• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2200
تعداد نظرات : 159
زمان آخرین مطلب : 3890روز قبل
اهل بیت

امام حسین علیه‌السلام افزون بر اینکه در عمل سعی می‌کرد اطمینان به نفس را در وجود اشخاص زنده کند و حتی در یاری به محرومان و مستضعفان بیشتر از همه به حفظ آبرو، حیثیت و خدشه دار نشدن شخصیت آنان می‌اندیشید، در گفتارهای راهگشا و عزت بخش خود نیز به احیای کرامت انسانی و عزت افراد اهتمام خاصی داشت. این نوشتار را با سخنی حکیمانه از آن گرامی که حاکی از عزت نفس و روح تسلیم‌ناپذیر آن حضرت در مقابل ستمگران و متجاوزان به حقوق مسلمانان می‌باشد به پایان می‌بریم.

چنانکه می‌دانیم، گروهی از مردم، به خاطر فرار از مرگ به انواع ذلتها تن داده و به خاطر دو روز زندگی زودگذر دنیا برای همیشه عزت و کرامت خویش را فدا می‌کنند، امّا حسین بن علی علیهماالسلام در این مورد می‌فرماید:

اَلا وَ اِنَّ الدَّعِیَّ ابنَ الدَّعِیِّ قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ: بَیْنَ السِّلَّةِ وَالذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ، یَأْبَی اللّه‌ُ لَنا ذلِکَ وَ رَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ اُنُوفٌ حَمیَّةٌ وَ نُفُوسٌ اَبِیَّةٌ مِنْ اَنْ نُؤْثِرَ طاعَةَ اللِّئامِ عَلی مَصارِعِ الْکِرامِ؛ ناپاک فرزند ناپاک، (عبیدالله بن زیاد) مرا در پذیرش یکی از دو راه مجبور کرده است؛ بین مرگ [با عزت] و [زندگی با] ذلت. امّا هیهات که ما ذلت و خواری را بپذیریم، خداوند و رسولش و مؤمنین و دامنهای پاک و غیرتمندان بر ما نمی‌پسندد که اطاعت فرومایگان و پست فطرتان را بر مرگ با عزت و شرافتمندانه ترجیح دهیم.

 

 لهوف ابن طاووس، ص 180.

چهارشنبه 27/10/1391 - 18:51
اهل بیت

 تقدیراز دیگران و تشویق آنان به خاطر کارهای پسندیده‌ای که انجام داده‌اند، در تقویت اعتماد به نفس و روحیه خودباوری و در نتیجه عزت نفس آنان، تأثیر به سزایی دارد. این راهکار موفق تربیتی آنچنان اهمیت دارد که می‌توان گفت، کمتر عاملی همانند تقدیر و تجلیل در ایجاد خصلتهای نیکو و تقویت اعتماد به نفس می‌تواند مؤثر باشد. تشویق، استعدادهای نهفته در نهاد آدمی را از قوه به فعلیت رسانده، و خلاقیتهای درون او را شکوفا می‌سازد. تحسین، تقدیر، تجلیل، اعطای جایزه‌های مادی و معنوی، هدیه، بذل عاطفه و محبت، تکریم و تشکر، جلوه هایی از مظاهر تشویق می‌باشد. در ذیل، مواردی از بهره‌گیری امام حسین علیه‌السلام از شیوه کارآمد تشویق را بیان می‌کنیم.

1 ـ قدردانی از معلم

جعفر، یکی از فرزندان امام حسین علیه‌السلام ، نزد معلمی به نام «عبدالرحمان سلمی» در مدینه آموزش می‌دید. روزی معلم سوره حمد را به کودک آموخت. وقتی که کودک آن را بر امام حسین علیه‌السلام قرائت کرد، آن حضرت در مقابل این کار ارزشمند معلم از وی تجلیل کرده و بعنوان قدردانی، هزار دینار و هزار حلّه به او پاداش داد. هنگامی که از آن حضرت پرسیدند: چرا این همه بخشش می‌کنید؟! حضرت فرمود: «وَ اَیْنَ یَقَعُ هذا مِنْ عَطائِهُ؛ کجا این بخشش من با اعطای او [که تعلیم الحمد لِلّهرب العالمین است] می‌تواند برابر باشد؟!» و آنگاه این اشعار را قرائت کرد:

اِذا جاءَتِ الدُّنْیا عَلَیْکَ فَجُدْ بِها عَلَی النّاسِ طُرّا قَبْلَ اَنْ تَتَفَلَّتِ

هرگاه دنیا به تو روی آورد، قبل از آنکه از دستت برود، همه آن را به مردم ببخش.

فَلاَ الْجُودُ یُفْنیها اِذا هِیَ اَقْبَلتْ وَ لاَ الْبُخْلُ یُبْقیها اِذا ما تَوَلَّتِ

نه بخشش، آن را ـ هرگاه روی آورد ـ از بین می‌برد و نه بخل، آن را ـ هرگاه پشت کند ـ نگه می‌دارد.

2 ـ تشویق نیکوکار

امام حسن مجتبی علیه‌السلام در یکی از سفرهایش راه را گم کرد. اتفاقا شب با چوپانی برخورد کرد، چوپان از امام حسن علیه‌السلام پذیرایی کرده و هنگام صبح راه را به آن حضرت نشان داد.

حضرت مجتبی علیه‌السلام هنگام خداحافظی به چوپان فرمود: من اکنون سراغ زمین زراعتی خود می‌روم و بعد به مدینه بر می‌گردم. سپس، وقتی را تعیین کرد تا آن چوپان خدمت امام مجتبی علیه‌السلام برسد. چوپان که از غلامان یکی از اهالی مدینه بود، در وقت معیّن اشتباها به محضر امام حسین علیه‌السلام آمد و به خیال اینکه به حضور امام حسن علیه‌السلام آمده، به حضرت سید الشهداء علیه‌السلام عرضه داشت: من همان بنده‌ای هستم که فلان شب میهمان من بودی و وعده دادی تا در این ساعت خدمت شما برسم. امام حسین علیه‌السلام متوجه شد که او از برادرش امام مجتبی علیه‌السلام در آن شب پذیرایی کرده است. به این جهت از او پرسید: ای غلام! تو برده چه کسی هستی؟ او نام یکی از اهالی مدینه را برد. امام پرسید: چند رأس از گوسفندان اربابت در اختیار توست؟ چوپان گفت: سیصد رأس.

امام حسین علیه‌السلام مولای او را طلبید و از وی درخواست کرد تا گوسفندان را با همان غلام به وی بفروشد. وقتی که او اعلام رضایت نمود، آن حضرت غلام و گوسفندان را از صاحبش خرید و سپس غلام را آزاد نموده و گوسفندان را نیز به غلام بخشید.

آن حضرت موقع خداحافظی بهغلام گفت: «اِنَّ الَّذی باتَ عِنْدَکَ اَخی وَ قَدْ کافَأْتُکَ بِفِعْلِکَ مَعَهُ؛ کسی که آن شب نزد تو ماند، برادر من بود. اکنون به پاس [قدردانی از] رفتار نیک تو با او، این پاداش را به تو دادم.

3 ـ آزادی کنیز

انس بن مالک می‌گوید: نزد امام حسین علیه‌السلام بودم که کنیزی از آن حضرت شاخه گلی را به حضرتش تقدیم کرد. امام حسین علیه‌السلام آن شاخه گل را گرفت و به او فرمود: اَنْتِ حُرَّةٌ لِوَجْهِ اللّه‌ِ؛ تو در راه خدا آزادی!من به حضرت عرض کردم: در مقابل اهداء یک شاخه گل او را آزاد کردی؟! امام در پاسخ فرمود: خداوند ما را در قرآن چنین ادب کرده و فرموده است: ِذا حُیّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِاَحْسَنَ مِنْها اَوْ رُدُّوها؛ هرگاه به شما تحیّتی گفته شد، پاسخ آن را به نیکوتر از آن یا مانند آن بدهید. و سپس فرمود: تحیت بهتر، همان آزاد کردن اوست.

4 ـ تجلیل از یک آزاده

نام نیک موجب می‌شود که دیگران صاحب نام را تحسین کرده و در مورد او فال نیک بزنند. به این وسیله شخصیت او تقویت شده و روحیه اعتماد به نفس در او افزایش می‌یابد. به این جهت، نام نیک برای صاحب نام فرح‌انگیز و نشاط آور می‌باشد. والدین و مربیان دلسوز و آگاه در این مورد حساسیت خاصی داشته و در نامگذاریها کمال دقت را به عمل می‌آورند. زمانی که پیکر خونین حرّ در آخرین لحظات زندگی به روی زمین افتاده بود، امام حسین علیه‌السلام به بالین وی آمد. آن حضرت در حالی که با دستهای مبارک خود، صورت او را نوازش می‌داد و خاک و خون از چهره‌اش پاک می‌کرد، فرمود: بَخٍّ بَخٍّ لَکَ یا حُرُّ، اَنْتَ حُرٌّ کَما سُمّیتَ فِی الدُّنْیا و الآخِرَةِ؛ به به! [احسنت] به تو ای حرّ! تو آزاد مردی چنانکه در دنیا و آخرت آزاده خوانده شدی. سپس با تجلیل از مادر وی اضافه نمود: وَاللّه‌ِ ما اَخْطَأَتْ اُمُّکَ اِذْ سَمَّتْکِ حُرّا، فَاَنْتَ وَاللّه‌ِ حُرٌّ فِی الدُّنْیا وَ سَعیدٌ فِی الآخِرَةِ؛ به خدا سوگند! مادرت در این که تو را حرّ نامید، اشتباه نکرده است. به خدا قسم! تو در دنیا آزادمرد و در آخرت سعادتمند خواهی بود.

 

 مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 222

 موسوعة کلمات الحسین علیه‌السلام ، ص 621

-----------

برگرفته از مقاله ای  پاک نیا،عبد الکریم

چهارشنبه 27/10/1391 - 18:49
اهل بیت


عموم مردم؛ اعم از کودکان، نوجوانان، جوانان و زنان و مردان، در معاشرتهای اجتماعی، نسبت به ارتباطات کلامی افراد بسیار حساس می‌باشند و نوع لحن و صوت و انتخاب جملات در توجه و جذب آنان اهمیت فوق العاده‌ای دارد. سخنان محبت‌آمیز، دلربا و دارای بار عاطفیِ مثبت، در عمق جان مخاطبان تأثیر می‌گذارد و عزت نفس را در آنان تقویت می‌کند. انسانهایی که در الفاظ و عبارات خود کمال ادب و عفت را رعایت می‌کنند، در نظر مخاطب عزیز و مکرّم بوده و عموم مردم آنان را به دیده احترام و بزرگی می‌نگرند. در واقع رعایت ادب و عفت و وجاهت در گفتار موجب عزت نفس برای گوینده و شنونده است. برخی از مشکلات و ناهنجاریها، تندخوییها، زورگوییها، بدبینیها، حقارتها و افسردگیها را می‌توان با بکارگیری عباراتی دلنواز و روحبخش از میان برداشته و درمان نمود.

رسول گرامی اسلام فرمودند: «مَنْ اَکْرَمَ اَخاهُ الْمُسْلِمَ بِکَلِمَةٍ یُلْطِفُهُ بِها وَ فَرَّجَ عَنْهُ کُرْبَتَهُ، لَمْ یَزَلْ فی ظِلِّ اللّهِ الْمَمْدُودِ، عَلَیْهِ الرَّحْمَةُ ما کانَ فی ذلِکَ؛ کسی که برادر مسلمان خود را با کلمه‌ای مهرآمیز تکریم نماید و غم را از دل او بزداید، در سایه بلند لطف خدا می‌باشد و تا این صفت پسندیده در او باشد، همواره رحمت الهی بر او خواهد بود.»

در اینجا نمونه‌هایی از ارتباط کلامی حضرت ابا عبدالله علیه‌السلام با افراد خانواده، فرزندان و یارانش را بیان می‌کنیم.

1 ـ امام حسین علیه‌السلام هنگام خروج از مدینه، وقتی که همه خاندان و اهل بیت آن حضرت سوار بر محملها شدند، چنین ندا داد: «اَیْنَ اَخی؟ اَیْنَ کَبْشُ کَتیبَتی، اَیْنَ قَمَرُ بَنی هاشِمٍ؛ کجاست برادرم، کجاست سردار سپاهم، کجاست ماه بنی هاشم.» عباس علیه‌السلام هم پاسخ داد: «لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ، یا سَیِّدی.

2 ـ هنگامی که حضرت قاسم علیه‌السلام از شهادت خویش سؤال کرد، امام حسین علیه‌السلام او را چنین مورد خطاب قرار داد: ای وَاللّه‌ِ، فَداکَ عَمُّکَ، اِنَّکَ لاََحَدُ مَنْ یُقْتَلُ مِنَ الرِّجالِ مَعی؛ به خدا سوگند، همینطور است. عمویت فدایت باد. تو یکی از مردانی هستی که با من به شهادت خواهند رسید.

3 ـ وقتی با دخترش سکینه وداع می‌کرد، برای آرامش وی که از فراق پدر بی‌تابی می‌کرد چنین فرمود: یا نُورُ عَیْنی! کَیْفَ لایَسْتَسْلِمُ لِلْمَوْتِ مَنْ لا ناصِرَ لَهُ وَ لامُعینَ(4)؛ ای نور چشم من! کسی که یار و یاوری ندارد چگونه تسلیم مرگ نباشد؟!

4 ـ آنگاه که امام حسین علیه‌السلام برادرش حضرت عباس علیه‌السلام را می‌فرستاد تا از علت حرکت سپاه دشمن خبری بیاورد، سخن خود را با این عبارت دلنشین ابراز می‌داشت: یا عَبّاسُ! اِرْکَبْ، بِنَفْسی اَنْتَ یا اَخی، حَتّی تَلْقاهُمْ، فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَکُمْ؟! وَ ما بَدالَکُمْ(5)؟!؛ برادرم عباس! جانم به فدایت، سوار شو و به نزد اینان برو و به آنان بگو: شما را چه شده و چه چیزی برای شماآشکار شده است؟!

5 ـ حضرت سید الشهداء علیه‌السلام در هنگام خداحافظی با فرزندش امام سجاد علیه‌السلام ، در روز عاشورا، فرزندش را به آغوش کشیده و با کلمات مهرآمیزی که از اعماق جانش ریشه می‌گرفت، به او فرمود: یا وَلَدی! اَنْتَ اَطْیَبُ ذُرِّیَّتی وَ اَفْضَلُ عِتْرَتی وَ اَنْتَ خَلیفَتی عَلی هؤُلاءِ الْعِیالِ وَالاَْطْفالِ؛(1) پسرم! تو پاکیزه‌ترین فرزندان من هستی و بهترین خاندان من می‌باشی، تو جانشین من درسرپرستی این زنان و کودکان خواهی بود.

 

چهارشنبه 27/10/1391 - 18:45
اهل بیت

 احترام به اندیشه‌ها و آرای دیگران

یکی از شیوه‌های کارساز در مسائل تربیتی و تبلیغی، احترام به اندیشه‌های دیگران است.

مربی و مبلغ، به این وسیله به مخاطبان خود شخصیت داده و در اعماق وجود آنان نفوذ می‌کند.

با توجه کردن به تفکرات و خواسته‌های مخاطب، می‌توان روحیه اعتماد به نفس را در او زنده کرده وعزت نفس وی را تقویت نمود.

روزی «حسن مثنّی» فرزند امام مجتبی علیه‌السلام از یکی از دختران عمویش، امام حسین علیه‌السلام خواستگاری نمود. آن حضرت به او فرمود: «اِخْتَرْ یا بُنَیَّ اَحَبَّهُما اِلَیْکَ؛ فرزندم! هر کدام را بیشتر دوست داری، انتخاب کن!» «حسن مثنّی» از روی شرم و حیا سخنی نگفت. به این جهت، امام حسین علیه‌السلام فرمود: من دخترم فاطمه را به جهت شباهت زیادش به مادرم برای تو برگزیدم.

 درود و سلام

یکی از روشهای قرآنی در عزت دادن به افراد، سلام کردن و درود فرستادن به آنها است. خداوند متعال در قرآن کریم برای اینکه عظمت مؤمنان را روشن سازد، به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله دستور می‌دهد که به اهل ایمان سلام کند.

وَ اِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ؛ هرگاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند به نزد تو آینده، به آنها بگو: سلام بر شما!

این شیوه موفق قرآنی در سیره امام حسین علیه‌السلام نیز بطور روشن دیده می‌شود. آن حضرت در ثواب سلام فرمودند: لِلسَّلامِ سَبْعُونَ حَسَنَةً؛ تِسْعٌ وَ سِتُّونَ لِلْمُبْتَدی وَ واحِدَةٌ لِلرّادِّ؛(3) برای سلام هفتاد حسنه می‌باشد؛ شصت و نه حسنه برای سلام کننده و یک حسنه برای پاسخ دهنده.

سلام کردن موجب تقویت حس خودباوری و عزت نفس در کسی که به او سلام می‌شود خواهد شد و فردی که به او سلام داده و درود می‌فرستیم، شایستگی و جایگاه خود را در منظر دیگران باور می‌کند.

این شیوه الهی آنچنان مهم و باارزش است که امام حسین علیه‌السلام از آغاز کردن سخن بدون سلام کردن، نهی کرده و به فردی که پیش از ادای سلام، جویای حال حضرتش شده بود فرمود: اَلسَّلامُ قَبْلَ الْکَلامِ عافاکَ اللّهُ. لا تَأذَنُوا لاَِحَدٍ حَتّی یُسَلِّمَ؛(4) خدا تو را عافیت و سلامتی دهد، سلام کردن بر سخنگفتن مقدم است. سپس فرمود:تا کسی سلام نداده به او اجازه سخن گفتن ندهید.

همچنین امام حسین علیه‌السلام کسی را که در ارتباطات اجتماعی و معاشرتهای خانوادگی، از این  شیوه پسندیده قرآنی بهره نگیرد، به عنوان خسیس‌ترین فرد قلمداد کرده و می‌فرماید: اَلْبَخیلُ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلامِ؛ بخیل کسی است که از سلام دادن بخل بورزد.

در سیره اهل بیت علیهم‌السلام سلام به مسلمانان گناهکار و آلوده نیز پسندیده و تأثیرگذار است. امام حسین علیه‌السلام می‌فرماید: ابن کوّا از پدرم علی علیه‌السلام پرسید: ای امیرمؤمنان! آیا بر گنهکاران نیز سلام می‌دهی؟

علی علیه‌السلام فرمود: خدا او را اهل توحید می‌داند، آیا تو او را اهل سلام نمی‌دانی؟ 

چهارشنبه 27/10/1391 - 18:42
اهل بیت

 عزت نفس، یکی از لوازم زندگی موفقیت‌آمیز است. فردی که می‌خواهد در راه اهداف والای خویش تمام مشکلات و موانع را از سر راه خود برداشته و به مراحل تعالی و تکامل برسد، باید عزت و کرامت نفس داشته و این موهبت خدادادی را در وجود خود بارور کند. ریشه بسیاری از محرومیتها، ناکامیها، عدم موفقیتها، انتخاب راههای خلاف عرف و شرع، شکستن هنجارهای مقدس جامعه، خیانتها، جنایتها و بزهکاریهای گوناگون را می‌توان در نداشتن عزت نفس و وجود عقده حقارت جستجو نمود. امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ لَمْ یُهِنْها بِالْمَعْصِیَةِ؛آن کس که بزرگی و کرامت نفس خود را باور داشته باشد، آن را با گناه، پست و ذلیل نخواهد کرد.

برای همین، به افرادی که از عقده حقارت رنج می‌برند و برای خود هیچگونه ارزشی قائل نیستند، نمی‌توان اعتماد کرد و امری از امور جامعه را به آنان سپرد. سایر افرادجامعه نیز از شرّ این افراد در امان نخواهند بود.

امام هادی علیه‌السلام فرمود: مَنْ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلاتَأمَنْ شَرَّهُ؛(1) کسی که نفس او در نزدش خوار و ذلیل باشد، از شرّ او ایمن مباش.

کسی که به شخصیت خود توجه ندارد، مطمئنا در خوار کردن دیگران نیز باکی نخواهد داشت. بنابراین برای حفظ اجتماع مسلمانان و تقویت ارتباط دینی، عاطفی و فرهنگی میان افراد جامعه و جلوگیری از شیوع گناه و انواع خلافها، باید روحیه عزت و کرامت نفس را در جامعه پرورش داده و تقویت نمود.

امام حسین علیه‌السلام داشتن عزت نفس را یکی از صفات ضروری مؤمنین دانسته می‌فرماید: اِیّاکَ وَ ما تَعْتَذِرُ مِنْهُ فَاِنَّ الْمُؤمِنَ لایُسیءُ وَلایَعْتَذِرُ وَالْمُنافِقُ کُلَّ یَوْمٍ یُسیءُ وَ یَعْتَذِرُ؛(2) از انجام کارهایی که نیاز به پوزش دارد [و عزت نفس را خدشه‌دار می‌کند[ بپرهیز، زیرا مؤمن نه کار بد می‌کند و نه پوزش می‌طلبد، ولی منافق [که برای خود ارزش قائل نیست]، هر روز کار بد انجام می‌دهد و پیوسته عذرخواهی می‌کند.

در سیره و سخن امام حسین علیه‌السلام موارد زیادی می‌توان یافت که آن گرامی در آن موارد، با شیوه‌های مختلف در صدد پرورش و تقویت عزت نفس در نهاد افراد بوده است. در این فرصت به برخی از این شیوه‌ها گذری خواهیم داشت تا علاوه بر اینکه رفتار و گفتار آن حجت الهی به عنوان الگوی سعادتمندان برایمان سرمشق باشد، با یکی دیگر از رمزهای موفقیت رهبران الهی در جذب و جلب وجدانهای بیدار و دلهای مشتاق سعادت آشنا شویم.

 

 کودکانی که در دوران طفولیت از توجه و احترام بزرگترها، بویژه والدین خود، برخوردار گردند، در زندگی آینده خویش افرادی عزتمند، موفق و دارای اعتماد به نفس خواهند بود؛ چرا که تکریم شخصیت کودکان ـ که روحی لطیف و حساس دارند ـ روحیه خودباوری و اعتماد به نفس را دروجود آنان تقویت کرده و زمینه رشد اخلاقی و ایجاد صفات نیک را در وجودشان فراهم می‌آورد و آنان را در آینده شخصیتی مستقل، خودباور و دور از عقده حقارت بار خواهد آورد. چند نمونه از تکریم شخصیت اطفال را در رفتار آن حضرت مرور می‌کنیم:

1 ـ عبدالله بن عتبه، از مشاهیر فقهای اهل سنت، نقل می‌کند که: روزی در محضر حضرت سید الشهداء علیه‌السلام بودم که فرزند آن حضرت (امام سجاد علیه‌السلام ) که کوچک بود، وارد شد. امام او را به نزد خود خوانده و به سینه چسبانید، پیشانیش را بوسید و فرمود: بِاَبی اَنْتَ ما اَطْیَبَ ریحَکَ وَ اَحْسَنَ خَلْقَکَ؛ پدرم به فدایت. چقدر خوشبو و زیبایی!

2 ـ جعید همدان یکی از یاران امام حسین علیه‌السلام می‌گوید: روزی نزد حسین بن علی علیهماالسلام رفتم در حالی که او دخترش سکینه را بر سینه چسبانیده و نوازش می‌کرد. وقتی که وارد شدم، امام به همسرش فرمود: ای خواهر قبیله کلاب! دخترت را از من بگیر! سپس با من در مورد انواع مردم به گفتگو نشست.

 

چهارشنبه 27/10/1391 - 18:39
اهل بیت

 *اگر بین رحلت رسول اکرم(ص)و شهادت‌ جگرگوشه‌اش در صدر اسلام 50 سال فاصله‌ بود،ممکن است در روزگار ما این فاصله‌ خیلی کمتر بشود و فضیلتها و صاحبان‌ فضائل زودتر به مذبح بروند،نباید بگذاریم‌ چنین چیزی پیش بیاید.

*باید در مقابل انحرافی که ممکن است‌ دشمن بر ما تحمیل بکند،بایستیم. عبرت‌گیری از عاشورا این است،نگذاریم‌ روح انقلاب و فرزندان انقلاب در جامعه‌ منزوی بشوند.

 

چهارشنبه 27/10/1391 - 18:37
اهل بیت

 محمد حنفیه برادر امام حسین(ع)اول بار در مدینه،به ایشان نصیحت کرده بود که خود را به‌ کشتن ندهد و به سوی مکه یا یمنبرود.بار دوم‌ که محمد برای ایام حج به مکه آمده بود و به شدت‌ بیمار بود،حضرت را موعظه کرد،و او را از رفتن‌ به کوفه بر حذر داشت و ایشان را از بی‌وفایی مردم‌ کوفه نسبت به پدر و برادرش بیم داد و ماندن در مکه را پیشنهاد کرد.اما امام حسین(ع)با طرح این‌ مسأله که یزید با ریختن خون او به حرم الهی‌ بی‌حرمتی خواهد کرد،صبح اول وقت تصمیم‌ گرفت مکه را ترک کند که محمد سریعا خود را به‌ امام(ع)رساند و گفت مگر دیشب نگفتی که طرح‌ تو را بررسی خواهم کرد،ولی امام حسین(ع) فرمود:آری ولی پس از آنکه از هم جدا شدیم، رسول خدا(ص)را به خواب دیدم که فرمود حرکت‌ کن زیرا خدا خواسته است که تو را کشته ببیند محمد پس از استرجاع از امام شنید کهخدا خواسته‌ که زنان و اطفال را اسیر ببیند.

نقطه نظرهای محمد بن حنفیه در جلوگیری از شروع یک فاجعه دیگر،با توجه به شرایط جامعه‌ اسلامی که معاویه پس از شهادت حضرت علی(ع) بر آن حاکم کرده بود،مانند واجب کردن سب‌ علی(ع)بر منابر شهرهای اسلامی،رواج افکار جبرگرایانه و تقدیر گرایانه مانند مرجئه و جبریه مبنی‌ بر خواست خدا در برقراری حکومت بنی امیه و خستگی مردم از جنگ‌های داخلی و خارجی در زمان حضرت علی(ع)و امام حسن(ع)،کاملا عاقلانه و سیاستمدارانه تلقی می‌شود.محمد مانند یک سیاستمدار آگاه به شرایط اجتماعی و سیاسی، پیشنهاد«وقت کشی»به امام می‌دهد تا به عبارتی‌ مردم،خودشان حاکم انتخاب کنند و امام برای‌ دعوت به خویش از این شهر به آن شهر در سفر باشد تا حقانیت خود را ثابت کند.به زعم دیدگاه محمد بن حنفیه،امام باید برای خود یارانی را گردآورده و سپس دست به قیام بزند.این سیاسی‌ کاری معقول به نظر می‌رسد که در تمام ادوار و جوامع کسانی که به دنبال اهداف سیاسی بوده‌اند سعی می‌کنند از منابع خود و دیگران هزینه کنند تا بهتر استفاده سیاسی ببرند.

اما امام حسین(ع)پس از آنکه دانست جامعه‌ تحت تأثیر اوضاع و احوال زمان و تأثیر شدید تخدیر دینی و بیم از سرکوبی مادی و تسلیم طولانی در برابر فرمانروایان مستبد قرار گرفته است و دیگر ممکن نیست حتی از راه مناظره و گفت و گو و اقناع‌ آنها،تغییری در مردم حاصل شود،با شتاب زمام‌ کار را به دست گرفت و حرکت را آغاز کرد.

لذا به نصایحی که از سر صدق و دوستی یا از باب منطق معامله و عقلی و شخصیت‌های مانند عبد الله بن عباس و محمد بن حنفیه یا از سر فرصت طلبی و بهره‌برداری سیاسی افرادی همچون‌ عبد الله بن زبیر گوش نسپرد و پاسخ‌هایی به آنان داد که خود از هر کس بدان آگاه‌تر بود.

نکته مهم دیگری که از سخنان امام حسین(ع) در مدینه و مکه قابل فهم است و به عنوان عامل مهم‌ نهضت ایشان شمرده می‌شود،مسأله امر به‌ معروف و نهی از منکر»است که در خصوص اهمیت‌ آن در قرآن و سنت پیامبر(ص)و ائمه اطهار(ع) بحث شده است،از جمله حدیثی را پیامبر(ص) فرموده‌اند که اگر امت من امر به معروف و نهی‌ از منکر را به دیگران واگذارند باید منتظر عذاب الهی‌ باشند.

استاد شهید مطهری در این باره با استناد به آیه‌ قرآنی می‌نویسدعذاب الهی نه(این است که)فقط از آسمان سنگ ببارد بلکه به این منظور است که‌ خداوند قادر است از بالای سرش عذاب بفرستد، یا از زیر پای شما عذاب بجوشاند،یا شما را دسته‌ دسته کند یا این که زیان خودتان را بر خودتان‌ بازگرداند،یعنی با همدیگر به ستیز و دعوی‌ برانگیزاند.

عزت نفسنیز نتیجه مهم دیگر عمل امر به‌ معروف و نهی از منکر است.

پیامبر(ص)فرموده اگر می‌خواهید عزت داشته‌ باشید،امر به معروف و نهی از منکر را داشته باشید تا دشمن درباره شما حساب کند،اما اگر نداشته‌ باشید اولین خاصیتش ضعف و پستی شما است، آن وقت دشمن هم درباره شما حساب نخواهد کرد و اگر همانند یک برده و بنده التماس هم بکنی‌ جوابت را نخواهد داد.

امام حسین(ع)برای حکومتی که می‌خواست‌ بگیردبه ترفندها و روشهای ما کیاولی نیازی‌ نداشت.به تعبیر دکتر شریعتی:...با شکل‌ کاروانی که حرکت می‌دهد و شکل حرکتی که‌ انتخاب می‌کند از راه اصلی نه فرعی مکه به عراق- نشان می‌دهد که امام حسین(ع)برای کار دیگری‌ *پیامبر اسلام(ص)فرمود:اگر می‌خواهید عزتمند باشید امر به‌ معروف و نهی از منکر کنید تا دشمن شما را به حساب آورد.

*امام حسین(ع):فرزدق درست‌ گفتی؛مقدرات در دست خداست و او هر روز فرمان تازه‌ای دارد که‌ اگر پیش آمدها طبق مراد باشد در مقابل نعمت‌های خداوند سپاسگزاریم و اگر کارها وفق‌ مراد پیش نرفت باز هم آن کس که‌ نیتش حق و تقوا بر دلش‌ حکومت می‌کند از مسیر صحیح‌ خارج نشده است.

حرکت کرده است،کاری که نه گریز است،نه انزوا است،نه تسلیم است،نه ترک مبارزه سیاسی برای‌ آغاز مبارزه فکری و علمی و فقهی و اخلاقی و امور خیریه و نه قیام نظامی است...نه می‌تواند خاموش بماند که وقت از دست می‌رود،دارد همه‌ چیز ریشه‌کن می‌شود و زدوده،...او نمی‌تواند خاموش بنشیند که مسؤولیت جنگیدن با ظلم را دارد،از طرفی نمی‌تواند بجنگد که نیروی جنگیدن‌ را ندارد...او تنهاست اما انسانی تنها نیز در این‌ مکتب مسؤول است...زیرا مسؤولیت،از آگاهی‌ و ایمان پدید می‌آید نه از قدرت و امکان و هر کس‌ بیشتر آگاه است،بیشتر مسؤول است و از امامحسین(ع)آگاه‌تر کیست؟

نام‌نویسی نکردن از مردم برای رفتن به کربلا، عدم اعزام مأموران مخفی به نقاطی مانند یمن و فارس،رها کردن امام حسین(ع)توسط عده‌ای‌ ماجراجو و شهرت طلب،عدم مراجعت از عراق‌ پس از شنیدن خبر شهادت مسلم بن عقیل و ادامه‌ راه،از دلایل دیگری است دال بر عزم و جزم امامحسین(ع)برای رسیدن به هدف خویش،اما نه به‌ هر روش و ترفندی.

مؤلف«تشیع در مسیر تاریخ»در این مورد می‌نویسد:...اقدامات حسین(ع)از همان ابتدا تا انتها نشان می‌دهد که استراتژی او هدفی بالاتر از این داشت که فقط به خلافت دسترسی پیدا کند. هیچ مدرکی دال بر این موضوع وجود ندارد که‌ هنگامی که آن حضرت در مکه بود،هواداران‌ فعالش را از میان افرادی که در گردش جمع شده‌ بودند نام‌نویسی کند یا به تبلیغ اندیشه خود در میان‌ افرادی زیادی از مردم که برای حج به مکه می‌آمدند بپردازد.دلیل وجود ندارد که او مأموران مخفی‌ برای ایجاد شورش در استان‌هایی نظیر یمن و فارس‌ که نسبت به خاندانش هوادار بودند فرستاده باشد، گر چه عده‌ای از اعضای خاندانش او را به انجام‌ چنین امری نصیحت می‌کردند.

به هر حال آنچه که حائز اهمیت است روشنی‌ مواضع امام حسین(ع)از ابتدا تا انتهای راه است‌ که با شهادت خود و خاندانش و اسارت زنان‌ و اطفال کاروانش در تاریخ نمایان است که برای دنیا طلبی و سیاست بازی خود را به خطر نینداخت چرا که ایشان در صحنه عمل آنچه را که داشت در طبق‌ اخلاص نهاد،اما برخی دیگر که فقط به نصیحت‌ و موعظه اکتفا کردند طبق نامه امام حسین(ع)به‌ محمد بن حنفیه و بنی هاشم که...اگر هر کس‌ روگرداند پیروزی را نمی‌یابدچند سالی بیش عمر نکردند.عمری سرشار از اندوه و انزوا و خاموشی‌ و فراموشی.

سخن با فرزدق:دل‌های مردم با شما و شمشیرهایشان علیه شما و مقدرات در دست‌ خداست که هر طور بخواهد انجام می‌دهد. پاسخی است که به همام بن غالب معروف به فرزدق‌ در منطقه صفاحیا بشر بن غالب در منزل ذات‌ عرق نسبت داده شده،علاوه بر این دو به چهار تن‌ از یاران امام حسین(ع)هنگام فرار از کوفه نیز این‌ سخن نسبت داده‌اند،وقتی که امام حسین(ع) می‌پرسد نظر مردم عراق نسبت به اوضاع چگونه‌ است.

 

مقاله ای از جاسم ریحانی 

چهارشنبه 27/10/1391 - 18:36
اهل بیت

 نادری،ناصر،/6431خیمه خورشید:چهل قصه از زندگی‌ امام حسین علیه السلام/ناصر نادری.-تهران:پیام محراب، 8731.401 ص.:مصور.0023 ریال کتابنامه:ص.401.چاپ‌ دوم:8731:0023 ریال.1.حسین بن علی(ع)،امام سوم،4- 16 ق.-سرگذشتنامه.2.داستانهای مذهبی.الف.عنوان. ب.عنوان:چهل قصه از زندگی امام حسین علیه السلام.

ناطق،محمد اسماعیل/گل‌های حسینی:شامل زیارت‌ عاشورا:همراه با 8731 اشعار و نوحه‌های سینه‌زنی/از محمد اسماعیل ناطق.-تهران:دنیای هنر،8731.46 ص. 00051 ریال 1.عاشورا-شعر.2. واقعه کربلا،16 ق.-شعر. 3.شعر مذهبی-قرن 41. 4 شعر فارسی-قرن 41.5.زیارت‌ عاشورا

نائینی،محمد حسن/الامام الحسین ملتقی المکرمات/ محمد حسن النائینی.-(قم):مکتبه الامام المهدی(عج)، 4041 ق. 2631.644 ص.عربی.1.حسین بن علی(ع)،امام‌ سوم،4-16 ق.

نجفی یزدی،محمد/اسرار عاشورا/تالیف محمد نجفی یزدی.- قم:جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،دفتر انتشارات اسلامی، (3731).2 ج.در یک مجلد:عکس.0073 ریال(ج.1،2). عنوان روی جلد:اسرار عاشورا:زندگانی و ارزیابی نهضت‌ ابا عبد الله الحسین(ع)و اهمیت مجالس عزاداری و زنده‌ نگهداشتن عاشورا.کتابنامه به صورت زیرنویس.مندرجات:ج.1. زندگانی و بررسی شخصیت و نهضت ابا عبد الله الحسین‌ علیه السلام و مظلومیت اسلام و اهل البیت در زمان حضرت.- ج.2.مصائب و وقایع کربلا و اهمیت حفظ عاشورا و مجالس‌ عزاداری سید الشهدأ و داستانهایی مربوط به عنایات و فوائد مجالس عزاداری.1.عاشورا.2.حسین بن علی(ع)،امام سوم،4 -16 ق.-سرگذشتنامه.3.واقعه کربلا،16 ق.4.حسین‌ بن علی(ع)،امام سوم،4-16 ق.-سوگواریها.الف.جامعه‌ مدرسین حوزه علمیه قم.دفتر انتشارات اسلامی.ب.عنوان. ج.عنوان:اسرار عاشورا:زندگانی و ارزیابی نهضت ابا عبد الله‌ الحسین(ع)و اهمیت مجالس عزاداری در زنده نگهداشتن‌ عاشورأ.

نصیری،بدر الدین/زینب(ع)در حساسترین و درخشانترین‌ دوران زندگی خود یعنی از عاشورا تا اربعین/نگارش بدر الدین‌ نصیری.-تهران:محمدی،(3631).823 ص.:مصور،نقشه. بها:001 ریال.عنوان عطف:زینب از عاشورا تا اربعین.1.زینب‌ بنت علی(س)،6-26 ق.2.واقعه کربلا،16 ق.الف.عنوان. ب.عنوان:زینب از عاشورا تا اربعین.

نظری منفرد،علی/صحیفه کربلا/مولف علی نظری منفردة مترجم 8731 نثار احمد زین‌پوری کتابت جفعر خان سلطانپوری.- قم:انصاریان پبلیکیشنز،0241 ق. 9991 م. 8731.346 ص.3-350-834-469 ISBN اردو.کتبانامه به صورت‌ زیرنویس.8731 1.واقعه کربلا،16 ق.2.حسین بن علی(ع)، امام سوم،4-16 ق.3.شیعه--جنبشها و قیامها--قرن 1 ق. 4.مختار بن ابی عبید،1-76 ق.الف.زین‌پوری،مختار احمد، مترجم.

نغمه‌های عاشورا:مجموعه نوحه‌ها و مراثی محرم/تالیف‌ امور فرهنگی هیئت محبان الرضا(ع).-تهران:نشر نذیر،8731. 071 ص فهرستنویسی براساس اطلاعات فیپا.1.عاشورا-شعر. 2.واقعه کربلا،16 ق.-شعر.3.شعر مذهبی-قرن 41- مجموعه‌ها.4.شعر فارسی-قرن 41-مجموعه‌ها.الف.هیئت‌ محبان الرضا علیه السلام.امور فرهنگی.

نفیس،احمد راسم،/2591علی خطی الحسین علیه السلام/ احمد راسم النفیس.-(قم):مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، 8141 ق. 7991 م. 6731.251 ص.بها:0053 ریال.عربی. کتابنامه به صورت زیرنویس.1.واقعه کربلا،16 ق.2.حسین بن‌

 

 نورائی یگانه قمی،احمد/مقتل شهدای کربلا:ذکر 012 شهید،خطبه امام سجاد و زینب کبری(علیه السلام)،اشعار فارسی/احمد نورانی یگانه قمی.-(بی‌جا):احمد نورائی یگانه‌ قمی،5731.422ص.بها:0003 ریال.عنوان روی جلد:مقتل‌ شهدای کربلا:اشعار فارسی.کتابنامه به صورت زیرنویس. 1.واقعه کربلا،16 ق.2.شعر مذهبی--قرن 41.31.شعر فارسی‌ --قرن 41.الف.عنوان.ب.عنوان:مقتل شهدای کربلا:اشعار فارسی.

نوری،یحیی،/1131سجاده خونین:مجموعه اشعار و 411 داستان از ولادت تا شهادت امام حسین علیه السلام/گردآوری‌ یحیی نوری.-تهران:فیض کاشانی:وزارت آموزش و پرورش‌ معاونت پرورشی،انتشارات تربیت،9731،032 ص.0007 ریال‌ فهرستنویسی براساس اطلاعات فیپا.کتابنامه به ص صورت‌ زیرنویس.1.حسین بن علی(ع)،امام سوم-4-16 ق. 2.حسین بن علی(ع)،امام سوم-4-16 ق.داستان.الف.ایران. وزارت آموزش و پرورش،انتشارات تربیت.ب.عنوان.ج.عنوان: مجموعه اشعار و 411 داستان از ولادت تا شهادت امام حسین‌ علیه السلام.

نهاوندی،عابد/زیارت امام حسین در روز عاشورا و دوازده بند محتشم/به سعی و اهتمام عابد نهاوندی،اسماعیل منصوری‌ لاریجانی.-(تهران):تابان:نشر آزمون،4731.13 ص.بها: رایگان.کتابنامه به صورت زیرنویس.1.زیارتنامه عاشورا.2.شعر مذهبی-قرن 01 ق.الف.محتشم،علی بن احمد،-699 ق. دوزاده بند.ب.منصوری لاریجانی،اسماعیل،9231-ج.عنوان. د.عنوان:دوازده بند.

نیکزاد آملی،علی/تحقیق و پژوهش پیرامون زندگانی امامحسین(ع)/تالیف علی نیکزاد آملی.-قم:دار النشر،1731. (69)ص.بها:005 ریال.کتابنامه:ص.(69).1.حسین بن‌ علی(ع)،امام سوم،4-16 قرن.2.واقعه کربلا،16 ق.

واصف،محمد/فلسفه شهادت امام حسین علیه السلام و ریشه‌یابی آن/تالیف محمد واصف.-(قم):دار النشر،0731.(192) ص.بها:0002 ریال.کتابنامه به صورت زیرنویس.1.واقعه کربلا، 16 ق.2.حسین بن علی(ع)،امام سوم،4-16 ق.

ولیئی،قربان،/4431خلاصه پس از پنجاه سال پژوهشی‌ تازه پیرامون قیام حسین(ع)/جعفر شهیدی تلخیص قربان‌ ولیئی.-تهران:موسسه کتاب همراه،دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 6731.08 ص.:02x7/5 س.م.-(موسسه کتاب همراة شماره‌ کتاب 57.تاریخة 8)بها:009 ریال 1-42-4306-469 ISBN کتابنامه:ص.97 -08.1.واقعه کربلا،16 ق.2.حسین بن علی(ع) امام سوم،04-16 ق.الف.شهیدی،جعفر،7921-.پس از پنجاه‌ سال پژوهش تازه پیرامون قیام حسین(ع).ب.دفتر نشر فرهنگ‌ اسلامی.ج.عنوان.د.عنوان:پس از پنجاه سال پژوهش تازه‌ پیرامون قیام حسین(ع).

هاشمی‌نژاد،عبد الکریم،1131-0631./درسی که حسین‌ علیه السلام به انسانها آموخت:9631 یک بررسی تحقیقی و جامع درباره اصیل‌ترین انقلابهای خونین جهان/به قلم‌ عبد الکریم هاشمی‌نژاد.-مشهد:شهید هاشمی‌نژاد،9631. 464 ص.کتابنامه به صورت زیرنویس.1.واقعه کربلا،16 ق. 2.حسین بن علی(ع)،امام سوم،4-16ق.

همایونی،صادق،/3131تعزیه در ایران/صادق همایونی.- شیراز:نوید،8631.818 ص.:مصور(بخشی رنگی)،نمونه.بها: 0004 ریال.کتابنامه:ص.(967-777).1.تعزیه-تاریخ. 2.نمایش-ایران

چهارشنبه 27/10/1391 - 18:28
اهل بیت
حضرت سکینه دختر امام حسین علیه السلام فرمود: چون پدرم شهید شد او را در آغوش گرفتم و بی هوش شدم در آن حال شنیدم که می فرمود:
شیعتی ما إنْ شَرِبْتُمْ رَیَّ عَذْبٍ فَأذْکُرونی
أوْ سَمِعْتُمْ بِغریبٍ أو شهیدٍ فَأنْدَبونی
ای شیعیان من! هر وقت آب خوشگوار نوشیدید مرا یاد کنید و هر زمان نام غریب یا شهیدی را شنیدید بر من گریه کنید 
داوود رقّی گوید: خدمت امام صادق علیه السلام بودم آن جناب آب طلب نمودند چون نوشیدند رقت کردند و چشم مبارکشان پر از اشک شد و گریستند:
سپس فرمودند: ای داود! خدا قاتل حسین علیه السلام را لعنت کند؛
چه اندازه یاد حسین زندگی را ناگوار می کند من هیچگاه آب سرد ننوشم جز اینکه حضرت حسن علیه السلام را یاد کنم، و هر کس آب نوشد و حضرت حسین و اهل بیتش را یاد کند، و کشنده او را لعنت نماید خداوند صد هزار حسنه برای او بنویسد و صد هزار گناه از او محو کند و صد هزار درجه برای او بالا برد، و گویا صد هزار بنده آزاد کرده است و خداوند متعال روز قیامت او را با صورتی درخشان (با قلبی مطمئن) محشور فرماید
در حدیث دیگر امده است: هر کس آب بیاشامد و از تشنگی امام مظلوم در کربلا یاد کند و بر قاتلان سیدالشهداء لعنت کند مثل کسی است که هزار پیامبر خدا را از تشنگی نجات داده و هزار مرتبه در رکاب امام عادلی شهید شده باشد.
 
 سحاب رحمت، تألیف عباس اسماعیلی یزدی
سه شنبه 26/10/1391 - 21:22
سخنان ماندگار

حضرت امام موسى بن جعفر (علیه السلام) فرمود:

پیروان ما از چهار چیز بى‏نیاز نیستند:

۱ ـ سجاده‏اى که بر روى آن نماز خوانده شود.

۲ ـ انگشترى که در انگشت باشد.

۳ ـ مسواکى که با آن دندانها را مسواک کنند.

۴ ـ تسبیحى از خاک مرقد امام حسین (ع) ….

 تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۷۵

سه شنبه 26/10/1391 - 21:6
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته