• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2200
تعداد نظرات : 159
زمان آخرین مطلب : 3890روز قبل
امر به معروف و نهی از منکر
اعلام امر به معروف و نهى از منكر به عنوان هدف اصلى انقلاب توسط امام، از دو سو با فقه
اسلامى برخورد مى‏كند:

 

 

1. فقیهان در وجوب امر به معروف و نهى از منكر شرط مى‏كنند احتمال تأثیر برود، اما از
جنبش حسینى انتظار نبود در نظام و حكومت یزید تأثیر بگذارد.[و موجب تغییر روش یا
سرنگونى آن شود].

 

 

2. نیز شرط مى‏كنند ضررى به جان و مال و آبرو و اهل و عیال و فرزندان نرسد، در حالى
كه انقلاب امام(ع) شدیدترین ضرر در این جنبه‏ها را داشت.

 

 

نیز انقلاب امام با فقه جمهور [=اهل سنت‏] مخالف است، مانند اعتقاد مشهور اینان مبنى
بر عدم جواز خروج و انقلاب بر ضد حاكم جائر و ستمگر، در حالى كه انقلاب امام(ع)
بزرگترین انقلاب درتاریخ بشرى است، چه رسد به تاریخ اسلامى!

 

 

تحلیل تفاوت دیدگاه امام حسین در باره فریضه امر و نهى و شیوه خاص ایشان براى
انجام آن، با دیدگاه مشهور فقیهان و روش اینان در برخورد با امر و نهى چگونه سنجیده
مى‏شود و اینكه كدام یك از دو دیدگاه، حقیقت شرع است؟

 

جواب رو در پست بعدی ببینید :) 

برگرفته از مقاله ی : عبد الكریم آل نجف و از سایت  http://www.majlesekhobregan.ir

جمعه 22/10/1391 - 1:5
شعر و قطعات ادبی

شب خنجر آبدیده دارد در دست

خورشید به خون تپیده دارد در دست

 

از گودی قتلگاه بیرون آمد

ای وای سر بریده دارد در دست

غلامرضا کافی

 پس زمینه و پوسترهای محرم (12) www.taknaz.ir

جمعه 22/10/1391 - 0:59
شعر و قطعات ادبی

خورشید می‌بوسد سرِ زلفِ سیاهت را
آیینه دارد آرزو طرزِ نگاهت را

و آسمان خَم می‌شود سوی زمین شاید
رخصت بگیرد بوسه از رخسار ماهت را


ای از تبارِ چشمه‌های آسمانی‌
خورشید می‌نوشد مناجات پگاهت را


با تو زمین دارد هوای روز بعثت را
چشم جهان هرگز ندیده این شباهت را


آیینه روی نبی‌(ص) از عرش می‌آید
یعنی زمین آغوش وا كن تكیه گاهت را

*

... شمشیرها در كربلا آغوش وا كردند
افسوس ای عرش خدا پشت و پناهت را

محسن سلطانی

 

جمعه 22/10/1391 - 0:57
شعر و قطعات ادبی

وقتی که نشست ماه منشق بر نی

شد سوره ی تکویر محقق بر نی

 

مصلوب ترین جلوه ی توحید سرود

شعری به بلندای اناالحق بر نی

 

سیدمحمد مهدی شفیعی

 پس زمینه و پوسترهای محرم (12) www.taknaz.ir

جمعه 22/10/1391 - 0:54
اهل بیت
پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر

چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...

 سعید بیابانكی

 پس زمینه و پوسترهای محرم (12) www.taknaz.ir

جمعه 22/10/1391 - 0:52
امر به معروف و نهی از منکر

مراحل امر و نهی
یكی از درسهای نهفته در این سخن، آن است كه فریضه امر به معروف و نهی از منكر، تنها در تذكرات افراد عادی نسبت به بعضی از گناهان جزئی خلاصه نمی‏شود، بلكه قیام برضد حكومت‏ستمگر وتلاش برای اصلاح ساختار سیاسی‏جامعه وتشكیل حكومتی بر اساس حق و قرآن نیز از مصادیق امر به معروف و نهی از منكر است، آن گونه كه امام حسین (علیه السّلام)، حماسه عاشورایی خود را عبارت از همان دانست. از این رو فرمود:
«اُریدُ اَن آمُرَ بالمعرُوف و اَنهی عن المنكرِ».12
البته اولین مرحله این فریضه آن است كه انسان در درون، دوستدار خوبیها و معروفها باشد و از منكرات و مفاسد و گناهان بیزاری بجوید. این محبت و نفرت قلبی، به زبان هم جاری می‏شود و در عمل هم تجلی می‏یابد. علاقه و انكار قلبی سالار شهیدان به هنگام وداع با قبر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چنین ابراز شده است:
اللّهُمَ وَ انّی اُحِبُّ المعروفَ و اكرهُ المنكَر»13
خدایا من معروف را دوست می‏دارم و منكر را بد می‏دانم.
در مرحله دیگر، به امر به معروف و نهی از منكر زبانی می‏پردازد. آن حضرت در بیان هایی صریح، حكومت بنی امیه را منكری می‏داند كه باید با آن مبارزه كرد. یزید را نیز مردی شرابخوار و فاسق و جنایتكار می‏داند و پیروان او را ملازمان شیطان و واگذارندگان «طاعت خدا» می‏شمارد و حكومت اموی را حرام كننده حلال و حلال كننده حرام معرفی می‏كند كه بدعتها را زنده و سنتها را میرانده‏اند. از آنجا كه نهی از منكر زبانی نیز دیگر اثری در تغییر اوضاع ندارد. شوریدن بر ضد او را به عنوان سومین مرحله نهی از منكر، وظیفه خود میداند. با این مبنای دینی است كه امام، بیعت با یزید را رد می‏كند و آن را مایه ننگ می‏داند و حماسه كربلا را پدید می‏آورد.
این كه در زیارتنامه‏های امام حسین (علیه السّلام) تأكید مكرر شده: «من شهادت می‏دهم كه تو نماز و زكات را بر پا داشتی و امر به معروف و نهی از منكر كردی»، همه برای تبیین فلسفه قیام اوست تا رنگ مكتبی آن در هیاهوی تبلیغات دشمن كمرنگ نشود و جایگاه امر به معروف و نهی از منكر در آن نهضت مشخص گردد. در زیارت مخصوصه آن حضرت می‏خوانیم:
«اَمَرتَ بالمعروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ المنكر»14
بر همین اساس است كه پیروان فرهنگ عاشورا، با الهام از این حماسه، پیوسته نبض پر حركت جامعه انقلابی‏اند و نسبت به جریان امور و وضعیت فرهنگی و سیاسی حساس‏اند و با حضور دائم در میدان امر به معروف و نهی از منكر، عرصه را بر فساد آفرینان تنگ می‏سازند؛ چون می‏دانند كه سكوت و عقب نشینی از این جبهه گستاخی و پیشروی دشمنان حق و فساد گستران در جامعه را به دنبال دارد. آنان باور دارند كه اگر این فریضه ترك و فراموش شود، حدود الهی تعطیل شده، احكام خدا مورد تحقیر و استهزاء قرار خواهد گرفت. از این رو حاضرند برای اجرای آن جان خویش را نیز با تأسی از پیشوای آزادگان نثار كنند؛ چرا كه امام حسین (علیه السّلام) با ایراد خطبه‏ای در مسیر راه كربلا، با اشاره به شرایط پیش آمده و اینكه دنیا دگرگون شده و «معروف»، رخت بر بسته و به حق عمل و از باطل دوری نمی‏شود، شوق خود را به لقاء خدا و مرگ شرافتمندانه ابراز می‏كند و زندگی در كنار ستمگران را مایه نكبت می‏شمارد و چنین شرایطی را زمینه‏ای مساعد برای قیام می‏داند.15
سكوت در برابر ظلم و بدعت و انحراف، منكری بود كه در آن عصر رواج داشت و مردم از ترس جان یابیم خطرها و ضررها یا به طمع دنیا و دریافت زر و سیم، در مقابل آشكارترین منكرات كه در بالاترین سطوح انجام می‏گرفت، اعتراض نمی‏كردند. قیام كربلا نهی از منكری بود كه راه «انتقاد از حكومت جور» و «اعتراض علیه ستم» و قیام بر ضد طاغوت را گشود و از آن پس بسیاری از خون شهدای كربلا الهام گرفتند و مبارزات خود را مبتنی و مستند به نهضت حسینی كردند.16
پیامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده بودند: در شرایطی كه همه جا را فساد گرفته، حلال خدا حرام، و حرام خدا حلال شده است، بیت المال مسلمین در اختیار افراد ناشایست قرار گرفته و در غیر راه رضای خدا مصرف می‏شود. هر كس چنین اوضاع و احوالی را ببیند «فَلَم یُغَیِّر عَلَیهِ بِفِعْلٍ وَ لا قَولٍ» و در صدد دگرگونی آن نباشد، در مقام اعتراض بر نیاید «كان حقاً علی اللّه‏ اَن یُدخِلُهُ مُدخلَهُ»17 شایسته است كه خدا چنین كسی را به آن جا ببرد كه ظالمان، جابران، ستمكاران و تغییر دهندگان دین خدا می‏روند، و سرنوشت مشترك با آنها داشته باشد.
امام حسین (علیه السّلام) نیز در كربلا در سخنانی خطاب به یاران خویش اهمیت این مطلب را چنین بیان فرمود:
«اَلا تَرَوَنَ اِلَی الحقِّ لا یُعمَلُ بِهِ وَ اِلی الباطِلِ لا یُنتَاهی عَنْهُ لیَرغَبِ المُؤمنُ فِی لِقاءِ اللّه‏ِ، فَاِنّی لا اَرَی المَوتَ اِلا سَعادهً و الحیاهَ مَعَ الظالِمیِنَ الاّ بَرَماً».18
از مجموع این سخنان چنین به دست می‏آید كه «امر به معروف و نهی از منكر» «اصلاح امت اسلامی از تباهی‏ها و بر پا داشتن سیره و روش پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و علی (علیه السّلام)»، «حاكمیت امام راستین»، اركان اصلی نهضت عاشورا را تشكیل می‏داد، اما بدون شك شاخصه نهضت حسینی عامل امر به معروف و نهی از منكر است و به سبب همین عامل، این نهضت شایستگی پیدا كرده است كه برای همیشه زنده بماند و برای همیشه یادآوری شود و آموزنده باشد. آموزندگی بیشتر امر به معروف و نهی از منكر بدان دلیل است كه نه متكی به دعوت است و نه متكی به تقاضای بیعت؛ یعنی اگر دعوتی از امام نمی‏شد، و تقاضای بیعت از او نمی‏كردند، بازهم حسین بن علی (علیه السّلام) به موجب قانون امر به معروف و نهی از منكر قیام می‏كرد. زیرا فساد دستگاه خلافت و خروج آن از نظام اسلام بر همگان آشكار شده بود.
از جمله سخنان امام حسین (علیه السّلام) كه گویای اهداف والای اوست، هدف اصلی را امر به معروف و نهی از منكر و اصلاح جامعه می‏داند و چنین بیان می‏فرماید:
«اِنّما خَرَجتُ لطلب الاصلاحِ فی اُمهِ جدّی، اُرِیدُ اَن آمُرَ بالمعروفِ و اَنهی عَنِ المُنكَرِ وَ اَسِیَر لِسِیَرهَ جَدیِّ وَ اَبِی عَلِیَ بن اَبی طالِب».1آن حضرت در نامه خود به بزرگان بصره نیز نوشت:
...انا اَدعُوكُم اِلی كِتابِ اللّه‏ِ وَ سُنَّةِ نَبِیهِ، فَاِنَّ السُنَةَ قَد اُمِیتَت وَ البِدعَةَ قَد اُحیَیت فاِن تَسمَعُوا قَولی اَهدِكُم سَبِیلَ الرَّشادِ».2

 

برگرفته از سایت  http://www.rahebehesht.org

اگر مایلید كل مقاله رو در همین سایت بخونید. یا حق 

جمعه 22/10/1391 - 0:49
امر به معروف و نهی از منکر

عامل امر به معروف و نهی از منكر در نهضت عاشورا
انقلاب آگاهانه می‏تواند ماهیتهای مختلفی داشته باشد؛ زیرا پدیده‏های اجتماعی می‏توانند در آن واحد چند ماهیتی باشند. در نهضت امام حسین (علیه السّلام) نیز عوامل زیادی مؤثر است كه سبب شده است این نهضت، یك نهضتی چند ماهیتی باشد. مثلاً یك نهضت می‏تواند ماهیت عكس العملی یا ماهیت آغازگری داشته باشد. ماهیت عكس العملی نیز می‏تواند یك عكس العمل منفی در مقابل یك جریان باشد یا یك عكس العمل مثبت باشد در مقابل جریان دیگر، همه اینها در نهضت امام حسین (علیه السّلام) وجود دارد. این است كه این نهضت یك نهضت چند ماهیتی شده است.
در نهضت حسینی یك جا سخن از بیعت خواستن از امام حسین (علیه السّلام) و امتناع امام از بیعت كردن است، و در جای دیگر، دعوت مردم كوفه و پذیرفتن امام؛ از طرف دیگر امام به طور كلی و بدون توجه به مسئله بیعت و دعوت مردم كوفه، از اوضاع زمان و وضع حكومت وقت انتقاد می‏كند و شیوع فساد را متذكر می‏شود، تغییر ماهیت اسلام را یادآوری می‏كند، حلال شدن حرامها و حرام شدن حلالها را بیان می‏نماید، و آن وقت می‏فرماید: «وظیفه یك مسلمان این است كه در مقابل چنین حوادثی ساكت نباشد.»
حقیقت این است كه همه این عوامل وجود داشته و امام در مقابل همه این عوامل عكس العمل نشان داده است. پاره‏ای از عملها و عكس العملهای امام، بر اساس امتناع از بیعت است، و پاره‏ای از تصمیمات امام، مبنای دعوت مردم كوفه و پاره‏ای نیز بر اساس مبارزه با منكرات و فسادهایی بوده كه در آن زمان وجود داشته است. همه این عناصر، درحادثه كربلا ـ كه‏مجموعه‏ای است ازعكس‏العمل‏ها وتصمیماتی‏كه از طرف وجود مقدس اباعبداللّه‏(علیه السّلام) اتخاذ شده ـ دخالت داشته است. ولی موضوع این مقاله، بررسی عامل امر به معروف و نهی از منكر به عنوان عامل اصلی و اساسی قیام امام حسین (علیه السّلام) است.
درقرآن كریم وروایات اسلامی در اهمیت این دوفریضه و نقش اصلاحی‏آنها و زیانها و مفاسد ترك آن دو تكلیف، بسیار سخن گفته شده است و به عنوان «برترین فریضه» به شمار آمده كه فرایض و احكام الهی دیگر، در سایه امر به معروف و نهی از منكر، قوام و استواری می‏یابد. در صدر اسلام پس از رحلت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، به این تكلیف مهم آن چنان كه شایسته بود عمل نشد و مردم به دلیل ترس یا طمع، از تذكرهای زبانی و اقدامهای عملی در این راه، كوتاهی كردند و در نتیجه، دین به ضعف گرایید و فاسقان مسلط شدند.
امام حسین (علیه السّلام) در ضمن بیان انگیزه‏های قیام خویش، به این عنصر مهم اشاره می‏فرماید و آن را از اهداف قیام خود می‏شمارد. امام (علیه السّلام) قبل از حركت از مدینه وصیتنامه‏ای نوشت و آن را به بردارش محمد بن حنفیه سپرد كه در آن موقع دستش معیوب بود و قدرت بر جهاد نداشت در آن وصیتنامه چنین آمده است:
اِنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنكَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ (علیه السّلام)

 

برگرفته از مقاله ی آقای سید محمدحسینی شاهرودی در سایت  http://www.rahebehesht.org

جمعه 22/10/1391 - 0:46
امر به معروف و نهی از منکر

جایگاه و اهمیت امر به معروف و نهی از منكر
قرآن كریم اولین وظیفه همه انبیا را امر به معروف و نهی از منكر می‏داند و می‏فرماید:
«ما در میان هر امتی، پیامبری را مبعوث كردیم كه مهم‏ترین وظیفه آنان دو چیز بود: یكی امر به یكتاپرستی كه بزرگ‏ترین معروفهاست (ان اعبدواللّه‏)، و دوم نهی از اطاعت طاغوتها كه بزرگ‏ترین منكرهاست (اجتنبوا الطاغوت).1
در سوره اعراف نیز می‏خوانیم: «پیامبر اسلام كه نام و نشانش در تورات و انجیل آمده، اولین وظیفه‏اش امر به معروف و نهی از منكر است.»2
از دیدگاه اسلام، هیچ عملی نمی‏تواند با دو فریضه امر به معروف و نهی از منكر، برابری كند و امت اسلامی، مادامی بهترین امتهاست كه به این دو واجب شرعی عمل كند. قرآن كریم در این باره می‏فرماید:
كنتم خیر امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تؤمنون باللّه‏3
شما بهترین امتی بودید كه پدید آمدید ـ از این جهت كه ـ امر به معروف و نهی از منكر می‏كنید و به خدا ایمان دارید. در آیه شریفه، امر به معروف و نهی از منكر در كنار ایمان به خدا قرار گرفته و این نشانه اهمیت و عظمت این دو فریضه بزرگ الهی و بیانگر این است كه این دو واجب، ضامن گسترش ایمان در میان جامعه بشری هستند و با به اجرا در نیامدن این دو فریضه ریشه ایمان در دلها سست می‏گردد و پایه‏های آن فرو می‏ریزد.
در اهمیت و نقش امر به معروف و نهی از منكر در پیشبرد اهداف تربیتی اسلام، همین بس كه قرآن كریم آن دو را از مهم‏ترین آرمانهای تشكیل دهندگان حكومت اسلامی معرفی كرده، می‏فرماید:
الذین ان مكناهم فی الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزكوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و للّه‏ عاقبة الامور4
همان‏كسانی كه‏هرگاه درزمین به آنان قدرت بخشیدیم‏نماز رابرپا می‏دارند، وزكات می‏دهند، وامر به‏معروف ونهی از منكر می‏كنند، و پایان همه‏كارها از آن خداست.
و نیز مؤمنان را یار و یاور یكدیگر می‏داند كه همدیگر را امر به معروف و نهی از منكر می‏كنند. ازاین رو می‏فرماید:
والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر5
مردان مؤمن و زنان مومن دوستان یكدیگرند و به نیكی فرمان می‏دهند و از ناشایست باز می‏دارند.
در نگاه معصومان نیز امر به معروف و نهی از منكر از مهم‏ترین برنامه هایی است كه خداوند انجام آن را از پیامبرانش خواسته است و كسی كه به انجام این برنامه‏های الهی همت گمارد، در واقع همگام با انبیای الهی به اجرای رسالت عظیم آنان پرداخته و به تعبیر رسول خدا، خلیفه خدا و رسولش خواهد شد:
مَنْ اَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهی عَنِ الْمُنْكَرِ فَهُوَ خَلیفَةُ اللّه‏ِ فِی الاْرْضِ وَ خَلیفَةُ رَسُولِهِ6
كسی كه امر به معروف و نهی از منكر كند، جانشین خداوند در زمین و جانشین رسول خداست.
حضرت علی (علیه السّلام) امر به معروف و نهی از منكر را از همه نیكی‏ها حتی از جهاد، به مراتب برتر و مهم‏تر شمرده، می‏فرماید:
وَ ما اَعْمالُ الْبِرِّ كُلُّه وَ الْجِهادُ فی سَبیلِ اللّه‏ عِنْدَ الاَْمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْكَرِ اِلاّ كَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ7
تمام كارهای نیك و (حتی) جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منكر، جز به قطره‏ای در برابر دریای بی كران نمی‏مانند.
شاید سر برتری امر به معروف و نهی از منكر بر سایر عبادات و نیكی‏ها در این باشد كه قوام و استواری و استمرار همه خوبی‏ها در گرو برپایی این دو فریضه بزرگ است. علاوه بر اینكه «جهاد»، مبارزه با مفاسد و موانع خارجی است، فرد و جامعه وقتی می‏تواند در نبرد با دشمن خارجی به موفقیت نایل شود كه موانع و مفاسد داخلی را در پرتو امر به معروف و نهی از منكر ریشه كن كرده باشد.
امر به معروف و نهی از منكر، نقش ارزنده‏ای در اجرای احكام و حدود الهی دارد و پشتوانه محكمی برای تثبیت ارزش‏ها و ریشه كنی مفاسد اجتماعی است. تجربه نشان می‏دهد كه در طول تاریخ پر نشیب و فراز اسلام، هرگاه مسلمانان نسبت به هم احساس مسئولیت می‏كردند و یكدیگر را به اعمال شایسته دعوت نموده، از بدیها باز می‏داشتند، دیگر دستورات الهی نیز ارزش واقعی خود را در متن جامعه پیدا می‏كرد و گناه در جامعه كمتر رخ می‏نمود. به عكس هر گاه امر به معروف و نهی از منكر به صورت دو ارزش فراموش شده در می‏آمد و مورد غفلت یا كم توجهی قرار می‏گرفت، دیگر احكام الهی اسلام از قبیل نماز، روزه، زكات، حج نیز هر روز كم رنگ‏تر و بی فروغ‏تر می‏گشت. حضرت علی (علیه السّلام) در این باره می‏فرماید:
قِوامُ الشَّریعَةِ الاْمرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیُ عَنِ الْمُنْكَرِ8
قوام و جوهره وجودیِ شریعت امر به معروف و نهی از منكر است.
امام باقر (علیه السّلام) نیز می‏فرماید:
انَّ الاَْمْرَ بِالْمَعرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْكَرِ سَبیل الاَْنْبِیاءِ وَ مِنْهاجُ الصُّلَحاءِ، فَریضَةٌ عَظیمَةٌ، بِها تُقامُ الْفَرائِضُ وَ تَأمَنُ الْمَذاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَكاسِبُ وَ تَرُدُّ الْمَظالِمُ و تُعمَرُ الاْرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الاْعْداءِ وَ یَسْتَقیمُ الاَْمْرُ...9
همانا امر به معروف و نهی از منكر، راه پیامبران و شیوه صالحان است. فریضه بزرگی است كه در پرتو آن واجبات دیگر، اقامه می‏شود، راهها ایمن، درآمدها حلال، مظالم به صاحبان اصلی مسترد، زمین آباد، حق از دشمنان باز پس گرفته می‏شود و امر (حكومت) تحكیم می‏یابد.
بر اساس این سخن ارزنده امام (علیه السّلام)، به طور كلی بر پایی واجبات در گرو انجام فریضه بزرگ امربه معروف و نهی ازمنكر است و ترك آن موجب فراگیر شدن‏عذاب وخشم الهی نسبت به تمامی مردم خوب و بد می‏گردد و تحقق بعضی از امور و موضوعات مهم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه نیز منوط به اجرای امر به معروف و نهی از منكر است.
همچنین ازاین روایت‏استفاده می‏شود، دایره‏گسترش این دو فریضه بزرگ اسلامی همه اصلاحات‏اعتقادی، اخلاقی، فرهنگی واجتماعی را در برمی‏گیرد ونه‏بخشی ازمسائل‏عبادی.
امام باقر (علیه السّلام) پنج اثر ارزنده این دو واجب الهی را چنین بر می‏شمرد:
1 ـ انجام واجبات: امر به معروف و نهی از منكر، راه پیامبران و روش صالحان است؛ واجب بزرگی است كه به وسیله آن دیگر واجبات (الهی) بر پا می‏شود.
2 ـ عدالت اجتماعی: (امر به معروف و نهی از منكر) با برگرداندن مظالم و ستیز با ستمگر همراه است.
3 ـ سازندگی: به وسیله امر به معروف و نهی از منكر زمین (كشور) آباد می‏شود.
4 ـ استواری نظام: به وسیله امر به معروف و نهی از منكر، حكومت، استوار می‏گردد.
5 ـ امنیت:10 به وسیله آن، راهها امن می‏گردد... و از دشمنان، انتقام گرفته می‏شود.
آری، به دلیل همین ارزش و اهمیت است كه فقهای بزرگوار اسلام به امر به معروف و نهی از منكر عنایت ویژه‏ای مبذول داشته، آن دو را جزو ابواب مهم فقهی آورده و وجوبشان را به وسیله ادله چهار گانه (كتاب سنت، اجماع، و عقل) به اثبات رسانده‏اند.
همچنین بر آنچه ذكر شد، این نكته را نیز باید افزود كه امر به معروف و نهی از منكر جزوضروریات دین مقدس‏اسلام هستند وهرگاه كسی از روی علم و عمد آن دو را منكر شود، كافرمحسوب می‏گردد كه این، خود دلیل براهمیت فوق‏العاده این دوفریضه الهی‏است.

 ادامه دارد ...

برگرفته از مقاله ای توسط محمدحسینی شاهرودی 

جمعه 22/10/1391 - 0:44
اهل بیت

اولیای‌ خود را پند می‌دهد آن‌ جا كه‌ فرمود: «چرا مردان‌ خدا و علمای‌ یهود، آنها(یهودیان‌) را از سخن‌ گناه‌ و خوردن‌ حرام‌ باز نمی‌دارند؟ چقدر زشت‌ است‌ كاری‌كه‌ این‌علمای‌ یهود می‌كنند» و فقط‌ به‌ این‌ جهت‌ خدا عیب‌ آنها را اظهار فرموده‌ كه‌ آنان‌(علمای‌ یهود) مقابل‌ چشم‌ خود می‌دیدند كه‌ عمل‌ منكر و فساد مرتكب‌ می‌شوند، ولی‌آنان‌ را از آن‌ فساد و منكر نهی‌ نمی‌كردند، به‌ سبب‌ آن‌ چیزی‌كه‌ از آنان‌ ظالمان‌ می‌گرفتندو از آنان‌ می‌ترسیدند، در حالی‌ كه‌ خداوند می‌فرماید: «از مردم‌ نترسید، از خدا بترسید...» .بعد، ای‌ حاضران‌! شما جماعتی‌ هستید كه‌ به‌ علم‌ مشهورید و به‌ نیكی‌ یاد می‌شوید و به‌خیرخواهی‌ معروف‌ هستید به‌ سبب‌ خدا در دل‌های‌ مردم‌ هیبت‌ دارید، كه‌ افراد باشخصیت‌ از شما هراسان‌ و افراد ناتوان‌ در مقابل‌ شما احترام‌ كنان‌. كسانی‌ كه‌ شما از آنهابرتر نیستید و حقی‌ بر آنها ندارید، شما علما در راه‌ حوائج‌ مردم‌ وساطت‌ می‌كنید وقتی‌ كه‌از عهدة‌ آن‌ برنیایند.

شما با هیبت‌ پادشاهان‌ و یا بزرگواری‌ اشراف‌ راه‌ می‌روید. مگر نه‌ این‌ است‌ كه‌همه‌ اینها را به‌ سبب‌ این‌ كه‌ مردم‌ از شما انتظار دارند (كه‌ به‌ وظیفه‌ الهی‌ قیام‌ كنید) به‌دست‌ آورده‌اید؛ اگر چه‌ شما از بیشتر وظائف‌ الهی‌ كوتاهی‌ می‌كنید. پس‌ شما در حق‌پیشوایان‌ استخفاف‌ كردید، شما حق‌ افراد ناتوان‌ را تباه‌ و حق‌ خودتان‌ را به‌ خیال‌ خودتان‌مطالبه‌ كردید، شما نه‌ در راه‌ خدا مالی‌ صرف‌ كردید و نه‌ جان‌ خود را در راه‌ كسی‌كه‌ شما راآفریده‌ به‌ مخاطره‌ انداختید و نه‌ در راه‌ خدا با خویشاوندان‌ خود دشمنی‌ كردید. شما از خدابهشت‌ و همسایگی‌ پیامبران‌ و در امان‌ بودن‌ از عذاب‌ توقع‌ دارید.

ای‌ كسانی‌ كه‌ ازخدا توقع‌ بی‌جا دارید! من‌ ترسیدم‌ عذابی‌ از عذاب‌های‌ خدا بر شمانازل‌ شود، زیرا به‌ خاطر كرامت‌ خدا به‌ مقامی‌ رسیدید كه‌ از دیگران‌ برتر شدید و مورداحترام‌ قرار گرفتید و شما به‌ خاطر خدا در میان‌ بندگانش‌ مورد احترام‌ قرار گرفتید.

در حالی‌ كه‌ شما می‌بینید كه‌ پیمان‌های‌ خدا گسسته‌ شده‌ و شما اصلاً از این‌ حادثه‌وحشت‌ نمی‌كنید، ولی‌ برای‌ گسستن‌ پیمان‌های‌ بعضی‌ از پدرانتان‌ ناراحت‌ می‌شوید.

پیمان‌ رسول‌ خدا كنار زده‌ شد و كوران‌ و لال‌ها و زمین‌ گیرها در شهرهابی‌سرپرست‌ مانده‌اند و شما به‌ آنان‌ ترحم‌ نمی‌كنید، نه‌ مقام‌ خود را می‌شناسید و نه‌ كاری‌كه‌ وظیفه‌ مقام‌ شما است‌ انجام‌ می‌دهید، ولی‌ با دورویی‌ و تملق‌ نزد ستم‌كاران‌ آرامش‌پیدا می‌كنید، تمام‌ آنچه‌ خدا به‌ شما فرمان‌ داده‌ - از قبیل‌ نهی‌ از منكر دیگران‌ و نهی‌ ازمنكر بین‌ خودتان‌ - غافلید. مصیبت‌ شما از همه‌ مردم‌ بزرگ‌تر است‌، به‌ جهت‌ آن‌ مقام‌علمایی‌ كه‌ شما ادعا می‌كنید، اگر ظرفیت‌ آن‌ را داشته‌ باشید و این‌ به‌ سبب‌ این‌ است‌ كه‌جریان‌ امور اجتماع‌ و احكام‌ آن‌ در دست‌ علمای‌ الهی‌ است‌ كه‌، امانت‌ داران‌ حلال‌ و حرام‌هستند.

اكنون‌ این‌ مقام‌ از شما گرفته‌ شده‌، زیرا از اطراف‌ حق‌ پراكنده‌ شده‌اید. بعد از این‌كه‌ دلیل‌ واضح‌ به‌ شما رسیده‌، هر كدام‌ در زبان‌ خود سخنی‌ گفته‌اید و اگر شما به‌ اذیت‌ظالمان‌ صبر می‌كردید و در راه‌ خدا مشقت‌ِ این‌ وظیفه‌ را بر خود هموار می‌نمودید كارهای‌خدا بر شما عرضه‌ می‌شد و از شما صادر می‌گردید، ولی‌ شما ستم‌ كاران‌ را به‌ خود راه‌ دادیدو كارهای‌ خدا را به‌ دست‌ آنان‌ سپردید تا آنان‌ كارهای‌ شبهه‌ ناك‌ و راه‌های‌ شهوت‌رانی‌ راادامه‌ دهند. فرار شما از مرگ‌ و علاقة‌ زیاد شما به‌ این‌ زندگانی‌ دنیا - كه‌ بالاخره‌ از شماجدا خواهد شد - آنان‌ را بر شما مسلط‌ كرده‌، پس‌ شما ناتوان‌ها را به‌ دست‌ آنان‌ سپردید.خدا دربارة‌ آنچه‌ با هم‌ نزاع‌ داریم‌ حاكم‌ و در آنچه‌ بین‌ ما پیدا شد قاضی‌ می‌باشد».

هنگام‌ ایراد این‌ خطبه‌ اكثر علمای‌ اسلام‌ مانند عبداللهبن‌ عباس‌، عبداللهبن‌ عمر،جابر بن‌ عبدالله انصاری‌، محمد حنفیه‌، عبدالله بن‌ زبیر و سایر بزرگان‌ علمای‌ آن‌ عصر درپای‌ منبر آن‌ حضرت‌ حاضر بودند.

حضرت‌ در این‌ خطبه‌ علمای‌ امت‌ را مسئولین‌ اصلی‌ حوادث‌ خیر یا شرّ عالم‌اسلامی‌ معرفی‌ كرده‌ و وظیفة‌ اصلاح‌ حكام‌ و زورمندان‌ و دفاع‌ از بیچارگان‌ را به‌ عهدة‌آنان‌ می‌گذارد. به‌ عبارت‌ واضح‌تر: امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منكر خود را متوجه‌ علمای‌اسلام‌ می‌كند، ولی‌ بزرگ‌ترین‌ معروفی‌كه‌ آنان‌ را به‌ آن‌ امر می‌كند، همان‌ امر به‌ معروف‌ ونهی‌ از منكر و خطرناك‌ترین‌ منكری‌ كه‌ از آن‌ می‌ترساند، ترك‌ این‌ دو وظیفه‌ یا تبدیل‌آن‌ به‌ عكس‌ است‌، یعنی‌ امر به‌ منكر و نهی‌ از معروف‌.

منبع:  http://aviny.com

جمعه 22/10/1391 - 0:34
اهل بیت

شبِ آخر بگذار این پَر ِمن باز شود

بیشتر رویِ تو چشم تر ِمن باز شود

 

حرفِ هجران مزن اینقدر مراعاتم كن

دست بردار ، دلِ مضطر ِ من باز شود

 

جان زینب برو از كرب و بلا زود برو

مگذاری گره ی معجر من باز شود

 

آه ، راضی نشو بنشینم و گیسو بكشم

آه ، راضی نشو موی سر من باز شود

 

پای دشمن به روی پیكر تو باز شود

روی دشمن به روی معجر من باز شود

 

جانِ من حرز بینداز به گردن مگذار

جای این بوسه ی پیغمبر من باز شود

 

جان زینب برو مگذار غروب فردا

سمت گودال رهِ مادر من باز شود

 

حیف از این زیر گلو نیست خرابش بكنند؟!

پس اجازه بده تا حنجر من باز شود

 

لااقل قول بده زود خودت جان بدهی

بلكه راهِ نفس آخر من باز شود

علی اکبر لطیفیان

پنج شنبه 21/10/1391 - 23:38
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته