودن را نیز باید به عنوان هدف جدی در نظر گرفت. یعنی اگر یك مرد جوان در آغاز زندگی، كارهای مختلفی را تجربه می‌كند و یا همزمان به چند كار می‌پردازد، ضروری است به گونه‌ای برنامه‌ریزی كند كه شغل اصلی او در مسیر روشن و ثابتی كه مطابق علاقه، استعداد، تحصیل و تجربه اوست قرار گیرد. شغل مناسب زن نیز همین ویژگی‌ها را دارد. اما سالم بودن اصل شغل، سلامت محل كار و همكاران، نزدیك بودن به محل زندگی و منافات نداشتن با وظایف همسری و مادری (به ویژه در سه سال اول زندگ فرزندان) اهمیت بیشتری دارند.
راه تشخیص:گفت‌وگو و تحقیق

تندرستی
نداشتن بیماری‌های مزمن ناتوان‌ساز، وخیم و سخت‌د‌رمان و ژنتیكی كه فرزندان را دچار معلولیت می‌سازد.
راه تشخیص:پرسیدن، تحقیق و در صورت تردید درخواست آزمایش‌های پزشكی

استقلال
ازدواج تبلور استقلال عاطفی، فكری و عملی است. كسی برای تشكیل خانواده آماده است كه بتواند از نظر عاطفی دوری از پدر و مادر را تاب آورد و تعامل عاطفی سازنده و پایداری با همسر خود برقرار سازد. در برنامه‌ریزی‌های زندگی و حل مشكلات آن، مطابق سن، آگاهی و تجربه خود و البته با مشورت كارشناسان تصمیم بگیرد و عمل كند. ضداستقلال، وابستگی است كه فرد جدایی از والدین را تحمل نمی‌كند، كوچك‌ترین مسائل را با آنها در میان می‌گذارد و در تصمیم‌گیری‌ها به خود و مشورت با همسرش اعتماد ندارد. روشن است كه استقلال به معنای بی‌مهری به اعضای خانواده اولیه و مشورت نخواستن در اموری كه والدین به آنها علم دارند نیست.
راه تشخیص: رفت‌وآمد و گفت‌وگوهای آگاهانه و تحقیق

مسئولیت پذیری و فعالیت
تنبل و غیرفعال نبودن در اداره زندگی. بی‌خیالی و بی‌تعهدی در انجام وظایف. در مواردی، بی‌مسئولیتی با نداشتن استقلال همراه است ولی این دو خصوصیت می‌توانند جدا از هم نیز باشند.
راه تشخیص: رفت‌وآمد و گفت‌وگوهای آگاهانه و تحقیق

خوش اخلاقی
حُسن خلق سه نشانه دارد. 1- خوشرویی: در بیشتر زمان‌ها داشتن چهره‌ای گشاده و شاد 2- پاكیزگی و زیبایی كلام: پرهیز از دشنام، تحقیر، تمسخر 3- نرمخویی: دور بودن از خشونت، لجبازی، قهر طولانی
راه تشخیص: رفت‌وآمد، تحقیق، آزمون‌ها

پاكدامنی
پاكدامنی یعنی دوری از آلودگی‌ها و روابط نامشروع جنسی، خویشتنداری و مقاومت در برابر وسوسه‌ها و محرك‌های غریزه جنسی و نیز نداشتن سابقه طولانی از رفتارها و دوستی‌های غیراخلاقی
راه تشخیص: تحقیق

سلامت روان
اطمینان از این كه فرد دارای روان‌رنجوری‌های مزمن و ناتوان‌ساز، ...) و روان‌پریشی‌های شدت‌افزا نباشد.
راه تشخیص: تحقیق و آزمون‌های روان‌شناختی

سلامت شخصیت
نداشتن هر نوع اختلال شخصیت از قبیل رفتارهای شكل‌گرفته ضداجتماعی، بدبینی مرضی، اعتیاد به الكل و مواد مخدر
راه تشخیص: تحقیق و آزمون‌های روان‌شناختی

دینداری و ایمان
دینداری سه جنبه مهم دارد: 1- باورهای درست و روشن درباره خدا، جهان آخرت، انبیا و اوصیای الهی و حقایق نظام آفرینش 2- اخلاق به معنای داشتن فضیلت‌ها و صفات مثبت درونی مانند صداقت، حیا، امانت، شكر، صبر،... و دور بودن از رذیلت‌ها و صفات منفی مانند حسادت، تكبر، حرص،... 3- عمل به احكام دینی یعنی انجام واجبات و ترك محرمات. اخلاق هدف والای، تربیت دینی است كه وجود انسان را از آلودگی‌ها و تیرگی‌ها می‌زداید و زلال معنویت و سرزندگی را در آن جاری می‌سازد. آرامش دیرپای درون و پیوند گرم، سازنده و امیدبخش با دیگران ره‌آورد فضیلت‌های اخلاقی است. رعایت احكام شرعی انسان را در چارچوب دین قرار می‌دهد و از دام توجیه و خودفریبی می‌رهاند. مهم‌ترین واجبات در اسلام نماز و روزه و در صورت تمكن مالی پرداختن خمس است و شایع‌ترین محرمات: ارتباط جسمی و جنسی با نامحرم، كسب دارایی نامشروع و مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلی است. در مورد صفات اخلاقی در حوزه همسرگزینی و خانواده فضیلت راستگویی، پاكدامنی و حس خلق برای زن و مرد و خسیس نبودن برای مرد بیشتر اهمیت دارند كه جداگانه آنها را توضیح داده‌ایم.
راه تشخیص: بحث و گفت‌وگو؛ تحقیق

شایستگی خانوادگی
خانواده چهار كاركرد مهم در شكل‌گیری شخصیت فرزند دارد: توارثی (ژنتیكی)، الگویی، تربیتی و دور نگه داشتن از آسیب‌های اخلاقی ، در خانواده‌ شایسته پدر و مادر در درجه اول و برادران و خواهران بزرگ‌تر، در درجه بعد، افرادی سالم و دور از مشكلات حاد اخلاقی هستند. خانواده خوب محیطی آرام و بدون تنش‌های شدید و مكرر دارد. طلاق، اعتیاد، بزهكاری، خیانت، خشونت‌های پی‌درپی و آسیب رساندن از نمایان‌ترین نمونه‌های ناشایستگی خانوادگی است.
راه تشخیص: تحقیق

راستگویی
صداقت اعتماد می‌آورد. در روایات نقل شده از پیشوایان دین آمده است كه برای گزینش افراد در كارهای مهم (مانند ازدواج) تنها به نماز و روزه كه می‌توانند با تكرار از محتوای معرفت و سازندگی خود خارج شوند و به صورت عادت درآیندبسنده نكنید، بلكه به صداقت و امانتداری بیشتر توجه كنید. دروغ‌های عمدی و بزرگ اعتماد را از بین می‌برد و بدبینی و ناامنی را جای‌گزین می‌سازد.
یادآوری: لازم نیست برای نشان دادن صداقت خطایی كه فرد در گذشته انجام داده و دیگر تكرار نشده است، اعتراف كرد. چیزی را نباید پوشاند كه با گذشت زمان و تحقیق آشكار می‌شود. مانند نادرستی در بیان سن، شغل، مدرك تحصیلی، بدهی مالی، عقد و ازدواج قبلی، بیماری ادامه‌دار، عیب ونقص جسمی و عضوی، جدایی والدین، مسئولیت ذهنی و جسمی یكی از اعضای خانواده
راه تشخیص: تحقیق
 

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 12:37
ازدواج و همسرداری


نقدی بر نگاه هنرمندان به انتخاب همسر

هنرمندان، این تلاشگران متعهد كه می‌كوشند پیام انسانی و فرهنگی خود را با پیوند عشق و عقل و آمیزه اشك و لبخند،‌به مردم برسانند، به خاطر حساسیتی كه به مشكلات زندگی دارند، بیش از بسیاری از دانش‌آموختگان علوم رسمی با چالش‌های ازدواج و خانواده آشنایند و نیز به خاطر ماهیت كارشان فراوان‌‌تر از دیگران درگیر مشكلات همسرگزینی و همسرداری هستند. به همین رو، شنیدن تجربه‌های آنان مفید و راهگشاست.

پروانه معصومی می‌گوید: «تا زمانی كه با شخص دومی زیر یك سقف، ‌زندگی مشترك را شروع نكنیم هرگز نمی‌توانیم خصوصیات او را بشناسیم.» این سخن بسیار درست و پرمغز است. باید اضافه كنیم كه ازدواج بیش از همه آزمون‌های عینی و فرافكن روان‌شناختی می‌تواند ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری نه تنها همسر، بلكه خود ما را نیز آشكار سازد. بخش‌های عمده‌ای از صفات و خصوصیات وجودی ما در اثر برخوردهای نزدیك، زیاد و گوناگونی كه با همسر خود داریم از سطح پنهان و ناآگاه بیرون می‌آیند و با جلوه‌های كلامی و رفتاری خودنمایی می‌كنند.
اما این سخن كه «در دوران نامزدی و دوستی‌های طولانی پیش از ازدواج، طرفین به راحتی برای هم نقش بازی می‌كنند» بدبینانه و مشكل‌آفرین است. بدبینانه از آن رو كه دختر و پسر جوان بازیگرانی فرض می‌شوند كه در طول دوره حتی طولانی نامزدی و دوستی، آگاهانه و با كارگردانی نفس سركش و اغواگر نه به قصد انتخابی عاقلانه، كه برای تصاحبی فریبكارانه به ایفای نقش می‌پردازند! و مشكل‌آفرین به این خاطر كه راهی برای گزینشی اطمینان‌بخش باقی نمی‌گذارد. اگر قرار باشد برخوردهای فراوان دو نفر در طول نامزدی و دوستی طولانی‌مدت كاملاً بی‌اعتبار باشد دیگر چه راهی برای شناخت درست باقی می‌ماند؟ آیا منطقی است كه پس از روزها نشست و برخاست و بحث و گفت‌وگو، با ابهام و تردید پا به زندگی مشترك بگذاریم و پیوسته منتظر رو آمدن خصوصیتی منفی و متضاد با ویژگی‌های شناخته شده در دوران قبل از ازدواج باشیم؟ ما نیز با دانش و تجربه باور داریم كه «تحقیقات» آن هم به قول ایشان «گسترده و عمیق»، بیش از منابع دیگر، گفت‌وگوی دو نفر و مشاوره‌ها و آزمون‌های روان‌شناختی سودمند و تأثیرگذار است. تأكید خانم معصومی بر نقش و وظیفه خانواده در این‌گونه تحقیقات نیز بسیار بجا و مهم است. هر چند جوان‌ترها تجربه‌ها را به سختی بپذیرند.
چقدر این گفته محمد حاتمی دلنشین و پرمعناست كه اخلاقیات كفه‌های ترازوی زندگی مشترك را به تعادل می‌رسانند.
بها دادن به عقل برای بیان و درك ملاك‌های ازدواج و اهمیت دادن و رعایت اصول اخلاقی تضمین‌كننده دوام و شادكامی خانواده است. همسران جوان نیز باید سخن این هنرمند خوب را كه نتیجه بیست سال تجربه پیوند موفق زناشویی است بپذیرند و به آن عمل كنند كه می‌گوید: «رفاقت، تفاهم و ایجاد تعادل در خانواده، شیوه كارآمدی برای افزایش استحكام و رضایت‌مندی از زندگی است».

حسین رفیعی بازیگر موفق به این باور رسیده است كه «بیشتر افراد مذهبی در موضوع ازدواج انتخاب‌های درست‌تری دارند.» اگر دیندار بودن را در برخورداری از صفات مثبتی همچون صداقت، امانت، صبر، شكر، حیا و حسن خلق بدانیم، نه تكرار رفتارهای عادتی و ظاهری، و به علاوه مذهبی بودن را رعایت پنهان و آشكار احكام شرع یعنی انجام واجبات و دوری از محرماتی همچون دروغ، ‌غیبت، نگاه به محرك‌های جنسی، دوستی و ابراز صمیمیت با جنس مخالف، مصرف الكل و مواد مخدر تعریف كنیم و اگر در انتخاب همسر به جای حساسیت به مدح و ثنای مردم و توجه به امور سطحی و ناپایدار، جلب رضایت خداوند را در نظر بگیریم، نه در انتخاب همسر دچار اشتباهات بزرگ و گاه جبران‌ناپذیر می‌شویم و نه نگران فروپاشی و از هم‌گسستگی زندگی مشتركمان خواهیم بود.

هنرمند خوشنویس و دین‌باور كشورمان حمید عجمی درست می‌گوید كه پیش از ازدواج، باید شناخت و درك درست و روشنی از همسر آینده داشته باشیم. اما راهكاری را كه ارائه می‌دهند كلی و مبهم است. در كشورهای غیر جهان سوم نیز ثابت شده است اگر آشنایی‌ها به عشق‌های تند و آتشین برسد، چشم بصیرت كور و گوش شنیدن كر می‌شود و ازدواج بر پایه سستی قرار می‌گیرد كه در مقاله «ازدواج عاشقانه» از قول روان‌شناسان و صاحب‌نظران غربی سرانجام آن را بازنمایانده‌ایم.
این سخن «اگر آدمی بداند جنس مقابلش چه موجودی است، سعی می‌كند رفتارش را با طبیعت و خواست او تنظیم كند. در قدیم می‌گفتند اراده عاشق مضمحل می‌شود در اراده معشوق. این حداقل كاری است كه یك عاشق انجام می‌دهد.» كلامی است عارفانه و مربوط به عشق‌های نادر حقیقی نه عشق‌های مجازی و پیوندهای انسانی. اسلام به عنوان دینی كه بیش از همه ادیان توحیدی و مكاتب بشری گوهر عقل را ارزشمند و راهگشا می‌داند، توصیه می‌كند و اصرار می‌ورزد كه گزینش‌های ما در همه امور به ‌ویژه موضوع حیاتی ازدواج باید بر پایه عقل باشد.
چند نفر جوان عاشق‌پیشه را سراغ دارید كه اگر قبل از ازدواج همه عیب‌های معشوق را حسن جلوه داده‌اند و اراده خود را در اراده طرف مقابل فانی ساخته‌اند بعد از قرار گرفتن در زیر یك سقف، نهال عشق و مهرشان همچنان تازه و خرم باقی مانده باشد؟ مولوی در داستان اول مثنوی ناپایداری عشق‌های تند را كه شالوده آنها آب و رنگ معشوق و سركشی غریزه جنسی است باز می‌نماید:
چون ز رنجوری جمال او نماند
جان دختر در وبال او نماند
چون كه زشت و ناخوش و رخ زرد شد
اندك اندك در دل او سرد شد
عشق‌هایی كز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود
دیگر یادآوری‌های این هنرمند توانا بسیار دقیق است:
«نكته بعدی این است كه زمان انتخاب همسر باید ببینیم كی هستیم، از عالم چه می‌خواهیم و به كجا می‌خواهیم برویم. نگاه كنیم كه برای چه مسافتی چه توشه‌ای را حمل می‌كنیم. »
راستی كه ازدواج، همسری و مهم‌تر از آن همسفری در جاده پرفراز و نشیب زندگی است. مسیر دراز عمر را با توشه‌ای فراوان و سازنده، و یاوری، همفكر و هماهنگ و شكیبا می‌توان به سلامت پیمود و به مقصد «و اجعلنا للمتقین اماما» رسید. انتظارات عجمی از فرهیختگان جامعه به‌حق و ستودنی است كه باید معیارها و روش‌های همسرگزینی را به جوانان بشناسانند و تعلیم دهند.
 

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 12:36
خواستگاری و نامزدی


نگاهی علمی به انتخاب همسر در دانشگاه
بر این باوریم كه دوران دانشجویی بهترین زمان و دانشگاه بهترین مكان برای همسرگزینی است. برای اثبات این مدعا نخست نگاهی كلی و گذرا به وضعیت ازدواج می‌افكنیم و آنگاه انواع شیوه‌های دستیابی به همسر آینده را با یكدیگر مقایسه می‌كنیم.
حكم مستوری و مستی همه بر خاتمت است
*بعد از ازدواج، كاروان كوچك خانواده در یكی از سه مسیر زیر قرار می‌گیرد و حركت می‌كند:
گسستگی، آشفتگی و بالندگی.
گسستگی: ‌عوامل گوناگونی پیوند شرعی و قانونی همسری را از هم می‌گسلد و آنها شیی می‌كشاند. آشكار شدن ناراستی‌ها و نیرنگ‌ها، پدیدآمدن كژرفتاری‌های ریشه‌دار مانند سوء مصرف مواد، الكل، خیانت، پرخاشگری و خشونت پی‌درپی، كمبود استقلال و مسئولیت‌پذیری، و نیز به‌كار گرفتن روش‌های ناپسند و غیر كارامد برای رفع مشكلات و اختلاف‌های قابل انتظار از مهم‌ترین این عوامل هستند.
آشفتگی: در بسیاری از موارد، زنان و شوهران ناسازگار به خاطر عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی وفرهنگی از هم جدا نمی‌شوند، اما خانواده به جای آنكه كانون پرطراوت شادی و امید باشد، به سرزمین آشفته و رنج آفرینی تبدیل می‌شود كه تندرستی، آرامش، پاكی و مسئولیت ساكنان خود را آرام‌آرام می‌گیرد و از بین می‌برد. اگر افراد خانواده، به‌ویژه زن و شوهر، پیوسته درگیر مشكلات زیر باشند، با نشانه‌های اصلی خانواده آشفته روبه‌رو هستیم: سكوت‌های درازمدت، برخوردهای آزاردهنده كلامی و جسمی، فاصله‌گرفتن عاطفی و جسمی از یكدیگر، ناهماهنگی‌های فكری و عقیدتی، بیماری‌های روانی و روان‌تنی متناوب، ناخشنودی جنسی و كاهش تدریجی عزت نفس.
بالندگی: قرآن خانواده را آیت بزرگ خداوند می‌داند كه مركز پیدایی و پرورش آرامش، مودت و رحمت است (روم، 21). اگر خانواده‌ای این ویژگی‌ها یا كاركردها را به همراه مشخص بودن و انسجام نقش‌های هر یك از اعضای خود داشته باشد (نساء/34)، همسران و فرزندان اندوه‌زدا و سرورآفرین هم می‌شوند و به چكاد بلند رهبری و پیشوایی پارسایان و شایستگان روزگار می‌رسند (فرقان/74). رسیدن به این مرتبه از ثبات و بالندگی در گرو سه شرط است: انتخاب مناسب و درست، آموزش‌های سازنده و مستمر و برخورداری از مشاوره هنگام ضرورت.
از این سه مورد، انتخاب مناسب مهم‌تر و مؤثرتر از بقیه است، چون زیربنای آن دو به حساب می‌آید. با مطالعه صدها پرونده طلاق و با بررسی ژرف و پیگیری ده‌ها مورد ناسازگاری زناشویی معلوم شده است كه جوانان، پدران و مادران و حتی مربیان و كارشناسان در موضوع همسرگزینی ـ یعنی تعیین ملاك‌ها، راه‌های تشخیص ملاك‌ها، مراحل ارزیابی و شیوه‌های دستیابی به فرد مورد نظر ـ ابهام‌ها و مشكلات فراوانی دارند. مهم‌ترین ویژگی‌هایی كه در انتخاب همسر باید در نظر گرفت عبارتند از: 1ـ پسند ظاهر(چهره، قد و اندام)؛ 2ـ سن مناسب؛ 3ـ تناسب سطح و رشته تحصیلی؛ 4ـ همسانی وضعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده‌ها؛ 5ـ هماهنگی فرهنگی (مذهب، نژاد و آداب و رسوم)؛ 6ـ همسطح بودن برون‌گرایی؛ 7ـ شغل مناسب (ثابت و سالم)؛ 8ـ تندرستی؛ 9ـ انگیزه و توان فرزندپروری 
 

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 12:36
داستان و حکایت

فرناز قلعه دار
زن جوان در حالی که دستبند آهنی بر دستانش گره خورده بود روی نیمکت چوبی راهروی دادسرا نشسته بود، نگاهش به کف پوش مرمرین خیره مانده و در افکار خود غوطه‌ور بود.
می‌دانستم به چه جرمی دستگیر شده و چرا کارش به اینجا رسیده اما دلم می‌خواست از زبان خودش بشنوم. کنارش نشستم و پرسیدم: چرا شوهرت را کشتی؟
ناگهان نگاهش را از زمین گرفت و به چشمانم خیره شد. از حالت صورتش فهمیدم تعجب کرده، بنابراین با عجله خودم را معرفی کردم. نمی‌خواست حرف بزند اما دقایقی بعد انگار خودش پشیمان شد. صدایم کرد و گفت: اسم من رؤیاست. رؤیایی که قربانی هوس‌های یک مرد از خدا بی‌خبر شده است.
وقتی خوب به چهره‌اش نگاه کردم کمتر از چهل سال به نظر می‌رسید. قیافه‌ای معمولی داشت اما هنوز هم وقتی از همسرش حرف می‌زد برق کینه و نفرت را در چشمانش می‌دیدم.
چادر زندان را روی سرش جابجا کرد و آماده صحبت شد:
«سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم وبا یک بچه به خانه پدرم برگشتم. شوهرم بعد از طلاق ناپدید شد، یعنی مخصوصاَ خودش را مخفی کرد تا از زیر بار نفقه و خرجی بچه‌اش شانه خالی کند. من مانده بودم و یک بچه هفت‌ساله که خودم دردادگاه سرپرستی او را به عهده گرفته بودم. اوایل فکر می‌کردم می‌توانم با پیداکردن یک کار مناسب زندگی خود و پسرم را بچرخانم و سربار پدر و مادرم نباشم اما بعد از چند ماه فهمیدم پیداکردن کار برای زنی در شرایط من اصلأ کار ساده‌ای نیست. پس‌انداز اندکی که داشتم رو به اتمام بود و هنوز نتوانسته بودم کار مناسبی پیدا کنم.
پدرم پیرمرد بازنشسته‌ای بود که جز یک حقوق بخور نمیر درآمد دیگری نداشت و من از این که با یک بچه، سربار او شده بودم خجالت می‌کشیدم. تا این‌که حدود یک‌سال قبل با زن میان‌سالی آشنا شدم. وقتی فهمید دنبال کار می‌گردم پیشنهاد کرد در شرکت یکی از آشنایان وی به عنوان منشی مشغول کار شوم. می‌گفت بهرام، مدیر کارخانه، مرد خوب و مهربانی هست که قطعاَ به من کمک خواهد کرد. با آن‌که چندان امیدوار نبودم اما یک روز با قرار قبلی به شرکت بهرام رفتم. او مدیر یک کارخانه بزرگ بود که برای دفتر مرکزی‌اش نیاز به منشی داشت.
وقتی او را دیدم مشکلاتم را به او گفتم و این‌که تا به حال تجربه چنین کاری را نداشته‌ام و نیاز به راهنمایی دارم. بهرام مرا پذیرفت و خیلی زود مشغول کار شدم. به خاطر شغل و درآمد خوبی که قرار بود داشته باشم. اول از خدا و بعد از بهرام ممنون بودم. سعی می‌کردم برای جبران محبتی که در حقم کرده بود تمام توانم را برای هرچه بهتر کار کردن و جلب رضایتش به کار گیرم. بعد از حدود دو ماه در کمال ناباوری از من خواستگاری کرد. می‌گفت چون همسرش چند سال قبل رهایش کرده و به خارج از کشور رفته است و فرزندانش هم بیشتر اوقات نزد مادربزرگشان هستند، احساس تنهایی می‌کند و از این رو می‌خواهد تا به عقد موقت او در بیایم و چنانچه با هم توافق داشتیم خیلی زود همسر دائم او شوم.
از پیشنهادش خیلی خوشحال شدم. اما دلم نمی‌خواست همسر موقت او باشم چون می‌دانستم این‌گونه ازدواج در شأن من نیست. می‌ترسیدم بهرام بعد از مدتی از من خسته بشود و بعد از پایان یافتن زمان عقد موقت. مرا از خود براند و کارم را نیزاز دست بدهم. اما اصرار‌های بهرام اجازه فکر کردن نمی‌داد. به ناچار موضوع را با پدرم در میان گذاشتم. او که مرد دنیا دیده و معتقدی بود به شدت با این ماجرا مخالفت کرد و گفت: «پیشنهاد بهرام فقط از روی هوا وهوس است. همان‌طور که این گونه زود به تو پیشنهاد ازدواج داده است، خیلی زودتر هم پشیمان می‌شود و چون پولدار و خوش قیافه‌ است، می‌تواند بهترین زن‌ها و دخترها را به همسری خود درآورد، مطمئن باش پیشنهاد او یک هوس زودگذر است.»
سخنان پدرم تاثیر بدی در ذهن وروحم باقی گذاشت با این حال نمی‌توانستم این شانس را از خودم بگیرم. بنابراین با وجود مخالفت پدرم، به عقد موقت بهرام درآمدم.
روزی که می‌خواستم همراه پسرم به خانه ای که بهرام برایم اجاره کرده بود بروم، پدرم با چشمانی اشکبار گفت: «اگر چند روز دیگر بهرام تو را از خود راند دیگر فکر برگشتن به این خانه را نکن چون من هرآنچه را لازم بود به تو گفتم اما خودت نخواستی.»
با شنیدن این حرف به حالت قهر خانه پدری را ترک کردم و به خانه جدیدم رفتم. هفته‌های اول همه چیز عالی بود بهرام خیلی به من و پسرم محبت می کرد و از نظر مالی به ما می‌رسید. اما آن روزهای خوب مثل یک خواب زودگذر پایان یافت. از ماه دوم شروع به بهانه‌جویی و ناسازگاری کرد. هرچه به روزهای پایانی زمان عقدمان نزدیک می‌شدیم. اخلاقش بدتر می‌شد تا حدی که یک روز با صراحت گفت: من تصمیم ندارم به زندگی با توادامه دهم‌، بعد از جدایی می‌توانی دنبال زندگی خودت بروی. البته ابن ربطی به کارت ندارد اگر بخواهی می‌توانی هم‌چنان در شرکت مشغول باشی.
با شنیدن این حرف‌ها دنیا روی سرم خراب شد فکر نمی‌کردم بهرا‌م چنین کاری با من بکند خیلی تلاش کردم تا او را از تصمیمش منصرف کنم اما فایده‌ای نداشت. به خصوص وقتی فهمیدم او به تازگی با زن جوان و زیبایی ارتباط بر‌قرار کرده است به شدت از او متنفر شدم.
درمانده و سرگردان شده بودم می‌دانستم که دیگر روی بازگشت به خانه پدری‌ام را ندارم، بنابراین به دنبال راهی برای انتقام از این مرد هوس‌باز بودم. رفتارهایش به قدری آزارم می‌داد که آرزوی مرگش را داشتم‌.
حدود یک هفته بود که خبری از بهرام نداشتم. نه شرکت می‌آمد و نه در خانه پیدایش‌ می‌شد البته می‌دانستم سرش کجا گرم شده است.
به همین خاطر از شدت ناراحتی و حسادت لحظه لحظه انتظار می کشیدم تا انتقامم را از او بگیرم. در تنهایی به حرف‌ها و کارهایش فکر می‌کردم و این‌که چگونه غرورم را جریحه‌دار کرد و مرا نزد خانواده‌ام سرافکنده ساخت.
سرانجام بعد از ده‌ روز پیدایش شد. به خانه که آمد یک راست به اتاق پذیرایی رفت و سرگرم تماشای تلویزیون شد‌. حالا بهترین فرصت برای انتقام‌ بود. به آشپزخانه رفتم قرص‌های خواب‌آوری را که از داروخانه خریده بودم داخل یک لیوان آب‌میوه حل کردم و برایش بردم. آن‌قدر سرش را گرم کردم تا تمام آب‌میوه را نوشید. ساعتی بعد بی‌حال شد. وقتی مطمئن شدم توان مقابله با من را ندارد با کاردی که از آشپزخانه برداشته بودم او را به قتل رساندم.
بعد با یکی از دوستانم که در جریان تمام ماجرای زندگی‌ام بود تماس گرفتم و از او خواستم همراه شوهرش به خانه ما بیاید.
دقایقی بعد دوستم و شوهرش وارد خانه شدند. ماجرای قتل را برایشان تعریف کردم و از آنها خواستم کمکم کنند تا جسد را سر به نیست کنم‌. با کمک هم، جسد بهرام را با خودرو به خارج از شهر منتقل کردیم و به آتش کشیدیم.
از رؤیا پرسیدم: چگونه دستگیر شدی؟
آهی کشید و گفت: سه ماه بعد با شکایت پسر بهرام و پیگیری‌های پلیس، رابطه من و بهرام‌ آشکار شد و همه چیز لو رفت.
- پشیمان نیستی؟
- خیلی ناراحتم. دلم به حال پسرم می‌سوزد. او به غیر از من کسی را ندارد. پدر و مادرم پیر هستند و نمی‌توانند ازاو نگهداری کنند، فقط نگران پسرم هستم. نمی‌دانم چه آینده‌ای در انتظار اوست؟

تحلیل ماجرا از: دکتر محمود گلزاری
موقت برای مردان، دائم برای زنان

از نظر اسلام به ویژه مذهب شیعه، ازدواج موقت نوعی پیوند همسری است که می‌تواند سازنده و گره‌گشا، یا آسیب‌رسان و خانمان‌برانداز باشد. فیلسوف و مفسر بزرگ قرآن، علامه طباطبایی، در تفسیر گرانسنگ «المیزان» می‌نویسد: «اصل پذیرفتنی در زناشویی، ازدواج دائم است که برای بنا کردن خانواده و به وجود آمدن فرزندان صورت می‌گیرد و ازدواج موقت یا «متعه» تنها یک راه آسان‌ساز برای جلوگیری از فساد و فحشاست. زیرا انسان به تصریح قرآن در برابر نیروی شدید شهوت جنسی ناتوان است (نساء/28) و نیاز طبیعی دارد که همسری انتخاب کند تا بدون نگرانی و از راهی قانونی و شرعی، این میل سرکش را فرو نشاند. حال اگر به خاطر ناداری و تهیدستی و یا دور بودن درازمدت از دیار خود نتواند به ازدواج دائم روی آورد، در منجلاب انحرافات جنسی سرنگون می‌‌شود و خود و جامعه را به آلودگی و سرنگونی می‌کشاند. اینجاست که خداوند با تشریع ازدواج موقت، کار را بر گیرافتادگان در تنگنای شهوت آسان ساخته و آنها را از پلیدی گناه رهانیده است. دردناکانه مسلمانان و حکومت‌های اسلامی در طول تاریخ نتوانستند از این ابتکار الهی بهره گیرند و جوامع بشری را از فساد و بی‌بند و باری نجات دهند.» (ج 4 صص 428-465 و ج 15 صص- 20-22)

به گفته دکتر احمد بهشتی در کتاب خانواده در قرآن: «از نظر اسلام، اساس این است که مردان به طور دائم ازدواج کنند، اما اگر ضرورتی پیش آید با یک درجه تخفیف، انسان مجاز می‌شود به ازدواج موقت روی آورد. از این قانون همه می‌توانند استفاده کنند، اما بهتر است هرکسی خود را مورد سؤال قرار دهد که آیا برای او هم ضرورتی وجود دارد که به سراغ ازدواج موقت برود یا نه؟ اگر هدف از ازدواج موقت، تنوع‌طلبی و چشیدن زنان گوناگون است کار حرامی نیست، بلکه حلال است اما حلال مذموم و منفور! و اگر هدف رفع ضرورت و فرو نشاندن عطش و گریز از زنا و گناه است، حلال است و حلال ممدوح!... وقتی اسلام تمام کوشش خود را از لحاظ برنامه‌ریزی زندگی و مسائل تربیتی و اخلاقی متوجه تحکیم خانواده و دوام و بقای آن کرده چگونه ممکن است به گونه‌ای با مسئله ازدواج موقت برخورد کند که نتیجه‌‌اش سست شدن پایه‌های خانواده و ایجاد دافعه میان زوجین باشد. اسلام برای دلبستگی‌های زن و شوهر به یکدیگر زمینه‌ساز است و برای پیدایش گریز و بی‌میلی در میان آنها مانع است و به همین جهت پیامبر بزرگوار اسلام (ص) فرمود: هرگاه یکی از شما متوجه زنی زیبا شود، باید به سراغ همسر خود برود و نیاز و هیجان خود را رفع کند که در واقع، هر دو یکی هستند. یک پرسید: اگر همسر ندارد، چه کند؟ فرمود: چشم به آسمان بیندازد و از فضل خدا سؤال کند.

به یقین، افسارگسیختگی در متعه و سوءاستفاده از قانون متعه، زمینه‌ساز پاره شدن رشته علاقه و دلبستگی زن و شوهر و به سردی گراییدن روابط زوجین است و هرگز اسلام چنین چیزی را نمی‌پسندد.» (98-97)

در حادثه تلخی که خواندیم می‌بینیم بهرام، مدیر یک کارخانه بزرگ، مرد هوسرانی است که با وجود برخورداری از امکانات مادی زیاد زیر بار مسئولیت ازدواج دائم نمی‌رود تا هم نیازهای اساسی خودش یعنی نیازهای جسمی، امنیت خاطر، محبت و رشد را به درستی برآورده کند و هم فرزندانش را از محبت و نظارت تربیتی پدر محروم نسازد. شاید همین تنوع‌طلبی‌ها و لذت‌جویی‌ها و نداشتن تعهد برای اداره زندگی باعث جدایی همسر او شده است.

نکته مهمی که بسیاری از مردان درباره ازدواج موقت نمی‌دانند، تفاوت نگاه و انتظار زنان و مردان از رابطه با یکدیگر است که در «نظریه‌ راهبردهای جنسی» «باس» و «اسمیت» به خوبی تبیین شده است. بخشی از یافته‌های پژوهشی این دو به نقل از کتاب «روان‌شناسی اجتماعی و غریزه جنسی آدمی» (بامیستر، 2001) به اختصار چنین است: «از نظر تکاملی ثابت شده است مردان به دنبال پیوندهای کوتاه مدت جنسی با زنان هستند و زنان از مردان رابطه‌ای درازمدت و عاطفی می‌خواهند. مرد می‌خواهد و می‌تواند با زنی که به تازگی با او برخورد کرده است ارتباطی جنسی و گذرا برقرار کند، اما زن تا مردی را به مدت طولانی نشناسد و به او دل نبندد حاضر به برقراری چنین ارتباطی با او نیست.» (صص 57-94). از این رو می‌توان گفت گرچه در ازدواج موقت هم مرد و هم زن از هم کام می‌گیرند و لذت می‌برند، اما برای مرد بسیار آسان و راحت است که پس از مدتی همسر موقت خود را رها کند و سراغ کس دیگری برود. ولی برای زن که علاوه بر ارتباط جنسی، وابستگی‌ عاطفی پیدا کرده و فکر زندگی همیشگی با همسر را در سر می‌پروراند سخت دشوار است که با تمام شدن مدت عقد، مرد را رها کند یا بگذارد که او دل را به سر زلف دیگری گره زند.

بهرام و بهرام‌ها نمی‌دانند که برای زنان، متعه در سخن و تعهد آغازین خلاصه نمی‌شود بلکه هر چه زمان می‌گذرد، همسران موقت با به کارگیری راه‌های گوناگون از عشوه‌گری،‌ خواهش، التماس، تهدید، افشاگری تا توطئه یا اقدام برای قتل می‌کوشند از عقد موقت، ازدواجی دائم بسازند.

رؤیا نیز نه در ازدواج با بهرام عاقل و دوراندیش بوده است، نه در ادامه دادن زندگی با او و نه در فرجام‌بخشی این پیوند. چگونه می‌توان باور کرد که ازدواج مردی ثروتمند با زنی جدا شده از همسر با جایگاه اقتصادی و اجتماعی بسیار متفاوت، صادقانه و بادوام باشد؟ چرا اندرزهای دلسوزانه پدر باتجربه و دلسوز خود را نپذیرفته است؟ و چرا متأسفانه مانند هزارها مورد دیگر به جای حل مشکل از طریق عقل و مشورت، به کشتن طرف مقابل دست زده و خود و فرزندش را در گرداب بدبختی انداخته است؟ راستی دوست رؤیا و همسرش با چه دورنمایی از زندگی در این دنیا و جهان آخرت، شریک جنایت او شده‌اند؟
 

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 12:35
خواستگاری و نامزدی

این روشهاجواب نمیدهد!
دکترمحمود گلزاری /روانشناس
بررسی های روانشناسان بالینی و روانپزشکان نشان داده است که شناخت کسانیکه اختلال شخصیت دارند در برخوردهای کوتاه مدت کار سادهای نیست. زیرا این افراد غالباً در ابتدای آشنایی تصویر بسیار خوبی از خود در ذهن شما به جای میگذارند. آنها ممکن است در حیطه کاری، فعالیتهایی اجتماعی افراد خوب و شایسته ای جلوه کنند. علاوه براین، فرد دچار اختلال شخصیت میتواند مانند بسیاری از افراد دیگر زیبا و باهوش باشد  و چنین چیزی موجب شود به سوی او جذب شوید. حتی متخصصان روانشناس، در جلسه اول درمان، تشخیص صحیحی درباره آنها نمیدهند. دومین چیزی که  شناسایی فرد دارای اختلال شخصیت را دشوار میسازد این است  که برای شخص او لازم است به طور دقیق از گذشته اش، به ویژه الگوها و مشکلات رفتاری و روابط ناخوشایند او با دیگران و اطلاع کافی داشت. از آنجا که در اوایل رابطه، پی بردن به  چنین گذشته ای میسر نیست بنابراین هیچ تعجبی ندارد که نتوان در اوایل آشنایی چنین فردی را شناخت»
نویسندگان کتاب عشق ویرانگر، پس از بیان این مشکلات، می نویسند چون یک تحقیق بسیار معتبر نشان داده است که اختلال شخصیت باعث ایجاد مشکلات روانی ،اجتماعی  حقوقی و شغلی میشود. برای مثال فرد دارای اختلال شخصیت مرزی احتمال بیشتری دارد که افسرده شود ویا  فرد جامعه ستیز در مقایسه با دیگران بیشتر احتمال دارد که به مصرف مواد مخدر یا الکل اعتیاد پیدا کند و نیز کسی که دارای اختلال شخصیت پارانوئید است بیش از دیگران با همکاران خود به درگیری و نزاع بپردازد، باید با رفت و آمدهای زیاد با او و بررسی روابط شغلی و اجتماعی اش شناخت دقیقی از او پیدا کرد. (صص 21-22) غافل از اینکه در صفحه قبل کتاب خود هشدار داده اند: «درنهایت باید گفت هنگامیکه ما عاشق فردی میشویم، غالباً علائم اختلال شخصیت او به نظر ما رفتارهای خوب و پسندیده ای جلوه میکند، بله بسیاری از ما همان علائم اختلال شخصیت را از ویژگیهای خوب، هیجان انگیز دوست داشتنی و یا حتی جنسی او محسوب می-کنیم.(ص21)
کوتاه سخن این که کتاب عشق ویرانگر از آن جهت که اختلال شخصیت را با واقع بینی توضیح داده است و جابجا تأکید میکند مبادا با ساده انگاری درگیر روابط عاطفی با بیماران دارای اختلال شخصیت شوید و با آنها ازدواج کرد و بی جهت به تغییر افکار عواطف و رفتارهای شکل گرفته  آنها امیدوار بود، اثری بسیار ارزنده و مفید است، اما راههایی را که برای شناخت اختلالهای شخصیت پیشنهاد میکند یعنی:

بدست آوردن آگاهی های علمی درباره نشانههای ده نوع اختلال شخصیت ازکتابهای  تخصصی و یا ساده شده آنها در این کتاب.

برقراری ارتباط زیاد و رفیق حجره و گرمابه وگلستان بودن با فردی که قرار است با او پیوند ازدواج برقرار شود به منظور: الف – بررسی دقیق روابط و مسائل گذشته او، ب- شناخت کارکردها و مشکلات روانی، شغلی، حقوقی و اجتماعی کنونی و جاریش.

تطبیق این شناختهای گذشته و حال با اطلاعاتی که از کتاب بدست آورده است،  در فرهنگ ایرانی- اسلامی ما کاربردی ندارند و تازه در همان فرهنگ غربی نیز بیشتر دختران و پسران جوان، آنچنان عشق کور وکرشان میکند که یا قدرت تشخیص از آنها گرفته میشود و یا به قول نویسندگان دلبستگیهای عاطفی آنها را به توجیه رفتارهای محبوب، زیبا دیدن آنها و یا ناپایدار بودن خطاهایی میکشاند.
آیا عاقلانه نیست جوان خواستار ازدواج و والدین او با روانشناسی با تجربه و آگاه که بهقول علی علیه السلام در حقیقت عقل جدا شده از احساسهای آنها است مشورت کنند تا او یعنی روانشناس، دانای با تجربة دلسوز، با استفاده از آزمونهای علمی روانشناختی و بررسی دقیق یافته ها و شنیده ها، به تشخیص نسبتاً دقیق و روشنی برسد و بتواند  آن جوان را  از افتادن در گرداب زندگی با یک بیمار بیکار و خوش نما نجات دهد؟ 

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 12:34
خواستگاری و نامزدی

ازدواجی پایدار و رضایتبخش
دكتر محمود گلزاری، روانشناس
بر این باوریم که دوران دانشجویی و محیط دانشگاه بهترین زمان و مكان همسرگزینی است، زیرا نسبت به روشهای دیگر از امتیازات زیر برخوردار است:
1 دانشجویان نسبت به نوجوانان دبیرستانی كه با التهاب غریزی و احساسی وارد رابطه های نافرجام میشوند، پخته تر و رشدیافته ترند و میتوانند علاقه های خود را به ازدواج برسانند.
2 افرادی كه در یك دانشگاه درس میخوانند از نظر سنی، تحصیلی، فكری، علایق و انتظارات با هم تناسب و هماهنگی دارند .
3 به خاطر حضور طولانی دختران و پسران دانشجو در كنار هم، علاوه بر پسند ظاهر، امكان شناخت ویژگیهای رفتاری، روانی و اخلاقی یكدیگر برایشان فراهم تر است.
4 حضور تعداد زیاد جنس مخالف امكان مقایسه را به وجود می آورد و این تضمین را میدهد كه برخورد سریع و احساسی با یك نفر او را در دام عشق گرفتار نكرده است.
اما متأسفانه دیده شده كه با وجود این فرصتها و امتیازها، برخی از دوستیها و رابطه های عاطفی دانشجویان پسر و دختر نه تنها به ازدواجی پایدار و رضایتبخش نمی رسند، بلكه باعث افت شدید تحصیلی، برقراری ارتباطهای غیراخلاقی، ابتلا به بیماریهای روانی، درگیر شدن با آسیبهای اجتماعی نظیر سوء مصرف مواد و الكل و بروز و تشدید اختلافات خانوادگی میشود.
برای پیشگیری از چنین بحرانها و مشكلات عافیت سوزی، سزاوار است جوانان دانشجو مدیریت رابطه با جنس مخالف را بیاموزند. برای این منظور، نخست هر دانشجو، بهخصوص دانشجوی دختر، باید بداند در محیط كار و تحصیل با سه گروه از افراد جنس مخالف برخورد میكند: همكاران، هوسرانان و خواستگاران. همكار میتواند استاد، كارمند اداری یا یك همكلاسی باشد. او فرد محترمی است كه یا ازدواج كرده و یا برای ازدواج آمادگی و تناسب لازم را ندارد. ارتباط با همكار باید در همان چارچوب و وظیفة مشخصی باشد كه در دانشگاه تعریف شده است. هر نوع برخورد كلامی، رفتاری و دیداری خارج از مرزهای تعیین شده زیان آور و ناپسند است.
هوسرانان را در هر گروه میتوان دید، ولی بیشتر آنان پسران دانشجویی هستند كه به خاطر زمینه های تربیتی نادرست و تجربه های غیراخلاقی در گذشته، در كمین دختران ساده دلی قرار میگیرند كه فریب ظاهر جذاب و زبان چرب آنان را میخورند. هوسرانان میدانند كه دختر دانشجو را نمیتوان راحت و صریح به خلوتهای گناه آلود كشاند. از اینرو، با پیشنهاد ازدواج، دام هوس را می گسترانند. معدودی از مردان متأهل كه دردناكانه در كسوت مقدس معلمی قرار گرفته اند نیز با وعده ها و تهدیدهای آموزشی، دختران كم تجربه را وادار به رابطه های ناشایست میكنند.
گروه سوم جوانانی هستند متین و پاكدامن كه میخواهند با دخترانی خوب و تحصیلكرده ازدواج كنند. برای اینكه بتوان با چنین دانشجویان شایسته ای پیوند زناشویی موفقیت آمیز و بالنده ای برقرار كرد، توصیه میكنیم دختر و پسر در ترمهای اول و دوم رابطه های عاطفی و عاشقانه برقرار نكنند. یعنی اگر از كسی خوششان آمد یا دانشجویی به آنها پیشنهاد دوستی و ازدواج داد، به كشش احساسی و غریزی خود میدان ندهند و گفت وگوی كوتاه را به رابطه های طولانی و پنهان از والدین خویش نكشانند، بلكه بگذارند فارغ از تب و تاب احساس و دور از میدان مغناطیسی عشق، قطب نمای عقلشان جهت درست را نشان دهد. باید درباره فرد پیشنهاددهنده هماهنگیها و تناسبهایی را كه در بحث ملاكها گفتیم، بررسی كنند و مطمئن شوند كه خود و فرد مورد نظرشان بهراستی انگیزه، توان و امكانات تشكیل زندگی را دارند. در صورتیكه نتیجة بررسیها مثبت بود، اشكالی ندارد كه حداكثر سه جلسه با او در مكانهای عمومی صحبت و سپس با پدر و مادر یا یكی از خویشاوندان آگاه مشورت كنند. بعضی از استادان خیرخواه و باتجربه نیز آمادگی كمك به دانشجویان خود را دارند. اگر چنین فرایندی طی شود، یعنی
1) شما و فرد پیشنهاددهنده انگیزه و توان ازدواج را داشته باشید؛
2) تناسب و هماهنگی ملاكهای گروه اول درباره تان صدق كند؛
3) از همان آغاز آشنایی خانواده را در جریان بگذارید؛
4) با كمك بزرگترها دربارة ویژگیهای پنهان طرف مورد علاقة خود تحقیق كنید؛ و
5) از مشورت یک روانشناس آگاه برخوردار شوید، میتوان امیدوار بود با لطف و عنایت خداوند بزرگ در مسیر روشن ازدواجی بالنده و امیدبخش قرارگرفتهاید.

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 12:33
خواستگاری و نامزدی

پری رو تاب مستوری ندارد
دکترمحمود گلزاری/روانشناس
- یکی از عوامل بی رغبتی جوانان به ازدواج  شما روانشناسان هستید!
صدای خندة جمعیّت در فضای سالن پیچید. دختر جوان چهره اش را درهم کشید و رو به حاضران در جلسه، و بلندتر ادامه داد:
- نخندید! جدی میگویم. کاری به نسلهای خیلی گذشته نداریم، همین پدرها و مادرهای ما، چه قدر راحت ازدواج میکردند. از شروع تصمیم برای تشکیل خانواده، تا زیر یک سقف رفتن به دو ماه نمی رسید. یک خواستگاری ساده، بدون این همه مته به خشخاش گذاشتن، بعدش هم عقد و عروسی. حالا، نه تنها جوانان بلکه والدین آنها نیز باید چندین کتاب بخوانند، به صدها پُرسشِِِِِ آزمونهای روان شناختی، سختتر از امتحان کنکور، پاسخ دهند، و سرانجام هم مشاور محترم ازدواج عدهای را تأئید نکند! .... تازه آنها هم در کمتر  از چهار سال طلاق میگیرند. و بیش از نیمی از طلاق نگرفته ها هم زندگی را با آشفتگی و طلاق عاطفی ادامه میدهند.
دختران و پسران شرکت کننده در کارگاه آموزشی همسرگزینی ساکت شدند و چند نفری  با چهره ای گرفته و خشمگین فریاد زدند: راست میگوید، بزرگترهای ما هم عقلشان را داده اند دست شما و خودشان مرتب سنگ می اندازند و مقاومت میکنند. پسری با خنده ای تمسخرآمیز گفت: این مسأله ازدواج جوانان دکان تازه ای شده است برای روانشناسان بدون مشتری!
از دختران و پسران جوان که نزدیک به هشتاد نفر بودند خواهش کردم ساکت شوند و بعد از آن دختر معترض که خود را ساناز 25 ساله و دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد معرفی کرد خواستم به نمایندگی از بقیه پشت تریبون بیاید تا با هم گفتگو کنیم.
- این آمار 30 طلاق در کمتر از چهارسال بعد از ازدواج، و 50  زندگی های آشفته ادامه دار را  از کجا آوردید؟
ساناز:  خودتان گفتید، میخواهید منکر شوید؟
- نه من انکار نمیکنم ولی به آمار رسمی سازمان ثبت احوال استناد کردم که در تهران نسبت طلاق به ازدواج حدود 30 است. در سایر مراکز استانها نیز، نرخ طلاق  نسبت به سالهای پیش، افزایش یافته است. از طرفی، طبق بررسیهای علمی کارشناسان بهداشت روانی، نیمی از خانوادهها از آشفتگی ادامه دار رنج میبرند!
ساناز: خوب، پس این سخن خود شماست چرا اعتراض میکنید؟
- ایراد من به این است  که اگر کسی واقعیتی را اعلام کند مثلاً بگوید در ایران، سالانه بیش از بیست هزار نفر در حوادث رانندگی جان خود را از دست میدهند یا سن ابتلاء به بیماریهای قلبی پایین آمده است. او، یعنی فرد اعلام کننده، مسئول حوادث  جاده ای و یا بیماریهای قلبی است؟
ساناز: خیر، من گفتم در سابق که روانشناسان در امر ازدواج دخالت نمیکردند، نه سن شروع ازدواج این قدر بالا بود نه آمار جدائیها!
- به مقایسه ازدواجهای این نسل و نسل قبلی میرسیم. امّا سؤال این است چند درصد از افرادی که کارشان به جدایی میکشد یا خانواده هایی آشفته دارند، پیش از ازدواج از مشورت علمی روانشناسان با تجربه بهره برده اند؟
ساناز:  نمیدانم.
- شاید چیزی درحد صفر. ما روانشناسان همانند  مهندسان معمار هستیم که بعد از ویران شدن خانه ای، به بررسی عوامل فرو ریختن ساختمان میپردازیم تشخیص میدهیم یا خانه بر زمینی که روی گسل زلزله بوده است بنا شده است، یا پی ها و دیوارهایی آن را محکم و مقاوم نساخته اند و یا در نگهداری آن کوتاهی کرده اند. این عوامل را که معین کردیم به دیگرانی که هنوز خانهای نساخته اند اعلام میکنیم تا خدای ناکرده بعد از چند سال زندگی، زیر آوار نمانند!
ساناز: اما نگفتید چرا خانواده های سابق، با آنکه مشاور و روانشناس نداشتند این اندازه سست بنیان نبودند؟
- با خنده گفتم انگار دل پرخونی از روانشناسان داری میخواهی قبل از ادامه بحثمان کمی درباره علت این نگاه منفی تو و دلخوریت از شرکت در کلاس، صحبت کنیم؟
ساناز روی نوک پایش بلند شد و انتهای سالن را نگاه کرد و پس از مدتی سکوت با لحن غمگین و آرام گفت: حالا که آرش از جلسه بیرون رفته، راحت تر میتوانم  صحبت کنم. 5 سالِ پیش در مغازه ای نزدیک دانشکده با او آشنا شدم. از سال دوم دبیرستان ترک تحصیل کرده بود. دوستی ما حدود یک سال، بدون این که کسی با خبر بشود طول کشید. کمکم مادرم از این که خواستگارانم را که بیشترشان موقعیت خوبی داشتند رد میکردم به شک افتاد. بهانه ام این بود که وقتی کارشناسی ارشد قبول شدم ازدواج میکنم. اما راستش درس هم نمیخواندم و حتی یک ترم مشروط شدم. خلاصه مراقبتهای پنهانی مادرم، رازم را آشکار کرد. به او گفتم آرش را دوست دارم و فقط میخواهم با او ازدواج کنم.... پدرم در جریان قرار گرفت خیلی خوب برخورد کرد. از من خواست که به آرش بگویم به محل کارش برود تا او را ببیند. بعد از آن دیدار، پدرم دوستانه  و منطقی با من صحبت کرد و گفت: آرش کار ثابتی ندارد، سربازی نرفته، از نظر مدرک تحصیلی از من پائینتر است و پدر و مادرش سالهای قبل از هم جدا شده اند. همه حرفهای پدرم را توجیه کردم گفتم: قول داده سربازی برود و بعد درسش را تا کارشناسی ارشد ادامه دهد، من هم الان برای ازدواج عجله ندارم، صبر میکنم تا کار خوبی پیدا کند! آخرسر پدرم  قول گرفت هیچ تماسی باهم نداشته باشیم تا آرش به وعده هایش عمل کند. آرش انگیزهای برای درس خواندن نداشت. اما به اصرار من خدمت رفت و سربازی را تمام کرد. یکی از دوستان پدرم، در شرکت خودش، به او کار خوب و آبرومندی داد. اما متأسفانه آرش، بعد از سه ماه، از آن شرکت بیرون آمد بعد از چندماه بیکاری، از من خواست چند میلیون تومان پول در اختیارش بگذارم تا همراه دوستانش در یک کاری تجاری سرمایه گذاری کند. من هم هرچه پس انداز داشتم، بدون اطلاع پدر و مادرم، به او دادم. یکی دوبار دوبی رفت و برگشت، اما از کار خبری نبود بی حوصله و عصبانی شده بودم، به اندک سخنی که می شنیدم، داد میزدم و گریه میکردم. پدر و مادرم با زبان خوش، با فریاد و با قهر از من میخواستند آرش را رها کنم. راست میگفتند اما من نمیخواستم  بعد از پنج سال دلدادگی کنار بکشم نمیدانم یا به او عادت کرده ام یا نمیخواهم برای خودم و دیگران ثابت شود که اشتباه کردهام. دوهفته پیش عمهام پیشنهاد کرد برای کلاس شما ثبتنام کنیم. او گفت دخترش با خواستگاری که داشته پیش شما آمده اند و درسها و راهنماییهای شما برایشان خیلی مفید بوده است. اول آرش قبول نمیکرد، بعد با پافشاری من که گفتم تنها  راه راضی کردن پدر و مادرم تأئیدی است که از این دوره میگیریم حاضر شد بیاید. الان هم میبینند که گذاشته و رفته است!
جلسه در سکوت غم انگیزی فرو رفته بود. ساناز با بغض سخنان خود را پایان داد: حالا شما هم حدود 20 شرط گذاشته اید، پسند ظاهر، تناسب سنی، تحصیلی، خانوادگی، فرهنگی، سلامت روان، سلامت شخصیت، ... واقعاً ازدواج برای نسلهای قبلی اینقدر دشوار بود؟
چند نفری برایش دست زدند. او با پشتِ دستش اشکهایش را پاک کرد وگفت: اجازه میدهید بنشینم. گفتم: چند دقیقه دیگر صبر کنید. پرسیدم:
- پس پدر و مادر شما و عمهتان، که از نسل قبلی هستند، شما را به آمدن به این کلاس راهنمایی کردهاند، نه منِ روانشناس.
ساناز با اعتراض گفت: خیلی به شما برخورده که اینقدر حساسیت نشان میدهید؟
 گفتم: حساسیت من به این خاطر است که وقتی شما جوانان پر احساس با والدین نگرانتان درگیر میشوید، مشاور بیچاره را محکوم میکنید و با این کار، در اصل چهره حقیقت را تیره میسازید، خودتان را دچار مشکل میکنید و بدتر از آن باعث میشوید دیگران اطمینان خود را به دلسوزیهای مشاوران بیطرف از دست بدهند. پسری از میان جمعیت فریاد زد: شما که  از نسل بزرگترهای ما هستید همیشه جانب آنها را میگیرید!
- گفتم: هنوز که دوره چهار جلسه ای ما پایان نیافته که این قضاوت را میکنید. یادتان باشد به فرموده علی علیه السلام ما زمانی به مشورت نیاز پیدا میکنیم که در تصمیمگیری، عقلمان با احساسمان درگیر شود. احساس به لذت میاندیشد و به زمان حال امّا، عقل مصلحت اندیش و آیندهنگر است. چراغ فروزانی است که راه را از بیراهه می نمایاند. وقتی جوانی مانند ساناز درگیر عشقی آتشین میشود عقل او در غوغای میل و هوس چندان کار نمیکند... پدر و مادر او هم شاید از روی خشم و نگرانی زیاد نتواند به خوبی تصمیم بگیرند.
میبینید عشق و علاقه جوان و خشم و ناراحتی پدر و مادر«عقل» را کنار میزنند و بدون دوراندیشی موافقت و مخالفت میکنند. در گذشته بسیاری از جوانان و بزرگترهای آنان دچار چنین بحران تصمیم گیری نبودند. زیرا هم شناخت طولانی و نسبتاً دقیقی از دختر و پسر، خانواده و گذشته آنها داشتند و هم پذیرش جوانان  از والدینشان به خاطر همسانی در عقیده و حتی سلیقه، بیشتر بود.
در زمان کشمکش بین احساس و عقل، باید از کسی کمک بگیریم که نماینده خرد سالم و خالص ما باشد یعنی نسبت به مسئله مورد اختلاف آگاه و بیطرف باشد. زیرا عقل برآیند دو نیروی علم و انصاف و یا آگاهی و بیطرفی است و ما روانشناسان امید داریم به عنوان مشاورانی دانا و امین، دارای این دو ویژگی باشیم یعنی با علم به شناخت عوامل استحکام خانواده، به شما در مهم ترین انتخاب زندگیتان یاری رسانیم.
ساناز عذرخواهی کرد که خیلی تند رفته است.
- خندیدم و گفتم:
من این صحنه ها را بسیار دیده ام. اینها همه از بازیگریهای عشق است که میگویند انسان را کور و کر میکند! او که با نگاهش دنبال آرش میگشت پرسید: از میان ملاکهایی که در جزوه تان آورده اید، کدام یک از همه مهمتر است؟ مثلاً تفاوت سطح تحصیلی ما یعنی این که من لیسانس دارم با یک ترم مشروطی و معدل کم و آرش که خیلی هم با هوش است امّا دانشگاه نرفته، عامل  طلاق و آشفتگی خانوادگی میشود؟
- گفتم: نه از بین این ملاکهای بیست گانه، چند تایشان خیلی اساسی هستند. از جمله سلامت شخصیت منظور من این است که اگر ثابت شود یک نفر از نظر شخصیتی سالم نیست یا به تعبیری اختلال شخصیت دارد نباید با او ازدواج کرد زیرا امیدی به تغییر او نمیرود، برخلاف سربازی نرفتن و ادامه تحصیل ندادن که سهم بسیار کمتری دارند. با موافقت بیشتر حاضران  قرار شد درباره سلامت شخصیت به عنوان یکی از مهمترین ملاکهــــای ازدواج صحبت کنم.

شخصیت از نظر روانشناسی و اسلام
میکشد هر جا که خاطرخواه اوست

« آیا دوستی دارید که به خوبی او را میشناسید  و رفتارهایش را در هر موقعیت میتوانید پیش بینی کنید؟ در این صورت به تبع این تجربه، با الگوها و ثبات منحصر به فرد وی در رفتار، احساسات و افکارش آشنا هستید. نه تنها میدانید که چه چیزی وی را عصبی میکند، بلکه میدانید که چه چیز موجب تفاوت وی از بقیه دوستانتان میشود. به طور خلاصه، شما در مورد چیزی صاحب نظر شدهاید که ما آن را «شخصیت» دوست شما میدانیم. کاری که به وسیله ما در زندگی روزمره انجام میگیرد، با آن چه روانشناسان شخصیت انجام میدهند از بنیاد متفاوت نیست. وظیفه ای که هریک از این گروه به عهده دارند، تدوین الگویی برای عملکرد انسان، روشی برای متفاوت کردن افراد از یکدیگر و ایجاد مجموعهای از قوانین برای پیش بینی رفتار آنهاست.»
لارنس پِروین و الیورجان، کتاب معروف «شخصیت: نظریه و پژوهش» (ترجمه کدیور و جوادی 1381) خود را با این جملات آغاز کردهاند. تا همانی را بگویند که دیگر روانشناسان از جمله«آلن راس» درتعریف شخصیت (personality) پیشنهاد کرده است:«شخصیت ترکیبی است از اعمال، افکار، هیجانات و انگیزشهای فرد. به قول گیلفورد شخصیت هر فرد الگوی منحصر به فرد صفات اوست که در طول زمان نسبتاً ثابت باقی میماند.
شخصیت، امکان پیش بینی آن چه را که یک فرد در موقعیتی خاص انجام خواهد داد فراهم میکند. غیرمنطقی است اگر بخواهیم از شخصیت کسی صحبت کنیم که رفتار آگاهیها، هیجانات و انگیزههایش برای مدت طولانی و از مکانی به مکان دیگر تغییر کند و یا ثابت باقی نماند. ( ترجمه جمالفر، 1382 ص13-17)
در فرهنگ اسلامی، کلمه «شاکله» نزدیکترین  واژهای است که میتوان آن را معادل شخصیت با تعریفی که آلپورت (1937) کرده است به کاربرد: «سازمان پویایی از سیستمهای روانی جسمی فرد که رفتار و افکار خاص او را تعیین میکند.»
از همین رو، مرحوم طاهره صفارزاده، نویسنده شاعر و مترجم توانای معاصر، در ترجمه انگلیسی که از قرآن کرده است. آیه 84 سوره اسری را که میفرماید: قُل کُلٌّ یَعمَلُ علی شاکِلَتِهِ، فَرّبَکُمٌ أعلَمُ بِمَن هُوَ أهدی سبیلاً
ای پیامبر بگو هرکس به طریقه خویش عمل میکند و پروردگار تو بهتر میداند که کدام یک به هدایت نزدیکتر است. (ترجمه آیتی) این گونه ترجمه کرده است:
Say/ O / Messenger !/ : «every one acts according to his Personality and character, and only your Creator& Nurturer knows very well who among you men are more guided to the Truth.»
محمد جواد مغینه دانشمند نامدار شیعه، در تفسیر «المبین» خود ( 1398 ق ص 325 ) ذیل آیه یاد شده مینویسد:
« همه انسانها در غرائزی (هیجانهائی) مانند دوستی، دشمنی، خشنودی و خشم، همسان و مشترکند. صفاتی نیز هستند که گروههایی از انسانها را از هم متمایز میکنند مانند: بخشش و بخل، شجاعت و ترسو بودن. اما در این میان رفتارها و خویها نیز وجود دارند که  مانند اثر انگشت، اختصاص به هر فرد دارند و هیچ کس دیگر در آنها شریک نیست. اخیراً دانشمندان کشف کرده اند که حتی اجزاء و ترکیب خون هر فرد، خاص خود اوست و میدانیم که فعل و انفعالات بدن آدمی از جمله، نوع خون او بر رفتار و جهت گیریهایش اثر میگذارد. به این ویژگیهای روحی و رفتاری ویژه هر فرد «شاکله» میگوئیم.
تفسیر نمونه دراینباره مینویسد: شاکله، در اصل از ماده، شکل، به معنی مهار کردن حیوان است و اشکال به خود مهار میگویند، و از آنجا که روحیات و سجایا و عادات هر انسانی او را مقید به رویّهای میکند، به آن شاکله میگویند. اصولاً ملکات در روحیات انسان معمولاً جنبه  اختیاری دارد چرا که انسان هنگامی که عملی را تکرار کند نخست « حالت» و سپس « عادت» و بعد تدریجاً تبدیل به «ملکه» میشود. همین ملکات است که به اعمال انسان شکل میدهد و خط او را در زندگی مشخص میسازد. (جلد 12 صص 246-249).
علامه طباطبایی، درتفسیر گران سنگ المیزان با استناد به معنای لغوی شاکله آن را خوی و خصلتی میداند که آدمی را محدود و مقید میسازد که به مقتضای آن رفتار کند یا راه و روشی که جهت رهگذر را به گونه ای مشخص و تنظیم میکند که نمیتوان از غیر آن مسیر عبور کرد. ایشان سپس یادآور میشود که پژوهشهای علمی ثابت کرده است که میان صفات نفسانی نوع ساختار بدنی انسان رابطه ای خاص وجود دارد. بعضی مزاجها زود به خشم میآیند، بعضی دیر. از سوی دیگر میان اعمال و صفات آدمی با عوامل محیطی و بیرونی پیوندی تنگاتنگ برقرار است. درحقیقت شاکله، که محصول تعامل این دو مجموعه درونی (مزاج، ساختار بدنی و فیزیولوژیکی) و بیرونی (عوامل تربیتی، اجتماعی  فرهنگی) هر انسان است، نوع و شیوه عمل او را تعیین میکند. (المیزان ج 13 عربی، صص 189-194). جالب است اینکه بدانیم سخن این مفسر بزرگ قرآن، در چهل سال پیش همانند مطلبی است که نویسندگان کتاب جدید «شخصیت نظریه و پژوهش» بیان کرده و مینویسند:
رشد و نمو شخصیت از ترکیب و تعامل دو گروه عوامل، یعنی عوامل زیستی مانند وراثت، جنسیت، سلامت جسمی و شکل ظاهری، به خصوص تعیینکنندههای وراثتی و عوامل محیطی به ویژه فرهنگ به طبقه اجتماعی، خانواده و گروه همسالان حاصل میشود (صص 7-12)
نکته آخر اینکه آیا درست است شاکله به هیج وجه تغییر نمیکند و پس از رشد و تحول نهائیش، اختیار را از آدمی سلب مینماید؟ علامه طباطبایی با بررسیهای قرآنی و با اشاره به صفت تفصیلی أهدی (=هدایت یافتهتر) در آیه 84 سوره اسری، این نظر را رد میکند اما می پذیرد که احتمال هدایت کسانی شاکله گمراه یا اختلال شخصیت دوره شده از هدایت الهی را دارند بسیار ضعیف است. (المیزان ج13 عربی، صص 189-194).

کتابهایی برای شناخت شخصیت
شخصیت (نظریه و پژوهش)
مؤلفان: جان و پروین
مترجمـــــــان: دکتر محمدجعفر جوادی و دکتر پروین کدیور
ناشر: آییژ
این کتاب در طول سی سال گذشته به عنوان یکی از کتابهای مطرح در نشان دادن تلاشهای روانشناسان در درک پیچیدگیهای شخصیت انسان، جای خود را بین کتابهای دانشگاهی باز کرده است. نویسندگان کتاب پیشرفتهای نظری و رویکردهای جدیدی را که در خلال بیش از یک دهه گذشته در روانشناسی شخصیت پیش آمده است، مورد بررسی قرار دادهاند. هر فصل با تجربهای شخصی شروع و به زبانی ساده، اصول اساسی یا مضامین اصلی آن فصل برای خواننده توضیح داده میشود.

روانشناسی شخصیت (نظریه ها و فرآیندها)
مؤلف: آلن  ا. راس
مترجم: سیاوش جمالفر
ناشر: روان
آلن راس، دیدگاههای مختلف شخصیت را در این کتاب در سه بخش به ترتیب تحت عناوین مطالعه شخصیت، نظریه های شخصیت و فرایندهای شخصیت مورد مطالعه قرار داده است.
بخش اول از دو فصل تشکیل یافته که در فصل اول شخصیت در یک نظر اجمالی و در فصل دوم شخصیت براساس نظریه، پژوهش و ارزیابی مورد بررسی قرار میگیرد. بخش دوم شامل 5 فصل و بخش سوم از 3 فصل تشکیل شده است.

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 12:32
بهداشت روانی

پزشک قلابی دختران جوان را اغفال می کرد

گروه حوادث: پرونده اتهامی یك راننده وانت كه خود را پزشك معرفی می كرد به اتهام اخاذی و تعرض در شعبه 77 دادگاه كیفری استان تهران به جریان افتاد.
به گزارش خبرنگار ما، این پرونده سه ماه قبل تشکیل شد. آن زمان دختری جوان به ماموران گفت مردی او را مورد تعرض قرار داده و مقداری از اموالش را با خود برده است.
این دختر گفت: با آن مرد در خیابان آشنا شدم. او كارت ویزیتی به من داد كه اسم و فامیلش روی آن بود و سعید را یك پزشك معرفی می كرد. او از من خوشش آمده بود و می گفت قصد دارد به خواستگاری ام بیاید. من هم آدرس و شماره تلفن خانواده ام را دادم تا با آنها تماس بگیرد و در مورد ازدواج با هم صحبت كنیم.
وی ادامه داد: چند روز بعد سعید با مادرم تماس گرفت و قرار خواستگاری گذاشته شد. زمانی كه او با گل وشیرینی وارد خانه شد تنها بود. مادرم سراغ خانواده اش را گرفت و سعید جواب داد مادرش بیمار است و نتوانسته بیاید. مادرش از سعید خیلی خوشش آمد و سرانجام تصمیم گرفت با این ازدواج موافقت كند البته قرار شد مادرش را هم ببینیم. سعید از مادرم اجازه گرفت که ما برای آشنایی بیشتر با هم بیرون برویم. در این مدت كه با هم بودیم من عاشق سعید شده بودم و هر چه می خواست انجام می دادم. او برایم هدیه می آورد و من هم روز به روز بیشتر به او دل می بستم. تا اینكه یك روز با هم به خانه سعید رفتیم و او با من رابطه برقرار كرد. من از این كارش خیلی ناراحت شدم اما از آنجایی كه قرار بود با هم ازدواج كنیم سكوت كردم. مدتی بعد سعید از من پول گرفت. او می گفت برای مطبش باید كارهایی انجام دهد. من هم هر چه پس انداز داشتم به او دادم اما بعد از مدتی دیگر خبری از این مرد نشد.
تحقیقات، بعد از شكایت دختر جوان آغاز و سعید با ترفندهای پلیس بازداشت شد. پلیس در بازجویی های اولیه دریافت سعید از چندین دختر اخاذی كرده است. روش سعید این بود كه وقتی دختری جوان را در خیابان می دید به سراغ او می رفت و ابراز علاقه می كرد تا به اهداف خود برسد. سعید در بازجویی هایش در مورد نحوه آشنایی اش با این دختران گفت: «من وقتی دختری را می دیدم كه به نظرم ساده و آرام می آمد نزدیك می رفتم و با نشان دادن كارت ویزیتی كه از قبل تهیه كرده بودم آنها را اغفال میكردم. آنها فكر می كردند من پزشك هستم و هر چه می خواستم انجام می دادند. چند نفر از طعمه هایم متاهل بودند و البته من فقط توانستم دو نفرشان را اغفال كنم و قرار بود آنها از همسرانشان جدا شوند و با من ازدواج كنند. من با طرح این ادعا كه می خواهم كلینیك راه اندازی كنم و دنبال شریك می گردم از آنها پول می گرفتم و رسید می دادم.» وی ادامه داد: «آن پولها را خرج زندگی ام می كردم. من راننده وانت بودم و بار جابه جا می كردم اما با پولهایی كه از این زنان می گرفتم برای خودم یك پژو 206 خریدم.» با شناسایی چهار نفر از شاكیان این مرد و طرح ادعای تعرض از سوی یكی از آنها پرونده به شعبه 77 دادگاه كیفری استان تهران فرستاده شد. تحقیقات هیات قضات نشان داد سعید همسر دارد و هزینه زندگی اش را از طریق حمل بار با وانت تامین می كند و هر آنچه در مورد پزشك بودنش گفته دروغ است. بنابراین گزارش متهم به زودی تحت محاكمه قرار خواهد گرفت.

1- اگر بیشتر خانواده ها بعد از پیوند زناشویی در مسیرهای پرآسیب گسستگی و آشفتگی قرار می گیرند و در شهر بزرگی مانند تهران كمتر از یك چهارم آنها آرام آرام به بالندگی و آرامش می رسند، بیش از هر چیز باید علت را در گزینش نامناسب همسر جست وجو كرد. برای گزینش همسر با سه چالش بزرگ روبه رو هستیم: 1-ملاكها و معیارهای همراه و همسفر مناسب كدامند؟ 2- چه روشهای علمی و معتبری برای تشخیص ملاكها داریم؟ 3- كجا می توان سراغ همسفر زندگی را گرفت؟
تلاش نگارنده درمقاله هایی ازاین دست بر این بوده است كه با تكیه بر یافته های علمی، دینی و تجربی استوار به پرسشهای سه گانه بالا پاسخ دهد و تا اندازه ای سردرگمی جوانان، خانواده ها و حتی كارشناسان حوزه ازدواج را از بین ببرد
در جامعه ما عرصه ها و راههای خواستگاری و پیدا شدن همسر آینده بر سه دسته اند:
الف- سنتی: نزدیكان پسر، به ویژه مادر او، دختری را از خانواده ای برمی گزیند و سپس پسر خود را برای دیدن، گفت وگو و خواستگاری به خانه دختر می برد. مراحل بعد با اطلاع و زیر نظر خانواده ها طی میشود.
ب- آشنایی در محل كار و تحصیل: دختر و پسر مدتها در محل كار و تحصیل با هم آشنا هستند و شناختی نسبی از هم دارند. به طور معمول، پسر مادر و پدر خود را در جریان آشنایی و علاقه اش قرار می دهد و آنگاه در صورت موافقت والدین دو طرف، مراحل خواستگاری تا ازدواج ادامه می یابد.
ج- آشناییها و دوستیهای دختر و پسر بدون آگاهی خانواده ها از طریق اینترنت و چت، تماسهای تلفنی اتفاقی، برخوردهای بدون شناخت قبلی در خیابان، كوه، مجالس دوستانه، دانشكده ای غیر از محل تحصیل یكی از دو نفر، و سفرهای تفریحی و زیارتی: پس از مدتی پنهان كاری و وابسته شدن عاطفی و گاه جسمی به یكدیگر، خانواده هابه طور تصادفی و یا به اجبار پسر یا دختر در جریان قرار می گیرند و كار به درگیریهای گوناگون و خواستگاری تحمیلی كشیده می شود.
روشن است كه روش اخیر، بیش از روشهای دیگر تنشزا، پرآسیب و نگران كننده است. ناآگاهی از معیارهای اصلی همسرگزینی و به خصوص ناآشنایی با روشهای تشخیص معیارها و ملاكها در هر سه شیوه مشترك است.
1- دختر جوان در خیابان با مردی آشنا می شود و با دیدن كارت ویزیتی كه روی آن نام و نام خانوادگی مرد همراه با عنوان دكتر نوشته شده، او را باور می كند و با این خوش باوری كه «از من خوشش آمده بود و می گفت قصد دارد به خواستگاری ام بیاید» به او نشانی و شماره تلفن خانواده اش را می دهد.
2- دادن نشانی و شماره تلفن خانواده به خواستگاری تصادفی كار بدی نیست. بهتر از رفت و آمد با مرد فریبكار بدون اطلاع پدر و مادر و دور از چشم آنهاست. به شرط آنكه بزرگترها، چنان كه از آنها انتظار می رود، همچون دختر یا پسر جوان اسیر احساسات نشوند و با عقل و درایت به بررسی و تحقیق بپردازند.
3- متأسفانه، مادر دختر وقتی دكتر سعید را می بیند، با روی خندان و گل و شیرینی به دست و سخنان گرم و پر از تعریف و تمجید، بیش از دختر جوان به او دل می بندد و در رؤیای داشتن دامادی متخصص و برازنده فرو می رود، تا آنجا كه بهانه پسر را در نیاوردن مادرش می پذیرد و بارهای بعد نیز بدون توجه به خانواده او، اجازه میدهد دخترش مدتهای زیادی را با او در خارج از خانه بگذراند. راستی، چرا نام و نشانی از پدر دختر نمی بینیم؟ نكند فوت كرده، جدا شده و یا بی نقش و ضعیف  است؟ اینكه در فقه اسلامی آمده است عقد دختر باید با اجازه پدر باشد بدون حكمت نیست.
4-آقای دكتر سعید كه بعداً معلوم می شود راننده وانت باری است با شغل باركشی، با همان چرب زبانی افراد جامعه ستیز تمام پس اندازهای دختر ساده دل را به عنوان راه اندازی مطب می گیرد و فراری می شود تا با پولهای دیگری كه از همین راه به دست آورده برای خود پژو 206 بخرد.
5- رایجترین راه تجاوز در قرارهای عاشقانه (Date Rape) یعنی تجاوز پسری كه با دختری دوست است و او را در جایی خلوت، وادار به برقراری رابطه جنسی می كند این است كه به او اطمینان می  دهد به زودی ازدواج خواهیم كرد، یا اگر به راستی مرا دوست داری، چرا مقاومت میكنی؟ و نیز، اگر اجازه نمی دهد با تو ارتباط برقرار كنم، می روم سراغ كسی كه مرا دوست دارد. گفتیم این سه ترفند (اطمینان به ازدواج، تأیید دوستی گرفتن و تهدید به قطع رابطه) از رایجترین فریبهای پسران در تجاوزهای آشنا هستند. بعد از ارتباط جنسی پسران احساس رضایت و شادی می كنند و دختران دچار اضطراب، احساس گناه، پریشانی و پشیمانی میشوند. روانشناسان باتجربه در غرب به دختران آن دیار آموزش می دهند كه اولاً با دوست پسر (یا بگوییم نامزد خود) خلوت نكنند؛ ثانیاً با او در زمانهای تنهایی مشروب الكلی ننوشند؛ و سوم آنكه در مقابل درخواستها، وعده ها و تهدیدهای او بگویند چون قرار است با هم ازدواج كنیم و چون تو را دوست دارم، حال كه با هم قانونی و شرعی ازدواج نكرده ایم، رابطه برقرار نمی كنم. بیا ارتباط را بگذاریم برای زمانی كه واقعاً ازدواج كردیم.
6- متن تجدیدنظر شده راهنمای تشخیص و آمارهای اختلالهای روانی چاپ چهارم (DSM-III-TR) درباره ویژگیهای رفتاری شخصیتهای ضداجتماعی یا جامعه ستیز می نویسد:
 «ویژگی اصلی اختلال شخصیت ضداجتماعی الگویی فراگیر از بی اعتنایی و تجاوز به حقوق دیگران است كه از كودكی یا اوایل نوجوانی آغاز می شود و تا بزرگسالی ادامه می یابد... اشخاص مبتلا به این اختلال برای آرزوها و حقوق یا عواطف دیگران احترامی قائل نیستند. آنها اغلب برای كسب منفعت شخصی یا لذت دست به فریبكاری یا تقلب می زنند ».(برای مثال، برای به دست آوردن پول، برقراری روابط جنسی یا كسب قدرت). آنها ممكن است به طور مكرر دروغ بگویند، برای خود نام مستعار برگزینند، كلاهبرداری و یا تمارض كنند... این افراد ممكن است قربانیان خود را به دلیل احمق بودن، ناتوانی یا اسیر سرنوشت بودن سرزنش كنند...
آنها ممكن است جاذبه دروغین و سطحی داشته و كاملاً حراف و دارای قدرت كلامی خوبی باشند. فقدان همدلی، خودارزیابی كاذب، و جاذبه سطحی و ظاهری ویژگیهایی است كه به طور رایج در تعاریف سنتی جامعه ستیزی گنجانده شده است.
(ترجمه نیكخو و آودایس ویانس، ص 1025-1028 )
همچنین دراین خصوص ذکر نکات ذیل لازم به نظر می رسد :
1- همسرگزینی به صورت تصادفی و اتفاقی (در خیابان، با چت، محفل دوستانه، كوه... )وارد شدن در دنیایی تاریك و پرابهام است.
ای بسا ابلیس آدم رو كه هست
پس به هر دستی نباید داد دست
2- كارت ویزیت، سرنسخه چاپی، حتی مهر مشخصات و نیز آگهی  های بدون شماره پروانه، اعتباری برای اطمینان بخشی و سرمایه گذاریهای خرد و كوچك ندارند، چه برسد كه مبنای اقدام برای سرنوشت سازترین تصمیم زندگی یعنی ازدواج قرار گیرند.
3- گفت وگوهای پیش از ازدواج برای تشخیص صفات پنهان فرد و ایده ها و هدفهای او برای آینده به كار می آید. تشخیص درست نیز به یاری عقل سالم و نیز مشورت با افراد خردمند به دست می آید. ادامه گفت وگوها تا آنجا كه به دلبستگی عاطفی كشیده شود مانع بزرگ روشنگری عقل است. در ازدواج بیش از هر كار دیگری، به مشاوری آگاه و دلسوز نیاز است كه نماینده عقل شما باشد، وگرنه احساس را خودتان دارید و با پیروی كردن تنها از آن، به پرتگاه عشقی آتشین و نافرجام پا می گذارید.
4- گفت وگوهای حساب شده با موضوعهای مشخص یعنی برنامهه ای آینده تحصیلی، شغلی، استقلال، ارتباط با خانواده ها و حساسیتهای اجتماعی و اخلاقی باید در منزل دختر و چند جلسه در بیرون، آن هم مكانهایی عمومی، صورت گیرد. رفتن دو جوان در مكانی خلوت به منظور گفت وگو درباره ازدواج به جایی می رسد كه به قول روایات اسلامی، شیطان همراه سوم آنها می شود و گاه تماسهای جسمی و رابطه های جنسی را آسان و فعال می سازد.
5-درخواست هر نوع پول زیاد به هر بهانه ای و حتی وام در ازای رسید(كه اعتباری ندارد) یا چك، نادرست و تردید برانگیز است. این روزها به خاطر ناامنیهای اقتصادی و جابه جا شدن معروفها و منكرها در بخشهای زیادی از جامعه، دوستان قدیمی بدون گرفتن وثیقه های معتبر به یكدیگر وام نمی دهند، تا چه برسد به دختری جوان که بخواهد به پسری تازه آشنا و از گرد راه رسیده پول بدهد.
6-برخورداری از ظاهری آراسته و داشتن مهارتهای ارتباطی، پسندیده و زمینه ساز موفقیتهای اجتماعی است اما یادمان باشد با ظاهر و كلام یك انسان نمی توان پی به شخصیت او یعنی صفات نسبتاً ثابت و پایدارش پی برد. در طبقه بندی اختلالهای روانی انجمن روانپزشكی آمریكا خواندیم كه شخصیتهای جامعه ستیز معمولاً افرادی هستند دارای جاذبه های دروغین و سطحی، خوش سر و زبان، دارای مهارت های ارتباطی خوب، و جاذبه های سطحی و ظاهری زیاد.

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 12:31
بهداشت روانی


دوستی و ارتباط با جنس مخالف

در آغاز بلوغ، یعنی حدود سیزده یا چهارده سالگی، كشش و علاقه به جنس مخالف به عنوان یك نشانه طبیعی پدیدار می‌شود و هیجان‌های گوناگونی را در وجود نوجوان برمی‌انگیزد. این كشش تند كه برآیند بیداری میل جنسی و رشد عاطفی است، باعث می‌شود كه بعضی از نوجوانان به افرادی از جنس مخالف كه چند سالی با آنها فاصله سنی دارند نزدیك شده و دور از چشم پدران و مادران خود با یكدیگر به گفتگوهای صمیمانه بپردازند یا قرارهای عاشقانه بگذارند.
عشق واژه‌ای است پر رمز و راز و دریایی است ‌بی‌كرانه و ناپیدا و ژرف. حقیقتی است پیچیده كه جلوه‌های گوناگون و گاه متضادی دارد. هم گوهر تابناك آسمانی است و هم راه پر فراز و نشیب زمینی. پاره‌ای ازعشق‌ها آینه خدا و چشمه بقا و شماری فراوان موجب رنج و بلا. عشق عارفان، دل سپردن به زنده پایدار است و عشق هواپرستان شیفتگی به آب و رنگ بی‌دوام. آن اكسیری است كه مس خودخواهی را به زر ناب خدابینی تبدیل می‌كند و این آفتی است كه ننگ و دام فرومایگی را پی می‌آورد. عارفان، پارسایان، شاعران، دانشمندان و حتی عامیان و ابلهان، هر گروه به پندار خود از عشق سخن گفته‌اند و آن را به‌گونه‌ای ستوده یا نكوهش كرده‌اند.
در این میان، روان‌شناسان كه نه در پی كشف اسرار باطن از راه كشف و شهودند و نه با بحث و جدل‌های ذهنی سر و كار دارند، با روش‌های علمی نشانه‌ها و كاركردهای عشق را در اندیشه و احساس و رفتار مردم می‌جویند و كنار هم قرار می‌دهند و آنگاه یافته‌های خود را آزمایش و نقد می‌كنند.
دكتر "دونالدگریدانوس" در كتاب "مراقبت از نوجوانان*" كه به‌وسیله انجمن طب اطفال آمریكا انتشار یافته است، می‌نویسد: «برقراری ارتباط با جنس مخالف بخشی از فرآیند رشد است. هنگامی كه نوجوانان در سال‌های اولیه نوجوانی هستند، احتمال دارد هیچ ارتباطی با جنس مخالف نداشته باشند. عموماً آنها به خودشان علاقه‌مند هستند. ایجاد ارتباط با شخصی از جنس مخالف هنوزهدف بزرگی برای آنها نیست.... در اواخر دوره نوجوانی، زندگی اجتماعی آنها هنوز هم به صورت گروهی است؛ اما ممكن است برقراری روابط نزدیك با افراد مشخصی از جنس مخالف را شروع كنند. این مرحله ممكن است پرآشوب و پیش‌بینی نشده باشد. طی این دوره ممكن است الگوهای ارتباط با جنس مخالف بسیار متفاوت و متضاد باشند. برخی از نوجوان‌ها با جنس مخالف ارتباط كمی برقرار خواهند كرد یا اصلاً هیچ ارتباطی نخواهند داشت. شاید علت این باشد كه آنها با امور دیگری مثل ورزش یا تئاتر سرگرم هستند یا به‌طور خیلی ساده ممكن است هنوز برای این كار احساس آمادگی نكنند. در طرف دیگر این طیف، نوجوان‌هایی هستند كه در اواخر دوران دبیرستان، عاشق كسی می‌شوند كه با او ارتباط برقرار كرده‌اند و درنتیجه تصمیم می‌گیرند با هم به یك دانشگاه بروند و حتی به ازدواج فكر كنند. برخی از افراد جوان در موقعیت‌های مشابه ممكن است تشخیص دهند كه ادامه دادن این رابطه جدی می‌تواند در برنامه‌های آینده‌شان تداخل ایجاد كند؛ از این رو شروع به سست كردن این پیوندها میكنند. (ترجمه صرامی و مطهری ـ صص  233-235)
با آنكه روان‌شناسان ثابت كرده‌اند كشش به جنس مخالف پدیده‌ای است طبیعی، بررسی‌های فراوان نشان داده‌اند كه اگر این كشش به بر- قراری تماس و رابطه با فرد یا افرادی از جنس مخالف كشیده شود، نوجوانان را درگردابی از ناراحتی عاطفی، درگیری‌های خانوادگی، افت درسی و مشكلات اخلاقی و اجتماعی فرو خواهد برد. گریدانوس با آنكه در كتاب خود علاقه به جنس مخالف را بخش مهمی از رشد اجتماعی نوجوان می‌داند (ص 236) اما تاكید می‌كند كه:
*   عوامل اجتماعی در شكل‌دهی نحوه روابط نوجوان‌های پسر و دختر نقش تعیین‌كننده‌ای دارند و این امر تنها بر اساس میزان هورمون ها نیست. (ص93)
*    نوجوان‌ها باید برای رسیدن به آسایش و شادمانی، بر رفتار جنسی خویش كنترل و تسلط داشته باشند و محدودیت‌ها و قانون‌های اخلاقی جامعه را بپذیرند. (ص36)
*   گاهی نوجوانانی كه هنوز چگونگی كنار آمدن با نیروی جنسی را یاد نگرفته‌اند، از روی سادگی و بی‌تجربگی، خود را در موقعیت اجتماعی خاصی قرار می‌دهند كه احتمال بهره‌برداری جنسی را از آنها زیادتر می‌كند و احتمال تجاوز در قرارهای عاشقانه روز به روز بیشتر می‌شود(ص208)
مطالعات و بررسی‌هایی كه نگارنده از بیست و پنج سال پیش تاكنون در زمینه روابط با جنس مخالف در بین نوجوانان و جوانان ایرانی، در جلسه‌های مشاوره و در پژوهش‌های گسترده میدانی انجام داده است، این واقعیت تلخ را آشكار می‌كند كه نه تنها بیش از نود درصد عشق‌های تند نوجوانی و جوانی به ازدواج نمی‌رسند بلكه از نظر روانی، اخلاقی، خانوادگی و اجتماعی گرفتاری‌هایی را برای دختران و پسران عاشق‌پیشه به بار می‌آورند.

سرانجام عشق
اما آیا آن ده درصد یا كمتر، از نوجوانان و جوانانی كه سال‌ها در كوره عشق‌های آتشین گداخته‌اند، سرانجام پای سفره عقد می‌نشینند و با وصالی شرعی و قانونی به دوران پر تنش هجران خود پایان می‌دهند؟
از بررسی انگیزه‌ها‌ی طلاق چنین برمی‌آید كه ازدواج با سابقه عشق‌های تند، جزء پنج عامل جدایی همسران در ایران است. چرا چنین است؟ مرحوم دكترمهدی كی‌نیا  جرم‌شناس فرهیخته معاصر در جلد دوم كتاب "جرم شناسی" خود ضمن بحث از عوامل طلاق می‌نویسد:
*   عشق رؤیایی است بی‌هدف، اما ازدواج با واقعیت سر و كار دارد و مثل هر واقعیت دیگر كشكولی است از شیرینی‌ها و تلخی‌ها و هر عشقی سر انجام گرفتار همین واقعیت تلخ و شوم می‌شود؛ آن وقت یك دنیا توقع می‌ماند و یك دنیا مرارت و یك بن‌بست بزرگ كه خروج از آن كار هر كسی نیست! (ص809)
*   در همین كتاب آمده است: « دكتر اسنل پنتی كه یكی از كارشناسان بزرگ آمریكایی در امر زناشویی است و مدت سی سال منحصراً به پرونده‌های ازدواج و طلاق در شهرهای بزرگ و پر جمعیت آمریكا و كشورهای دیگر جهان رسیدگی كرده است؛ هشدار می‌دهد: « به‌خاطر عشق ازدواج نكنید. ازدواج عشقی زهرآگین‌ترین نوع ازدواج است.» این كارشناس در پنج سال آخر خدمتش با سه هزار زن و مردی كه در پی عشقی شدید ازدواج كرده بودند مصاحبه حضوری به عمل آورده است.
وی از تحقیقات خود چنین نتیجه گرفته است: « اینك دادگاه‌های طلاق در سراسر جهان، انباشته از زنان و مردانی است كه روزگاری چون جان شیرین همدیگر را دوست داشتند، خود را یك روح در دو بدن تصور می‌كردند و به‌خاطر همین تصور شوم ازدواج كرده‌اند و حالا چون دشمنان دیرینه كه گویی با هم پدركشتگی دارند از همدیگر اظهار نفرت و انزجار می‌كنند و خنجر كشیده در برابر هم ایستاده‌اند! شگفت‌انگیز نیست اگر می‌بینیم تنها در آمریكا از هر صد ازدواج عشقی، نود و سه تای آن با شكستی دردناك روبه‌رو شده‌اند. فرانسه از این هم بدتر است؛ عمر متوسط هر ازدواج عشقی سه ماه و نیم است.» از این كارشناس پرسیدند: این عاقبت شوم از كجا پدید آمده است؟ دكتر پنتی در جواب گفت: « وقتی زن و مردی به دنبال عشقی پرسوز و گداز، چشم بسته و نادانسته خود را در چاله ازدواج می‌اندازد، پرده‌ای از تصور جلوی چشمانشان را می‌گیرد. آن دو تصور می‌كنند هر لحظه از زندگی مشتركشان سرشار از "عسل" است! می‌پندارند آن بوسه‌هایی كه در پیچ و خم كوچه‌های بی‌رفت و آمد، دزدانه برمی‌داشتند جاودانه و برای همیشه گیج‌كننده خواهد بود. می‌اندیشیدند هیچ‌چیز در جهان جز عشق پر شور آنها دوام نمی‌یابد و همه راه‌های پیروزی در برابر آنها گشوده است!»

 

منبع: http://www.bidar.org

سه شنبه 22/5/1392 - 11:32
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته